به نام قدرت مطلق الله
یادگیری و معرکهگیری در یک نقطه با هم جمع نمیشوند. کسی که در مسیر یادگیری واقعی قرار دارد، بهجای توضیح دادن مشکلاتش، سعی میکند آنها را اصلاح کند. او بهجای اینکه دیگران را مقصر بداند، نقش خودش را میبیند و از پذیرش اشتباه نمیترسد. اما فردی که درگیر معرکهگیری است، معمولاً از عملکرد و تغییر واقعی دور میماند.
در کنگره تأکید میشود که یادگیری زمانی اتفاق میافتد که ذهن آرام، آماده و خالی از هیاهو باشد. حضور در جلسات، گوشدادن فعال، نوشتن، مشارکت سالم و عملکردن به آموزشها ابزارهای یادگیری هستند. اما معرکهگیری مانند غبار روی آینه، اجازه نمیدهد فرد تصویر واقعی خود را ببیند و از دانش موجود بهره ببرد.
در باب دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکهگیری، مسافر جمال گفتوگویی با راهنما مسافر حسن ترتیب داده است که در ادامه مطالعه میکنید:

لطفاً خودتان را به رسم کنگره ۶۰ معرفی نمایید:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر، آخرین آنتیایکس مصرفی شیشه، تریاک و شیره، ۱۱ ماه و ۵ روز سفر کردم به راهنمایی آقای امیر ایزدان با متد DST، همراه با دارویOT، در حال حاضر ۵ سال و ۹ ماه است که آزاد و رها هستم در ادامه ۱۱ ماه و ۵ روز سفر وایت داشتم نام راهنما آقای محسن اصغری رهایی به دستان پرمهر آقای مهندس ۴ سال و ۸ ماه
۱-از نظر شما چرا معرکهگیری مانع اصلی یادگیری در کنگره ۶۰ محسوب میشود؟
در ابتدا میخواهیم بفهمیم که معرکه چیست؟ در قدیم در میدان جنگ های تن به تن پهلوانان لشکر معرکهای به راه میانداختند که با آن باعث تضعیف روحیه دشمن شوند. کم کم این معرکهگیریها در این زمانه ادامه پیدا کرد تا امروزه که میبینیم پهلوانان در کوچه و بازار، تعدادی افراد را دور خود جمع کرده، زنجیر پاره میکردند، میلههای آهنین را خم میکردند و زور بازوی خود را به نمایش میگذاشتند.
از اینرو در اصطلاح به اینکه شخصی تعدادی را دور هم جمع میکند و اصولاً یک شخص یا یک جمعیتی را مورد انتقاد و تمسخر قرار میدهد، معرکه گفته میشود. حالا جواب سوال شما این است که وقتی ما وارد کنگره میشویم و هدف اصلی ما گرفتن آموزش است، باید برای آموزش ظرف وجودی خودمان را از هرگونه کبر، منیت و غرور خالی کنیم، در حالی که معرکهگیری میتواند این ظرف را پر کند، تا جایی برای آموزش نباشد.
۲- یک فرد تازه وارد چگونه میتواند تشخیص دهد که در مسیر یادگیری است یا درگیر معرکهگیری شده؟
پاسخ ساده است، هرگاه فرد مسافر دید که به کنگره میآید، ولی چیزی از آموزشها برداشت نمیکند یا به عبارت دیگر، وقتی از کنگره میرود هنوز حال خوشی ندارد و در کنگره همنشین افرادی شده که هم جایگاه خدمتی و هم حال خوشی ندارند، مطمئناً در مسیر معرکهگیری آنها قرار گرفته و وارد معرکهای شده که اگر از آن خارج نشود، مطمئناً از ادامه سفر منصرف میشود.
ما در کنگره برای اینکه در معرکه افرادی که تعدادشان شاید کم باشد، وارد نشویم، باید همنشین افرادی باشیم که حال خوشی دارند و در راستای خط مشی کنگره قدم برمیدارند و در یک کلام گوش به فرمان راهنمایان باشیم.
۳- به نظر شما ریشه معرکهگیری در انسان چیست و چگونه میتوان آن را مدیریت کرد؟
بی شک عدم توانایی؛ وقتی فردی عدم توانایی در ادامه مسیر را در خود مشاهده کرد، شروع به معرکهگیری میکند و میخواهد افرادی را نیز با خود هم قدم و هم صدا کند و برای منظور این که عدم توانایی خود را مخفی کند، معرکهگیری به راه میاندازد.
مثلاً شخصی را از جایگاهی برکنار میکنند، که شاید کفایت نداشته یا دوره خدمتی او تمام شده، اما آن شخص از روی ناراحتی یا ناخالصیهایی که در او برطرف نشده دست به معرکهگیری میزند. در ضمن معرکهگیری میتواند در ذهن افراد نیز صورت بگیرد.
۴- راهنمایان معمولاً از چه روشهایی برای جلوگیری از معرکهگیری و هدایت افراد به سمت یادگیری استفاده میکنند؟
به طور کلی انسان، هیچ اشتباهی را انجام نمیدهد، مگر از روی جهل و نادانی و عدم آگاهی یا به دیگر سخن هیچ اشتباهی را نمیپذیرد، مگر در لباس تقوا؛ راهنمایان عزیز در کنگره همیشه از دور و نزدیک حواسشان به رهجو است و از رفتار، کردار و آداب معاشرت گرفته تا وضعیت ظاهری رهجو و از هر لحاظ رهجو را رصد میکنند.
شاید این برای خود رهجو محسوس نباشد اما راهنما میبیند، که رهجو با چه کسانی در محیط کنگره نشست و برخاست دارد و اگر موردی دیدند که رهجو کم کم دارد وارد معرکه دیگران میشود، سعی میکنند با دور کردن رهجو، که البته همراه با دادن آگاهی به شخص رهجو میباشد او را از این آتش زیر خاکستر مطلع کنند.
راهنمایان سعی میکنند سیدیهایی در این باره را در لژیون کار کنند و به رهجو آگاهی میدهند در حالی که رهجو هم باید تسلیم و آموزش پذیر از راهنما باشد. در کتاب آسمانی ما، خداوند به پیامبران خود میگوید: شما فقط تذکر بدهید، که شما تذکر دهندهاید.
۵- شما برای اینکه در مسیر یادگیری بمانید چه چیزهایی را رعایت میکنید؟
به لطف جناب مهندس و آموزشهایی که در تعالیم کنگره برداشت کردهام، سعی کردم منیت را از وجود خود دور سازم، یعنی یاد گرفتم اول ندانی را بدانم تا بدانی را بدانم. منیت میتواند در سایر حسهای منفی ریشه بدواند و معرکهگیری از زیر شاخههای منیت میباشد.باید تا میتوانیم وارد معرکه دیگران نشویم.
به عنوان یک راهنما هدفم، تنها آموزش دادن نباشد، بلکه در حین آموزش به رهجویانم هدف اصلی آموزش گرفتن و خدمت باشد. بله من هنوز نیاز به آموزش دارم، همانطور که بزرگتر ما در کنگره، آقای مهندس هنوز خود را شاگرد اساتید خود میدانند و همواره در گوش ما زمزمه میکنند: «ز گهواره تا گور دانش بجوی.»
۶ـ کدام ویژگیهای رفتاری به نظر شما نشان میدهد فرد آماده یادگیری واقعی است؟
به عنوان راهنمایی که حدود ۴ سال است به لطف پروردگار رهجو تعلیم میدهم، افرادی را دیدهام که واقعاً برای یادگیری آمدند و افرادی را نیز دیدهام که به اصرار خانواده و یا تنها برای بستن دهان خانوادههایشان پا به کنگره گذاشتند. اینجا از سخنان ماندگار جناب مهندس وام میگیریم که میفرمایند: کنگره، همواره مثل یک گردباد سبز است، کسانی که خواستار ارتقا باشند را با خود به اوج عزت انسانیت میرساند و کسانی که در حاشیه این گردباد باشند مثل زبالهها به اطراف پرتاب میشوند، تا زمانی که خالصانه برای یادگیری دوباره بیایند.
بله فردی که برای یادگیری آمده است همه جوره تسلیم راهنما و کنگره است، ما در اصل باید رهجوی کنگره باشیم و بعد رهجوی راهنما.با سپاس از زحمات بیدریغ خدمتگزاران عرصه سایت کنگره ۶۰
تهیه گزارش: مسافر جمال ل۱۴
ویرایش: مسافر علیرضا ل۶
تنظیم و ارسال: مسافر جواد
سایت مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
(3).jpg)
- تعداد بازدید از این مطلب :
253