پنجمین جلسه از دور اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی لامرد، با استادی مسافر عبدالرضا، نگهبانی مسافر علیاکبر و دبیری مسافر رضا، با دستور جلسهی «رابطه یادگیری و معرکهگیری»، روز یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، عبدالرضا هستم یک مسافر.
بسیار خوشحالم که در چنین روزگاری و در طول عمری که خداوند به من عطا کرده، بستری فراهم شد تا بتوانم در این مکان آموزش بگیرم. حضور در کنگره ۶۰ و بهرهمندی از علم راستین مهندس عزیز، که همراه با تجربه به ما منتقل میشود، فرصت ارزشمندی است که به من کمک کرده بسیاری از مشکلاتم را حل کنم و به آرامش خاصی برسم.
اکنون در فصل پاییز هستیم؛ فصلی که نماد نظم، انضباط و برگریزان است. این مفهوم بیارتباط با دستور جلسهی «یادگیری و معرکهگیری» نیست.
اغلب افرادی که معرکهگیری میکنند مثل گذشتهی خودِ من که از پایههای ثابت این رفتار بودهاند؛ ولی امروز آمدهایم که آموزش بگیریم و در مسیر یادگیری حرکت کنیم. بهطور معمول فرد دانا و جویای دانش کمتر به معرکهگیری میپردازد؛ اما کسی که گمان میکند دانایی بیشتری دارد، بیشتر درگیر این موضوع میشود. معرکهگیری هم معمولاً با یک نفر شکل نمیگیرد؛ فردی که شروع میکند تنها چند دقیقه قدرت ادامه دارد و بعد نیاز به نفر دوم و سوم پیدا میکند تا فضا را گرم کنند؛ و همین موضوع آسیبهای جدی برای فرد و جامعه ایجاد میکند.
آقای مهندس فرمودند که اگر لژیونها تشکیل نمیشد، معلوم نبود این دیوار کج تا کجا ادامه پیدا میکرد. هرکس راه و روش خودش را دنبال میکرد. اما لژیونها باعث شدند مسیر اصلی حفظ شود. برای من مهم است که بدانم یادگیری و آموزش در جمع شکل میگیرد. کسی که وارد کنگره میشود، نیاز دارد کنار یک نفر باشد که او را هدایت کند. کنگره برای ما یک زمین تمرین است؛ همانطور که هر ورزشکاری هم زمین تمرین دارد و هم زمین مسابقه. اگر من بتوانم در اینجا به آرامش برسم در محیطی منظم، با صندلیهای مرتب و راهنمایی باتجربه قطعاً میتوانم در بیرون نیز عملکرد بهتری داشته باشم.
آیا تا به حال دیدهاید راهنمایان بعد از جلسه بیرون جمع شوند و محفلی جداگانه تشکیل دهند؟ قطعاً اینطور نیست،چون آنها از این مرحله عبور کردهاند و میدانند چنین رفتارهایی چه مضراتی دارد. برایشان تفاوتی نمیکند یک نفر یکسال سفر باشد یا دهسال؛ معیار، دانش و بینش است.
همیشه به یاد دارم که راهنمایم میگفت: محل مصرف سیگار،چه در بوشهر و چه هر نمایندگی یک سیاهچاله می باشد. چه مصرفکننده و چه فردی که فقط کنار او میایستد، هر دو در معرض سقوط هستند. تجربهی راهنما از خودش نیست؛ حتماً آن را لمس کرده که چنین تأکیدی دارد.
گاهی میبینیم لژیون سیگار تشکیل شده و راهنما در حال صحبت است، اما از طرفی عدهای دیگر صندلیها را جابهجا کرده و گروههای کوچکی تشکیل دادهاند و در حال گفتوگو هستند. این دقیقاً نمونهای از معرکهگیری است. فرقی ندارد یک هفته آمده باشیم، دو ماه یا سه ماه؛ انتقال آموزشهایی که هنوز هضم نشده، نوعی ایجاد بینظمی است.
همچنین بسیار مهم است که وقتی تازهوارد میآید، او را به حال خود و راهنمای تازهواردین رها کنیم. اگر راهنما حضور نداشت، مرزبانان عزیز هستند و هدایت لازم را انجام میدهند. خواهش میکنم هرکس هر دانایی دارد، آن را برای خودش نگه دارد. بهترین مسیر این است که یک نفر یعنی راهنماهدایت را برعهده بگیرد. قرار نیست هر کس نظری بدهد و دیگری نظری دیگر. ما همه دوست و همراهیم؛ اما دستور جلسات آقای مهندس شوخی نیست. ایشان از تجربهی خود میگویند و برای تمام شعب نسخه مینویسند؛ نه برای شخص خودشان، چون مدتهاست از این مرحله عبور کردهاند.
از خداوند بزرگ میخواهم که در این مسیر ثابتقدم بمانم و تا جایی که میتوانم قدم نیک بردارم و آموزش بگیرم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
.jpg)
نگارش:مسافر رضا(لژیون دوم)
ویرایش: همسفر علی(لژیون دوم)
عکس: مسافر رضا(لژیون دوم)
ارسال: مسافر رضا(دبیر سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
98