English Version
This Site Is Available In English

یادگیری و معرکه‌گیری با هم در تضادند

یادگیری و معرکه‌گیری با هم در تضادند

همسفر مریم (ا):

سر فرو می‌آورد هر شاخه از بارآوری، می‌کند افتادگی انسان؛ اگر دانا شود.
اولین جلسه‌ای که من به کنگره شعبه طارم آمدم دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکه‌گیری بود که استاد جلسه هم، صحبت‌های‌شان واقعیاتی بود که من آن‌ها را به عینه از اطرافیانم که مصرف‌کننده هستند دیده بودم و برای من آشنا بود همان‌روز فهمیدم که یادگیری و معرکه‌گیری با هم در تضاد هستند. همان‌طور که می‌دانیم یادگیری فقط مربوط به درس و مشق نیست؛ بلکه انسان‌ها همیشه هم‌سو و هم‌جهت با یادگیری بوده‌اند.

یادگیری یعنی بتوانیم سه مولفه مثلث دانایی؛ تفکر، تجربه و آموزش را به تعادل برسانیم. مسئله بعدی معرکه‌گیری که مقابل یادگیری است و دلیل آن جهل و نادانی انسان‌ها است. زمانی که انسان خطاها و اشتباهات خود را نادیده بگیرد و دیگران را مقصر بداند معرکه‌گیری می‌کند و سه صفت ترس، منیت و ناامیدی را نیز دارد. شخصی که معرکه‌گیر است اشتباهاتش را قبول نمی‌کند و همیشه ناامید است و تلاشی برای اصلاح رفتارش ندارد.

این رابطه یادگیری و معرکه‌گیری را هم در زندگی روزمره و هم در درون کنگره داریم، کسی که درون کنگره معرکه می‌گیرد از همه‌کس و از همه‌چیز شاکی است و ایراد می‌گیرد؛ ولی وقتی به رهایی و آرامش رسید و آموزش گرفت و یادگیری‌اش کامل شد متوجه می‌شود که همه موارد ضروری بوده است. در بیرون از کنگره و در زندگی شخصی یا کاری، شخص همیشه دنبال مقصر است و هیچ‌گاه خودش را دلیل اشتباهاتش نمی‌داند و دنبال این است که کسی را پیدا کند و همه تقصیرها را گردن او بیندازد؛ پس نتیجه می‌گیریم که یادگیری و معرکه‌گیری با هم در تضادند و هرچه یادگیری و سطح آگاهی بالا برود میزان معرکه‌گیری پایین می‌آید.

همسفر زهرا:

برداشت من از رابطه یاد‌گیری و معرکه‌گیری این است که من بتوانم ذهنم را مدیریت کرده و بدانم؛ باید به چه چیزی فکر کنم و حس‌های منفی درونم را بتوانم کنترل کنم ‌و بتوانم آن ضد ارزش‌هایی که درون من است را بشناسم، ‌آن‌ها را کنترل کنم؛ در غیر این صورت هم‌چنان درگیر معرکه‌گیری‌های ذهنم هستم و هیچ اتفاقی برای من نمی‌افتد.

ما در طول زندگی در حال یاد‌گیری هستیم و اصول زندگی بر پایه یادگیری است و معرکه‌گیری نقطه مقابل یادگیری بوده که ریشه آن نادانی است. من قبل از ورود به کنگره واقعاً دچار معرکه‌گیری شدید بودم طوری‌که مسافرم را مقصر تمام ترس‌ها، خشم و ‌نفرت خودم می‌دانستم، ‌مدام او را سرزنش می‌کردم که مقصر تمام مشکلات من او است؛ ولی با ورود به کنگره ‌آموزش‌های بی‌نقصی که از راهنمای خوبم گرفتم ‌یادگیری خودم را کمی بالا بردم فهمیدم که اشتباه از من بوده است.

وقتی ما موضوعی را رها کنیم و ‌دیگر در موردش صحبت نکنیم اولین اتفاق این است که ذهن ما آرام می‌گردد و وقتی ذهن ما آرام شد می‌توانیم بهتر تصمیم بگیریم و با دانایی کامل عمل کنیم و این دانایی و علم است که باعث می‌شود که انسان از آن ضد‌ارزش‌ها خارج بشود ‌و از معرکه‌گیری دوری کند؛ اگر این علم و دانایی نباشد نمی‌توان حتی یک قدم مفید و مؤثر برداشت. حتی برای خارج شدن یک همسفر از تاریکی‌ها و رهایی از ضد ارزش‌ها؛ باید بدانیم که یا ذهن ما جای آموزش ‌و یادگیری است و یا معرکه‌گیری و حاشیه‌سازی؟

ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .