دستور جلسه «یادگیری و معرکهگیری» مرا به گذشته برمیگرداند. من در گذشته بسیار معرکهگیری میکردم؛ مدام داد میزدم و همه را مقصر میدانستم. وقتی مسافرم مصرف میکرد، دائم با خانواده او دعوا داشتم و میگفتم اگر شما او را به کمپ بفرستید، ترک میکند و زندگی من درست میشود. بارها و بارها به کمپ رفت و دو روز بعد از برگشت دوباره مصرف میکرد و من باز ناراحت میشدم و از خدا گلایه میکردم که چرا زندگی من باید اینگونه باشد؟ چرا همه آرامش دارند اما من همیشه با ترس و استرس زندگی میکنم؛ اینکه مسافرم کجا رفت و از کجا برگشت؟ تمام فکر و زندگیم شده بود اینکه او درست شود و مواد را کنار بگذارد، ولی نشد که نشد.
همیشه به خاطر مصرف مسافرم با بچههایم دعوا میکردم و با خانوادهام سر هیچ و پوچ بحث میکردم. شده بودم یک آدم معرکهگیر؛ پر از بحث، دعوا، نفرت، کینه و ناسزا گفتن به همه. تا اینکه پسرم گفت جایی هست مامان، مسافر را ببر آنجا، شاید درست شد. من قبول کردم و گفتم این مسیر را هم امتحان میکنم. وقتی وارد کنگره شدم، سه جلسهی اول اصلاً نمیآمدم و میگفتم من کجا و اینجا کجا؟ دوباره همانجا هم معرکهگیری کردم و میگفتم اینها همه معتادند، من سالمم، اینجا چه کار میکنم؟ فقط به زور مسافرم آمدم.
تا اینکه گفتند مسافر و همسفر، و من نمیدانستم یعنی چه. کمکم فهمیدم مسافر و همسفر چیست و شکر خدا وارد مسیر کنگره شدم. وقتی راهنما انتخاب کردم، اوایل اصلاً حرفهای راهنما را نمیفهمیدم. بعد از دستور جلسه «یادگیری و معرکهگیری» فهمیدم من در کنگره باید آموزش بگیرم و اگر دوباره شروع به معرکهگیری کنم، از یادگیری و آموزش عقب میمانم.
هدفم از ورود به کنگره، خوب شدن حال مسافرم و رسیدن به آرامش بود، اما با گذشت زمان و کار کردن روی دستورجلسهها فهمیدم با معرکهگیری به هیچ چیز نمیرسم. یاد گرفتم که برای رسیدن به هدفم باید روی خودم تمرکز کنم؛ ترس را از خودم دور کنم، قضاوت نکنم و دروغ نگویم. امروز فهمیدم که یادگیری یعنی حرکت و معرکهگیری یعنی توقف.
نویسنده: همسفر ملکناز رهجوی راهنما همسفر فرشته( لژیون سوم )
رابط خبری: همسفر نفیسه رهجوی راهنما همسفر فرشته( لژیون سوم )
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه( لژیون دوم )نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اندیشه
- تعداد بازدید از این مطلب :
104