سیدی «عناصر معرکهگیری» یکی از آموزشهایی است که مهندس دژاکام در آن به لایههایی از رفتار انسان میپردازند که معمولاً در صور پنهان میباشد؛ اما بسیار تعیینکننده هستند. معرکهگیری در ظاهر میتواند بهشکل شلوغکاری، نمایش، بزرگنمایی یا گلایهمندی دیده شود؛ اما در اصل یک حرکت کاملاً درونی، ناشی از آشفتگی و عدم تعادل است. انسان زمانی وارد معرکه میشود که نمیخواهد حقیقت را ببیند و با ضعفها، کمبودها یا مسئولیتهای خود روبهرو شود. به همین دلیل بهجای اینکه انرژی را صرف سازندگی درونی کند، آن را به بیرون منتقل کرده و سعی میکند با ایجاد صحنه و نمایش از فشار درونی رها شود؛ غافل از اینکه این رهایی موقتی است و او را از مسیر درمان و رشد دورتر میکند.
آقایمهندس در این سیدی توضیح میدهند که هر معرکه از سه عنصر تشکیل میشود که شامل صحنه، بازیگر و تماشاچی است. وجود این سه ضلع ضروری است و اگر یکی حذف شود اساساً معرکهای شکل نمیگیرد. نکته قابل توجه این است که انسان در بسیاری از موقعیتها ممکن است هر سه نقش را بهطور همزمان تجربه کند؛ گاهی صحنهای میسازد، گاهی نقش بازیگر را برعهده دارد، گاهی هم با تأیید یا واکنشهای احساسی در جایگاه تماشاچی قرار میگیرد و به ادامه معرکه کمک میکند. این بخش از آموزش به ما یادآوری میکند که همیشه باید جایگاه خود را تشخیص دهیم و مراقب باشیم ناخواسته وارد نمایشهای بیهودهای نشویم که هیچ نتیجهای جزء مصرف و هدر رفت انرژی ندارند.
در مسیر درمان اعتیاد یا هر نوع اصلاح رفتاری معرکهگیری میتواند مانند یک مانع جدی عمل کند. فردی که بهجای کار کردن روی رفتارهای خود بهدنبال توجیه، نمایش، بهانهجویی یا فرافکنی است در واقع از حقیقت فاصله میگیرد و وارد یک مسیر انحرافی میشود. این انحراف باعث میشود حرکت رو بهجلو متوقف شود و فرد در چرخهای از هیجان، ناآرامی و عدم تعادل گرفتار شود. مهندس دژاکام اشاره میکنند که معرکهگیری نشانه کمبود دانایی است؛ زیرا انسان دانا میداند که هر تغییر واقعی باید از درون آغاز شود و نمایشهای بیرونی تنها باعث اتلاف انرژی و فرصتها میشود. از نگاه جهانبینی، معرکهگیری با ساختار نفس انسان ارتباط مستقیم دارد.
زمانیکه حس، تفکر و عمل از تعادل خارج شوند، انسان بهجای تصمیمگیری منطق بهسمت هیجانزدگی و رفتارهای احساسی سوق پیدا میکند. در چنین حالتی نهتنها مسئولیتپذیری فرد کاهش مییابد، بلکه دائماً عامل مشکلات را بیرون از خود جستوجو میکند. این همان نقطهای است که معرکهگیری آغاز میشود و در ادامه به ایجاد صحنههایی منجر میشود که هم خود فرد و هم دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد. بسیاری از مشکلات انسانی زمانی پیچیده میشوند که بهجای حل ریشهای وارد فضای نمایش و واکنشگری میشویم. یکی از پیامهای مهم این آموزش پرهیز از ورود بهمعرکه دیگران است. آقایمهندس بر این نکته تأکید میکنند که حتی سکوت یا توجه بیش از حد ما میتواند به ادامه یک معرکه کمک کند؛ بنابراین لازم است در موقعیتهایی که میبینیم انرژی ما در حال کشیده شدن بهسمت حاشیهها و نمایشها است، آگاهانه از صحنه خارج شویم.
خروج از صحنه دیگران نوعی حفاظت از انرژی، آرامش و مسیر شخصی است. شخصی که در مسیر تعادل حرکت میکند بهخوبی میداند که هر صحنهای ارزش ورود ندارد و هر موضوعی نیازمند واکنش نیست. در پایان سیدی «عناصر معرکهگیری» به ما میآموزد که رسیدن بهحقیقت تنها زمانی امکانپذیر است که نمایشها و حاشیهها کنار گذاشته شوند. انسان با پذیرش اشتباهات، عمل سالم، سکوت در لحظههای لازم و پرورش دانایی میتواند از این چرخه خارج شود و وارد مسیر آرامش، تعادل و رشد واقعی گردد. معرکهگیری پایان نمییابد مگر زمانیکه انسان بهگرفتن مسئولیت زندگی خود تن دهد، از نقش بازیگر و تماشاچی بیرون آمده و به تماشاگر حقیقت تبدیل شود؛ حقیقتی که درمان، رهایی و آرامش از آن آغاز میشود.
منبع: سیدی عناصر معرکهگیری
نویسنده: راهنمای ویلیام همسفر فتانه
ویرایش و ارسال: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
137