سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛ آخرین آنتی ایکس مصرفی، تریاک و شیره کشیدنی، نام راهنما آقای رضا توکلیان، لژیون ۳ بنیان شعبه مشهد، ورزش در کنگره شنا، داروی در حال مصرف ۰/۳ سیسی در هر وعده.
معرکهگیری واژهای آشناست که مفهوم آن از گذشتههای نه خیلی دور بهصورت عام اینگونه بود که برخی از انسانها بهعنوان پهلوان، عدهای از مردم را بهدور خود جمع میساختند، ضمن پهن کردن بساطی، از جهالت مردم برای قدرتنمایی و درآمدزایی خود نهایت استفاده را میبردند. افرادی که نظارهگر بر این معرکه بودند. آنها را نسبت به پاره شدن زنجیرهای قطور و در دستگرفتن مارهای سمی به کنجکاوی فرومیبرد، افراد حاضر متوجه اصلی نبودن زنجیر و سمی نبودن مارهای دستآموز نبودند. حال با این مثال به نتیجهای خواهیم رسید که بدانیم معرکهگیری، استفاده از جهالت مردم توسط یک عده افراد عادی پهلوان نما که در کار دروغین خود تخصص پیدا کرده بودند، با انجام کارهایی که دیگران از انجام آن کار خود را عاجز میدیدند، از استقبال و حلقهزدن مردم به دورشان نهایت سو استفادهگری را به نفع خود، فراهم میساختند. خداوند در هنگام خلق انسان، در آن تواناییهایی قرارداد و آن را اشرف مخلوقات نامید. ابلیس که برای گمراهی انسانها از خدا اجازه گرفته بود تا آنها را از راه صراط المستقیم دور سازد، و در افکارشان بهآرامی نفوذ پیدا کند و آنها را به بیراهه ببرد. ضمن اینکه بر عدهای خاص، نتوانست بر گمراهی آنها مسلط گردد. توانست تا عدهای را گمراه کند. عدهای گمراه شدند و در گمراهی ماندند، عدهای گمراه شدند و برگشتند و دوباره به بیراهه میرفتند. عدهای هم از بیراهه برگشتند و در برگشت ماندگار شدند. حال در این بازی دنیا که عدهای گرفتار بودند، با بزرگنمایی دروغین، در اموری تخصص یافتند و در بازی خطرناکی قرار گرفتند که پایان آن جز تباهی نبود.
حال در کنگره ۶۰ چرا واژگان یادگیری و معرکهگیری کنار هم آمده است و رابطه بین این دو چیست؟ پاسخ اینجاست که من محسن یک معتاد، ابتدا، زمانی که گرفتار بیماری تاریک و سیاه اعتیاد شده بودم، خود را معتاد نمیدانستم و به دلیل وجود منیت، با خود میپنداشتم کسی با چند بار مصرف مواد، معتاد نمیشود. زمانی به خود آمدم که دیدم تا گردن در مرداب اعتیاد فرورفتم. وقتی در این مرحله از زندگی قرار گرفته بودم خود را مقصر نمیدانستم. دیگران را مقصر میدانستم و از ترس قضاوت توسط دیگران، اشتباهات خود را نمیپذیرفتم. ضمن اینکه بارها قدم در راه ترک این مواد خانمانسوز نهادم و شکست خوردم. تا اینکه با کنگره ۶۰ آشنا شدم و پای در کنگره نهادم. با آموزشها و بالارفتن جهانبینی آموختم که مقصر اصلی خودم بودم و وارد معرکهگیری نشوم، تا یاد بگیرم، درمان یابم و خطاهای خود را بپذیرم. تا به درمان خویش بپردازم. هرگز، در مقابل آموزشهای کنگره خودم را وارد معرکهگیری نکنم.
حال هر چه کمتر وارد معرکه میشوم و به سمت اصلاحم قدم بر میدارم. به اهداف زیبای انسانی خود نزدیک و نزدیکتر میشوم.
ممنون از اینکه زمان گرانبهایتان را بهپای خواندن این مطالب قرار نهادید.
مرزبان خبری: مسافر وحید
ویرایش: مسافر مصطفی لژیون ۳
ارسال: مسافر نوید نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
57