اولین جلسه از دوره چهارم سری کارگاه های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی ابهر با استادی راهنمای تازه واردین همسفر یلدا، نگهبانی همسفر ربابه و دبیری همسفر ناهید با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز درمورد رابطه یادگیری و معرکهگیری است. انسان انسان از بدو تولد تا آخر زندگی اش همواره در حال آموزش و یادگیری است. در کنگره ۶۰ هم یادگیری به این معنی است که سه مولفه مثلث دانایی یعنی تفکر، تجربه و آموزش، به تعادل نسبی برسند. مسئله دیگر معرکهگیری است که معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری است و ریشه معرکهگیری در ناآگاهی و جهل انسان است.
دیدهایم که در بسیاری از موارد، فرد مصرف کننده، وقتی مقدار مصرفش از یک حدی میگذرد، بهانه گیر میشود و همیشه در حاشیه است. همیشه دنبال مقصر میگردد و از اشتباه خود شانه خالی میکند. مصرف کننده در این مرحله وارد معرکهگیری میشود و نمیخواهد اشتباه خود را قبول کند. فرد معرکه گیر سه صفت دارد، ترس، ناامیدی و منیت و به دلیل وجود منیت، نمیتواند اشتباهات خود را قبول کند و دیگران را مقصر قلمداد میکند.
این افراد همیشه در حال غر زدن هستند و بهانهگیری میکنند. میخواهیم رابطه بین این دو مولفه را بدانیم. مسلماً کسی که خودش را مشغول آموزش و یادگیری کند، از مسیر درست خارج نمیشود. اما کسی که مدام درحال غر زدن و سرزنش دیگران است، به عنوان مثال، در کنگره وقتی فردی میآید از سی دی نوشتن، زمان کنگره یا برخی قوانین ایراد میگیرد، سعی دارد مشکلات خود را پشت آنها پنهان کند و در حال معرکهگیری هستند.
علت اینکه مهندس عزیز این دو مسئله متضاد را کنار هم قرار دادهاند، این است که این دو مانند دو کفه ترازو هستند. اگر ما یادگیری خودرا بالا ببریم، کفه یادگیری سنگین تر خواهد شد و بالعکس، اگر دنبال معرکه گیری باشیم، کفه معرکهگیری تقویت خواهد شد. افراد معرکهگیر باید تلاش کنند با گوش کردن سیدی، انجام فرامین راهنما و حفظ قوانین و حرکت کنگره، خودرا از مسیر معرکهگیری منحرف کنند.
سعی کنند خود را به سمت یادگیری سوق بدهند، تا در خارج از کنگره هم همواره دنبال آموزش باشند. در اضلاع مثلث درمان که جسم، روان و جهانبینی است، مهندس عزیز فرمودند که برای تعادل جسم و روان حداقل ده ماه وقت لازم است، اما برای جهانبینی خدا میداند. چون به تعادل رسیدن جهانبینی، مربوط به خود شخص است و زمان به تعادل رسیدن آن، بستگی به خود فرد دارد.
افرادی که به درمان میرسند دو نوع هستند: یکی افرادی که با نمره عالی به درمان میرسند و دوم افرادی که با حداقل نمره، به درمان میرسند. تفاوت اینها در چیست؟ افرادی که با نمره عالی به درمان میرسند، همیشه در سفر اول سعی کردند سیدیهای خود را به موقع بنویسند و آموزشها را روی خود کاربردی کنند.
اما نوع دوم همیشه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردهاند. مثلاً سیدیهای خود را جمع کرده و برای روزهای آخر رهایی نگهداشتهاند و لحظات آخر با عجله آنها را مینویسند که در این حال هیچ آموزشی صورت نمیگیرد. این افراد قتی وارد سفر دوم میشوند سفر دوم به خودی خود، سختیهای زیادی دارد. چون به فرموده مهندس، نیروهای منفی بیشتر به سمت آدم میآیند.
افرادی که سفر اول خود را سرسری گذراندهاند، مجبورند جور سفر اول را هم در سفر دوم بکشند. مشخصاً افرادی که خودرا با نمره عالی به رهایی برسانند، حداقل پیش خودشان سربلند هستند و موفقیت بیشتری برایشان حاصل میشود.
تحویل جایگاه نگهبانی و دبیری

.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر شیدا
تایپیست: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم)
عکاس: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر یلدا (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی ابهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
689