اوایل ورودم، پیام «چهارده ثانیه سکوت» در سیدیهای آموزشی بسیار نظرم را جلب کرد. این پیام ما را از جهل و نادانی که بزرگترین دشمن خودمان است، به پناه بردن به خداوند دعوت میکرد. باورهای غلطی که درست میپنداشتم، با آموزش در لژیونها رنگ باختند.
کتابها، جزوات و سی.دیها مسیر یادگیری را سهل و آسان کردند. قبل از آموزشها، خودم را قربانی فرد معتادی میدانستم و همواره در ناله و شکایت بودم. میخواستم مقصر مشکلات زندگیام را دیگران بدانم و ایرادهایشان را برجسته کنم، غافل از اینکه معرکهگیری و شکایت، هم خودم و هم اطرافیانم را خسته میکردم. معرکه گر درنهایت بیارزش میشود و همگی به نق زدنهایش عادت میکنند و درحالیکه از او خسته میشوند به حال خود رهایش میکنند.
شکرگزارم از بنیانگذاران کنگره و خانواده محترمشان که با عشق و عقل ما را به مسیر درست هدایت کردند. سیستم کنگره ۶۰، احیاگر انسانهای دردمند و خانوادههای رنجکشیده است. یک سیستم چگونه احیاکننده میشود؟ تنها راه نجات، آموزش و دانایی بود که در مسیر جسم و جان اعضای کنگره جاری شد.
بنیان کنگره لژیونها را باقدرت بالا برپا کردند تا بستری باشند برای آموزش رهجویان درمان اعتیاد؛ درمانی که با تغییر و تبدیل در جسم و روان و جهانبینی، انسانی احیاشده را ترخیص نماید. سلامت و تعادل، پایههای آرامش انسانهای خواستار رهایی شدند. آدمهای حال خرابی که همواره در حاشیه بودند و به زمین و زمان نق میزدند، از همهچیز ایراد میگرفتند و با هیاهو میخواستند خود را موردتوجه دیگران قرار بدهند.
معرکهگیری همواره برای دیگران و همراه با سروصدا نیست؛ گاهی من برای خودم و در ذهنم معرکه میگیرم و بازیگر نقشنمایشی میشوم که به خیال خود حس میکنم حالم را خوب کند. گاهی در سکوت و با رفتارهای بیصدا معرکه میگیرم. ذهن باقدرت و وسعت بیانتهایش زمینهساز و تهیهکننده شرایط معرکهگیری میشود. من سرگرمی جز نمایش بیمحتوای حاشیهنشینی نداشتم، چون رابطهای با آگاهی، علم و دانایی نداشتم.
اگر ذهنم را آموزش ندهم، ذهن بیبرنامه مرا به سمتوسوی جهل و نادانی سوق میدهد و مرا ساکن دالانهای تاریک و سیاه خود میکند تا در ظلمت سکنی گزینم و از نور فراری باشم. یادگیری و معرکهگیری رابطهای معکوس دارند؛ هرکدام خود را بالا بکشد، دیگری را تضعیف میکند. در مسیر آموزش اگر کفه سعی و تلاش فرد در مسیر آموزش سبک شود، خودبهخود وارد حاشیه میشود و میخواهد از تقصیر خود کم نماید، قیافه حقبهجانب به خود میگیرد.
در سفر درمان اعتیاد، سیگار و سفر کاهش وزن در مسیر تغذیه سالم هم این اتفاق میافتد. رهجو چون خودش سفری نامنظم دارد و فرمانبردار نیست، همواره در حال چونوچراست و کوتاهی خود را با ناله و شکایت و اینکه چرا نمیشود، در حاشیه به بهانهگیری میپردازد. بهطور مثال، من مسافر جونز اگر مطیع آموزشها و راهنما باشم و تمام تلاش خودم را در مسیر برای یک سفر خوب و بدون نقص نمایم، راه برایم سهل خواهد شد، کاهش اتفاق میافتد و سلامتی رقم میخورد.
گاهی من با سؤالات حاشیهای و یا اینکه بهجای مشارکت سیدی و تفکر در سفرم در حاشیه قرار میگیرم و حواشی مرا از مسیر منحرف میکند. بهجای آموزش به سخنان کسانی به غیر راهنما توجه میکنم و اجازه میدهم انرژیهای بازدارنده وارد مسیر سفرم شوند. یادگیری در جاده سفر بهسوی درمان و رهایی مانند گاردریلهای محافظ و علائم راهنمایی و رانندگی عمل مینماید تا حواس مسافر که رانندهی ماشین جسم خود میباشد را جمع سفر نماید.
در حاشیه بودن به ناگاه مرا به ته درههای جهل و نادانی پرتاب میکند. یادگیری آموزشهای ناب و الهی کنگره بهواسطه کتابها و جزوات و سیدیهای آموزشی، مانند پلهای نیرومندی هستند که انسانهای خواهان علم و دانش را بهسوی نور و روشنایی هدایت میکنند تا انسانها از سقوط به درههای مرگبار نادانی نجات یابند. در مسیر زندگی خانوادگی، شغلی، خدمتی و در سطوح مختلف اجتماع، دام معرکهگیری وجود دارد که افراد را گرفتار نماید و این یادگیری علم و دانش چگونه زندگی کردن است که میتواند نجاتبخش باشد.
در آموزشها یاد گرفتیم در لحظه باشیم، چون در لحظه حال، یادگیری اتفاق میافتد، آرامش و لذت تجربه میشود و تعادل رقم میخورد. معرکهگیری، سلاح نیروهای بازدارنده است که مانع از تمرکز و یادگیری میشود. مراقبت از آموزشها و شکرگزاری، کلید حفظ مسیر یادگیری است. با عمل به آموزشها، فرمانبرداری و خدمت، قدردان آموزههای الهی باشیم.
سپاسگزارم از بنیان کنگره، دیدهبانان، اسیستنت ها، استاد جهانبینی و بخش سایت تغذیه سالم که مسیر یادگیری و رهایی را برای اعضا هموار کردهاند.
نویسنده: مسافر تغذیه سالم راهنما همسفر فاطمه نمایندگی حر
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر الهام (لژیون دوازدهم) نمایندگی شیخبهایی
صفحه کاهش و افزایش وزن
- تعداد بازدید از این مطلب :
227