جلسه دوم از دوره چهلم سری کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰، نمایندگی شیخبهایی اصفهان با استادی مسافر مسعود و نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری » در روز سهشنبه ۴ آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، مسعود هستم یک مسافر
در ابتدا از راهنمای عزیزم جناب آقای محسن حسینی، از ایجنت محترم، مرزبانان عزیز و نگهبان جلسه بسیار ممنون و سپاسگزارم که این خدمت را به من سپردند تا آموزش بگیرم.
اگر بخواهم درباره دستور جلسه هفتگی یعنی «رابطه یادگیری و معرکهگیری» صحبت نمایم، باید بگویم که معرکهگیری یعنی رفتن به حاشیه و از اهداف، حرمتها و قوانین کنگره۶۰ دور شدن؛ دقیقاً معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری است که ریشه در جهل و ناآگاهی ما دارد. به نظر من یادگیری و معرکهگیری مانند دو کفه ترازو هستند. اگر میزان یادگیری ما بالا برود به همان اندازه کفه معرکهگیری سبک میشود و برعکس آن نیز صادق است.
معرکهگیری یعنی سه صفت «ترس، ناامیدی و منیت» در انسان وجود دارد. کسی که معرکهگیری میکند به علت منیت خود نمیتواند اشتباهاتش را بپذیرد. بزرگترین ویژگی ما انسانها استعداد یادگیری است که در وجود همه ما قرار دارد. در کنگره۶۰، اگر شخصی به دنبال خدمت و یادگیری قدم بردارد در مسیر درست درمان قرار میگیرد؛ ولی اگر خلاف این مسیر حرکت کند قطعاً موفق نخواهد شد و در مسیر ضدارزشها قرار خواهد گرفت. رکن اصلی این مسئله معرکهگیری است و باعث توقف رشد، آگاهی و یادگیری ما میشود.
دو مفهوم یادگیری و معرکهگیری هیچگاه وجه مشترکی ندارند؛ همیشه در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و اختیار و دانایی ما را مشخص میکنند. بزرگترین مانع در برابر نفس اماره که ثمر آن ضدارزشهاست، دانایی ما است؛ داناییای که با آگاهی، حرکت و رشد، بزرگترین سد در برابر معرکهگیری میشود.
ما در کنگره۶۰، آموختهایم که یادگیری فقط مختص درس، مدرسه و دانشگاه نیست؛ بلکه باید یادگیری را در تمام سطوح زندگی خود به صورت گسترده انجام دهیم. وقتی در برابر مسئلهای دانایی ندارم و دچار خطا میشوم، چون شهامت عذرخواهی و سکوت کردن را ندارم، وارد مسائل حاشیهای میشوم و شروع به معرکهگرفتن میکنم.
قیافه حق به جانب به خود میگیرم و خودم را مظلوم جلوه میدهم؛ هم خودم و هم چند نفر دیگر را که سطح داناییشان پایین است به مسلخ میکشم. زمانی که انسان جایگاه خود را بالاتر از آنچه است میپندارد، دچار منیت میشود و وارد معرکهگیری میگردد. این مسئله فرقی نمیکند؛ ممکن است برای مسافر، راهنما، ایجنت یا مرزبان اتفاق بیفتد.
منیت، چیزی است که اگر دانایی فرد پایین باشد، شخص خود را نمیشناسد و دچار «قیاس و حسادت» میشود. جناب آقای مهندس دژاکام در سیدی معرکهگیری میفرمایند: «معرکهگیری در اثر کمبود دانش، خودخواهی، منیت، حسادت و شکست خوردن در کاری یا در یک هدف به وجود میآید».
به نظر من در کنگره۶۰، بزرگترین کاری که میتواند ما را از ضدارزشها و معرکهگیری جدا کند «خدمتکردن» است. کسانی که خدمت میکنند به عینه میبینیم که عواطف، اخلاق و رفتارشان بسیار عوض شده و تغییر کردهاند. پایان دادن به معرکهگیری یعنی نزدیکشدن به قدرت مطلق یا فرمان عقل و این امر میسر نمیشود مگر اینکه به فرمان الهی عمل کنیم؛ امید است آن کنید که فرمان است.
تایپ: مسافر سینا (لژیون۵)، مسافر احمدرضا (لژیون۱۲)، مسافر اسماعیل (لژیون۲۱)
ویراستار: مسافر حسین (لژیون۲۳)
سیستم صوتی: مسافر مهدی (لژیون۲۵)
دیتاشو: مسافر محمدحسین (لژیون۱۹)
تنظیم: مسافر رضا (لژیون۱۶) دبیر سایت
مرزبان خبری: مسافر محسن
تهیه و ارسال: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
160