English Version
This Site Is Available In English

معرکه‌گیری، حاصل نادانی؛ یادگیری، ثمره‌ تسلیم و عشق

معرکه‌گیری، حاصل نادانی؛ یادگیری، ثمره‌ تسلیم و عشق

نهمین جلسه از دوره سی و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی راهنمای محترم همسفر روح‌الدین، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه (رابطه یادگیری و معرکه‌گیری) یکشنبه 2 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان روح‌الدین هستم یک همسفر؛
با سلام و احترام خدمت نگهبان جلسه، گروه مرزبانان و ایجنت محترم. سپاسگزارم از اینکه فرصت خدمتگزاری به من داده شد و همچنین از آقای محمد کاوریان که اجازه‌ی آموزش در این جایگاه را برایم فراهم کردند، صمیمانه تشکر می‌کنم.
شعبه‌ خرم‌آباد، یکی از نمایندگی‌های قدیمی کنگره ۶۰ است. ما در شعبه‌ دزفول نزدیک به دو سال است فعالیت خود را آغاز کرده‌ایم و هنوز در ابتدای مسیر تجربه و رشد هستیم. بسیار خرسندم که امروز در این جمع باصفا حضور دارم.

در شعبه‌هایی که سابقه‌ی بیشتری دارند، پیشکسوتان فراوانی حضور دارند. روزی در گفت‌وگویی با آقای منصوری در شعبه شوشتر، از ایشان پرسیدیم: «پیشکسوت یعنی چه؟ آیا کسی است که سال‌های بیشتری در کنگره حضور داشته یا رهجویان بیشتری دارد یا بیشتر خدمت کرده؟» ایشان پاسخ دادند:
«از نگاه من، پیشکسوت کسی است که بیشتر به درد دیگران می‌خورد.»

اما انسان زمانی می‌تواند به درد دیگران بخورد که ابتدا به دردِ خود بخورد؛ یعنی در مسیر یادگیری قرار گیرد.
آقای مهندس در لایو چهارشنبه فرموده‌اند:
برای یادگیری، سه شرط لازم است:
۱. قبول کنی که نمی‌دانی و تسلیم شوی.
۲. فردی را بپذیری که از تو بیشتر می‌داند.
۳. در برابر آموزش‌های او تسلیم باشی.
این سه، مثلث یادگیری را تشکیل می‌دهند. وقتی انسان در این مثلث قرار بگیرد و بیاموزد، تبدیل می‌شود به فردی مفید، محترم و اثرگذار. چنین انسانی یک پیشکسوت واقعی است.

راستش پیش از آشنایی با کنگره، من بزرگ‌ترین معرکه‌گیر بودم! بیش از یک سال در برابر آموزش‌های کنگره ایستادگی می‌کردم. مجموعه‌ای از آموخته‌ها داشتم که نه تجربه‌شده بودند، نه درست فهمیده بودمشان، و نه حاصل اندیشه بودند؛ فقط جملات شنیده را تکرار می‌کردم.

تا اینکه روزی، عشق و محبت در قالب برخورد مهربان آقای کاوریان بر دل من نشست. ایشان بدون قضاوت با من سخن گفت و همانجا بود که فهمیدم باید بپذیرم «نمی‌دانم». از همان لحظه، با گوش دادن دقیق به سی‌دی‌ها و عمل‌کردن به آموزش‌ها مسیر یادگیری من آغاز شد.

برای درک مفهوم «معرکه‌گیری»، مثالی به ذهنم می‌رسد:
در گذشته، شهری بود به نام بابل؛ شهری ثروتمند و تسخیرناپذیر با دیوارهای بلند. هیچ پادشاهی نتوانسته بود وارد آن شود تا اینکه کوروش بزرگ، با فرمان محبت، به آن شهر نزدیک شد. نه برای جنگ، بلکه با پیام صلح. همان محبت، سبب شد مردم دروازه‌ها را خود بگشایند.

درون انسان نیز شبیه همان شهر است: کسی که معرکه می‌گیرد، دور خود دیوارهای بلند «حاشا» می‌کشد؛ دیواری ساخته‌شده از مغلطه، سفسطه و نپذیرفتن.تنها محبت است که می‌تواند آن دیوار را فرو بریزد.

کنگره ۶۰ به ما آموخت که تا آموزش ندیده‌ایم، نباید با نادان سخن بگوییم؛ اما وقتی آموختیم، آن‌گاه باید با محبت سخن بگوییم.چنین انسانی طبیب دل‌های دیگران می‌شود؛ دلی سخت را نرم می‌کند و نور خداوند را در جان‌ها می‌تاباند.

دکتر امین دژاکام می‌فرمایند:
«انسان‌های خوب، آن‌هایی هستند که می‌پذیرند نیاز به یادگیری دارندو انسان‌های واقعاً بد، کسانی هستند که گمان می‌کنند دیگر نیازی به یادگیری ندارند.»
به‌برکت کنگره ۶۰، پیشکسوتان بزرگ و راهنمای گران‌قدری چون آقای مهندس دژاکام، این فرصت برای ما فراهم شده تا در مسیر رشد، یادگیری و فروتنی گام برداریم.
ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ و عکس: مسافرسیامک لژیون پنجم
ویرایش و ارسال: مسافر حسین لژیون پنجم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .