چشمه برای جوشان بودن؛ بایستی دو ویژگی داشته باشد: ۱- منابع آب ذخیرهشده ۲- اختلاف ارتفاع یا اختلافپتانسیل و منابع آب متناسب با دهانه خروجی چشمه، بهمنظور ایجاد فشار برای جوشش. انسان هم برای اینکه مانند چشمه آب، تبدیل به چشمه جوشان شود، نیاز به این دو ویژگی دارد: ۱- منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی ۲- اختلافپتانسیل درونی و بیرونی برای کسب انرژی.
منابع اطلاعاتی صحیح برای رسیدن به دانایی، وادیها و جزوهای جهانبینی، سیدیها و کتب آموزشی کنگره۶۰ هستند. به انرژی یا قدرتی که باعث میشود آب با فشار از لوله خارج شود، انرژی پتانسیل گفته میشود که مربوط به اختلاف ارتفاع است، به همین دلیل منابع آب را در ارتفاع قرار میدهند تا انرژی پتانسیل به وجود آمده و آب با فشار از لولهها خارج شود.
اگر انسان ازنظر درونی و بیرونی، جایگاه خود را بهطرف ارزشها تغییر دهد و صعود کند، در او انرژی تولید میشود که بستگی به تغییر جایگاه دارد. با به وجود آمدن این اختلافپتانسیل، در شخص قدرت و اعتمادبهنفس زیادی شکل میگیرد. به همین دلیل است که کنگره میگوید: «هرکس خدمت کند، حالش خوب میشود بهخصوص خدمت داوطلبانه که تغییر جایگاه را برای او به ارمغان میآورد»؛ حتی خدمتهای کوچک که با انجامشان باعث ایجاد پیوند محبت بین اعضاء کنگره میشود.
اگر این تغییر جایگاه بهطرف ارزشها باشد، صعود و انرژی پتانسیل مثبت را به همراه دارد که در انسان باعث ایجاد لذت و کسب آرامش میشود. حال اگر انسان بهطرف ضد ارزشها حرکت کند، مثل مصرف الکل و مواد مخدر، دزدی، رشوهخواری، خراب کردن حال دیگران و … بازهم در او اختلافپتانسیل به وجود میآید؛ اما از نوع منفی که باعث ایجاد لذتی میشود که با دلهره همراه است، این انرژی منفی باعث تخریب در خود فرد شده و درنهایت شخص را به باتلاق و یا گنداب هدایت میکند.
انسان انرژی منفی را معمولاً از طریق تخریب خود یا دیگران به دست میآورد، مثلاً کسی که حقوحقوق و یا اموال دیگران را سرقت کرده یا با ناله کردن، زد و بند، سرقت و رشوهخواری، مالاندوزی کرده و یا انرژی ذخیرهشده در جسم خود را از طریق مواد مخدر فعال میکند، در حقیقت این فرد در حال دزدی انرژی از دیگران است. هر کس با تدبیر یا بدون تدبیر، با عقل یا بدون عقل، با عشق یا بدون عشق و یا با ایمان یا بدون ایمان؛ گویی مانند چشمه آب عمل میکند که یکی چشمه خشک و دیگری با آب زلال یا زهرآگین است که این موضوع، مربوط به خواستهها و مراتب نفس شخص است.
بنابراین خلقت، وجود نیروی منفی را برای ایجاد انرژی پتانسیل بهعنوان یک نیروی مکمل لازم دانسته و هر نفس، خود، اختیار کامل برای انتخاب دارد. قانون اصلی خلقت چنین بیان میکند: «کسانی که همیشه در حال بازپرداخت آنچه دریافت نمودهاند، چه مادی و چه معنوی هستند مانند چشمهای زلال و سرشار از انرژی و شعف بوده؛ ولی کسانی که هرچه دریافت میکنند، در عوض پرداختی نداشته باشد و همهچیز را برای خود و خانواده خود بخواهند، تبدیل به شورهزار یا کویر میشوند».
انسانها دارای مراتب دانای گوناگونی هستند که بایستی با دریافت دانش و آگاهی لازم و پیروی از قوانین، مرتباً منابع ذخیرهشده درون خود را زیاد کنند و با حرکت و جهشهای لازم تولید انرژی کرده تا تبدیل به چشمهای جوشان شوند. اگر چشمهای قدرت و جوشش لازم را نداشته باشد، پس از جاری شدن و طی مسافتی متوقف شده و تبدیل به باتلاق میشود. انسان هم همینگونه است؛ بایستی مرتباً منابع اطلاعاتی را دریافت کند و هیچگاه متوقف نشود.
جسم انسان از دیدگاهی مانند محل چشمه ثابت است؛ اما اندیشه، روح و روان او و آنچه او از خود برجای میگذارد؛ باید دائماً در حرکت و پرواز باشد. انسان؛ بایستی بداند هرگز مسیر او هموار نیست. مهم خواست و تفکر او بوده که درنتیجه حرکت سالم به وجود میآید؛ اگر چشمه وجودی او خالی و یا نیمهپر باشد با حس، عقل و عشق سالم، عاقبت پر خواهد شد. انسانهایی که زندگی یکنواختی دارند در حقیقت انرژی به دست نمیآورند؛ به عبارتی این جهش و حرکت است که انسان را سرشار از انرژی میکند.
منبع:
کتاب عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود، مهندس حسین دژاکام
نویسنده و رابط خبری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر مژگان (لژیون بیستم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
204