نهمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ابهر با استادی مسافر محسن و نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه « رابطه یادگیری و معرکه گیری » یک شنبه 2آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر .خداوند را شاکرم که یک بار دیگر توفیق حاصل شد تا در این جایگاه حضور یافته و آموزش ببینم. از راهنمای محترم، آقا مجید، کمال تشکر را دارم و همچنین از اعضای محترم لژیون مرزبانی که اجازه دادند امروز این جایگاه به این بنده اختصاص یابد.اولین سخنم، ادای احترام و سپاسگزاری از آقای مهندس و خانواده محترمشان است که چنین بستر و محفلی را فراهم آوردند تا افرادِ امثالِ من به اینجا بیایند، آموزش ببینند و به درمان برسند. همچنین، سپاسگزارم از عزیزانی که چراغ این مکان را روشن نگه داشته و همه چیز را برای برگزاری آموزشها آماده میکنند.اما در رابطه با دستور جلسه امروز، یعنی «رابطه یادگیری و معرکهگیری»: اگر بخواهم از دیدگاه شخصیام به این دستور جلسه نگاه کنم، کل هستی و جهان هستی را مملو از آموزش و یادگیری میبینم؛ چه در نقاط مثبت و چه در نقاط منفی. این امر کاملاً بستگی به این دارد که من در چه مسیری قرار بگیرم و هدفم از یادگیری چه باشد. اگر مسیر ضد ارزشها را انتخاب کنم، مطمئناً از گردونه خارج خواهم شد و به هیچ یک از اهدافم نخواهم رسید. در مقابل، اگر در مسیر ارزشها قدم بردارم، نه تنها به خودم کمک خواهم کرد، بلکه قادر خواهم بود به انسانهای بسیاری دیگر نیز یاری رسانم.آقای مهندس با تدبیر حکیمانهشان این دستور جلسه را مطرح نمودند. مفهوم “معرکه گرفتن” (که گاهی در جمعهای دیگر نیز دیده میشود) به این معناست که فردی عدهای را دور خود جمع کرده، زنجیرهای ایجاد میکند و به نوعی، برای خود کسب اعتبار یا منافعی (مانند جمعآوری پول) به وجود میآورد. اما لازم است این موضوع را از دیدگاهی دیگر، چه در داخل کنگره و چه در بیرون از آن، مورد بررسی قرار دهیم.
.jpg)
اگر من در مسیر آموزشها قرار نگیرم و چیزی را نیاموزم، قطعاً نسبت به مطالبی که در جهت صلاح و نفع من بیان میشود، موضعگیری کرده و وارد “معرکه” میشوم. معرکهگیری از زمانی آغاز میشود که کار من درست پیش نمیرود و «منیت» بر من غلبه کند؛ یعنی هر آنچه دیگران بگویند را نپذیرم. در این حالت است که معرکه من شروع میشود.به عنوان مثال، فردی را در نظر بگیرید که وارد کنگره شده و سفر خود را آغاز کرده است. چندین وقت است که میآید و میرود، اما به نتیجه مطلوب نمیرسد. آیا این فرد هرگز از خود سؤال میکند که «آیا من مقصرم؟»، «چه اتفاقی افتاده است؟» و «در کدام مسیر قرار گرفتهام؟» آیا به این فکر میکند که با چه کسانی رفت و آمد کرده؟ آیا در جلسات و لژیونها حضور داشته؟ آیا حرف راهنما را گوش سپرده؟ آیا سیدیهایش را به موقع نوشته است؟ چرا باید انتظار داشته باشم حال من خوب شود، در حالی که فردی با همان شرایط و شرایطی مشابه من، درمان شده و رها گشته است؟ تجربیات سالیان گذشته نشان داده است که چنین افرادی که در مسیر درست نبودهاند، از گردونه خارج شدهاند.زمانی که انسان در مسیر اصلی قرار نداشته باشد، قطعاً از مسیر خارج میشود. اما وقتی آماده باشد، به قول معروف، «شاگرد که آماده باشد، صدای پای استاد را میشنود»؛ دیگر نیازی به تلاش مضاعف نیست، همه چیز حاضر و آماده است. این مسئله تماماً به من بستگی دارد.شاید بسیاری از افرادی را در گذشته دیده باشیم که همیشه در حال “معرکه گرفتن” بودند، به ویژه آنهایی که مصرف سیگار داشتند؛ همه را دور خود جمع میکردند، اما نگاه میکردم حالشان خوب نبود. دلیلش این بود که در مسیر نبودند، حرف راهنما را گوش نمیدادند و گمان میکردند خودشان بیشتر از راهنما میفهمند. به ما میگفتند سیدی بنویسید، به ما میگفتند فلان موقع بیا، در حالی که هیچگاه به این نکته نیندیشیدند که این توصیهها به صلاح و خیر خودشان است. هرچقدر تذکر میدادیم، متأسفانه گوش نمیدادند و اکنون مشخص نیست در چه وضعیتی قرار دارند.اما من به این نتیجه رسیدهام که هر کس در مسیر دانایی و آموزش قرار بگیرد و بخواهد چیزی را بیاموزد، قطعاً به آرامش و رهایی خواهد رسید؛ زیرا هر آنچه در جهان هستی میبینیم، در درون ما نیز وجود دارد. اگر فردی توانسته کاری را انجام دهد، قطعاً من نیز میتوانم، مشروط بر اینکه زمان بگذارم، در حاشیه نباشم و معرکهگیر نباشم.اگر فردی رها شده است، من نیز میتوانم رها شوم. اگر فردی در بیرون از اینجا موفق شده به جایگاهی رسیده است، من نیز میتوانم، زیرا همه ما یکسان آفریده شدهایم و هیچکس بر دیگری برتری ندارد. این امر بستگی به سعی و تلاش من دارد؛ اینکه چقدر تلاش میکنم. شاید فردی که وضعیت مالی خوبی دارد، شبها دیر به خانه میرود و صبح زود بیدار میشود؛ من این پشت پردهها را نمیبینم، اما در مقابل، منتقدی هستم که فقط غر میزنم. دوستم وضعیت خوبی دارد، میگویم ببین او چطور است! در حالی که من از پشت پرده بسیاری از اتفاقات و تلاشهایی که صورت گرفته، بیخبرم. همه چیز بستگی به سعی و تلاش خودمان دارد.امیدوارم که خودم همیشه در مسیرآموزش و یادگیری درست باقی بمانم و زمانی که چیزی صحیح را آموختم، آن را نزد خود نگه ندارم، بلکه بتوانم به فرد دیگری منتقل کرده و به او کمک کنم.
در رابطه با دستور جلسه صحبتهای بیشتری میتوان مطرح کرد، اما ترجیح میدهم از مشارکتهای شما استفاده کنم. ممنونم که به صحبتهای بنده توجه کردیید
.jpg)
مرزبان کشیک : مسافر حسن
.jpg)
تصویر بردار و تایپ و ثبت و ارسال : مسافر علی
مسافران نمایندگی ابهر
سایت نمایندگی ابهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
397