English Version
This Site Is Available In English

معرکه‌گیری؛ دشمن سکوت و تفکر سالم است

معرکه‌گیری؛ دشمن سکوت و تفکر سالم است

جلسه پنجم از دوره چهارم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارم، (کرج ) با استادی راهنمای محترم مسافر محمد ، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر محسن با دستورجلسه

«رابطه یادگیری و معرکه گیری» در روز سه شنبه چهارم آذرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان. محمد هستم، یک مسافر. خدا را شکر می‌کنم که یک‌بار دیگر فرصت قرار گرفتن در این جایگاه برای من فراهم شد تا بتوانم از حضور شما عزیزان انرژی بگیرم. مطابق رسم کنگره، از نگهبان جلسه تشکر می‌کنم، همچنین از گروه مرزبانی و لژیون سوم، و در رأس، از راهنمای محترم و عزیز لژیون سوم که به من اعتماد کردند و اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. به دبیر محترم جلسه نیز خدا قوت عرض می‌کنم.

در مورد دستور جلسه، همواره پیش از آن‌که درباره موضوعی سخن بگویم، تلاش می‌کنم ابتدا درباره آن بیندیشم، برای خود الگویی بسازم و کلیدواژه‌ای بیابم تا بتوانم موضوع را بهتر تجزیه و تحلیل کنم. این روش به من کمک می‌کند تا محتوای دستور جلسه در ذهنم باقی بماند و در بلندمدت هر زمان که لازم شد، آن را مرور کنم.

در مورد این دستور جلسه، نخستین کلیدواژه‌ای که به ذهن من آمد، کلمه رابطه بود. ممکن است در نگاه نخست، دو واژه یادگیری و معرکه‌گیری بیشتر جلب توجه کنند، اما به نظر من لازم است اندکی به واژه رابطه نیز فکر کنیم. من پیش‌تر، در جلسه روز یکشنبه که آقای معین کمک‌راهنما استاد جلسه بودند، کوتاه درباره این موضوع مشارکت کردم و اکنون تلاش می‌کنم بدون تکرار، محتوای متفاوتی ارائه دهم.

از نگاه من، این دستور جلسه می‌خواهد به ما بیاموزد که میان یادگیری و معرکه‌گیری رابطه‌ای معکوس وجود دارد. هرچه سطح یادگیری و آگاهی ما افزایش یابد، میزان معرکه‌گیری ما کاهش پیدا می‌کند. اگرچه در متن دستور جلسه، واژه معکوس ذکر نشده، اما این مفهوم به‌روشنی قابل استنباط است.

برای درک بهتر موضوع، ابتدا کمی درباره مفهوم معرکه‌گیری فکر کردم. در فرهنگ ما، معرکه‌گیر به فردی گفته می‌شود که در میان جمع می‌ایستد، عده‌ای را دور خود جمع می‌کند و چیزی را عرضه می‌کند. اما همه کسانی که دیگران را گرد خود جمع می‌کنند معرکه‌گیر نیستند. برای نمونه، استاد دانشگاهی که سال‌ها مطالعه کرده و اکنون دانسته‌های خود را به دانشجویان آموزش می‌دهد، معرکه‌گیر محسوب نمی‌شود. کشتی‌گیری که در میدان مسابقه در برابر تماشاگران رقابت می‌کند نیز معرکه‌گیر نیست. تفاوت در این است که آن‌چه ارائه می‌کنند واقعی، کاربردی و بر اساس نقش و جایگاه آنهاست.

اما اگر همان استاد یا همان ورزشکار در موقعیتی نامربوط و نابه‌جا اطلاعات یا مهارتی را ارائه کند، این رفتار می‌تواند شکل معرکه‌گیری به خود بگیرد. پس مرز میان ایفای نقش و معرکه‌گیری، مرزی باریک است و وابسته به زمان، مکان و شرایط مناسب.

حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا معرکه‌گیری در دستور جلسه کنگره همان معنای رایج روزمره است؟ پاسخ این است که هم شامل آن معنا می‌شود و هم گسترده‌تر از آن است. بسیاری از ما پیش از آمدن به کنگره، سال‌ها مصرف‌کننده بوده‌ایم و نتوانسته‌ایم خود را درمان کنیم، اما گاهی پس از شنیدن چند سی‌دی یا چند واژه در کنگره، ناگهان در حیاط یا جمع‌های کوچک شروع به سخنرانی و نسخه‌دادن می‌کنیم. این یعنی ارائه دانشی که هنوز در ما عمق پیدا نکرده است، و این همان معرکه‌گیری است.

اما کنگره علاوه بر این معنا، رفتارهای دیگری را نیز در ردیف معرکه‌گیری قرار می‌دهد: بهانه‌گیری، شکایت‌کردن، گله‌مندی بی‌وقفه، و مهم‌تر از همه طلبکار بودن از جهان. مصرف‌کننده معمولاً خود را از صحنه زندگی حذف می‌کند و همه تقصیرها را به گردن دیگران می‌اندازد. این حالت، بارزترین شکل معرکه‌گیری از نظر کنگره است.

اگر از فضای کنگره خارج شویم و به جامعه نگاه کنیم، معرکه‌گیری پدیده‌ای فراگیر است. بسیاری از مردم برای پر کردن خلأ دانسته‌های خود، به رفتارهای ظاهرسازانه و خودنمایی متوسل می‌شوند. خاطره‌ای که از سال‌ها پیش در ذهن من مانده مربوط به مترو است؛ زمانی که مردی مسن تنها برای آن‌که نگوید نمی‌دانم، چند دقیقه درباره دانایی خود سخن گفت. این نمونه‌ای ساده از همان خلأ و ندانستن است که با معرکه‌گیری پر می‌شود.

اما آیا تنها راه پر کردن این خلأ معرکه‌گیری است؟ قطعاً نه. راه دوم، یادگیری است. تبدیل نادانسته به دانسته، نخست نیازمند پذیرش است؛ پذیرش اینکه من نمی‌دانم. این پذیرش سخت است، اما گام اول در مسیر رهایی از معرکه‌گیری است. پس از آن باید در برابر یادگیری مقاومت نکنیم.

در تجربه شخصی خود نیز بارها دیده‌ام که مقاومت در برابر یادگیری چگونه مانع رشد می‌شود. در حوزه کاری‌ام، زمانی که صحبت از هوش مصنوعی می‌شد، مقاومت داشتم و تصور می‌کردم نیازی به آن ندارم. اما زمانی که مشکل مهمی را با کمک یک ابزار هوش مصنوعی حل کردم، دروازه‌ای تازه به روی من گشوده شد و فهمیدم که مقاومت من چیزی جز معرکه‌گیری درونی نبوده است.

در پایان، جمع‌بندی من این است که معرکه‌گیری یعنی پر کردن جای خالی ندانستن با رفتار، حرف یا ادعای نابه‌جا، و یادگیری یعنی پر کردن همان خلأ با دانش واقعی. میان این دو راه، انتخاب با ماست.

 از اینکه به صحبت های من توجه کردید ممنون و سپاسگذارم.

عکس:مرزبان خبری مسافر پیمان 

بارگزاری:مسافر فخرالدین لژیون دوم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .