English Version
This Site Is Available In English

یادگیری و معرکه گیری یک نقطه مشترک دارند، آن هم آموزش است

یادگیری و معرکه گیری یک نقطه مشترک دارند، آن هم آموزش است

اولین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رازی؛ با استادی راهنمای محترم مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر میثم با دستور جلسه (( رابطه یادگیری و معرکه‌گیری )) در روز شنبه تاریخ اول آذر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر، خوشحال هستم امروز در این جایگاه قرار گرفتم برای آموزش گرفتن و خدمت کردن، دستور جلسه این هفته به دو قسمت تقسیم می‌شود یکی رابطه یادگیری و معرکه‌گیری و دیگری هم تولد علیرضا عزیز، در مورد دستور جلسه می‌توان به شکل مختلفی به آن نگاه کرد، یکی اینکه افرادی که معرکه گیر هستند افراد بسیار باهوشی هم می‌باشند که اگر بتوانند در مسیر درست از آن استفاده کنند حتماً می‌توانند تاثیر زیادی بگذارند، موضوع دیگر هم اینکه چرا اصلاً این افراد معرکه گیر شدند و شاید این افراد تحت آموزش درست قرار نگرفته‌اند، من اگر آن هوش و ذکاوتی که در معرکه‌گیری دارم را بتوانم تربیت کنم می‌توانم از آن در مسیر درست استفاده کنم، تا مدت زمانی آموزش نگرفته بودم و یا اگر گرفته بودم در مسیر ضد ارزش‌ها بود و این مسیر تاریکی طوری با من رفتار می‌کرد که من به راحتی کارهایی را انجام می‌دادم که شاید از دست هر شخصی بر نمی‌آمد، افرادی که در مسیر ضد ارزش و تاریکی بودند این موضوع را به راحتی درک می‌کنند، کسانی که در معرکه‌ گیری آموزش ندیده باشد می‌توانند آموزش ببینند و این آموزش را در مسیر درست استفاده کنند، من فکر نمی‌کنم کسی که در کنگره ۶۰ حضور پیدا می‌کند و به درستی درمان و رها می‌شود دوباره دچار تخریب شود، حال آن شخصی که دوباره دچار لغزش می‌شود به این خاطر می‌باشد که سفر درستی نداشته چون گوش به فرمان راهنما بوده اما آن اطلاعات را به صورت عملیاتی اجرا نکرده، اما آیا پیشرفتی هم وجود دارد یعنی می‌تواند از قهر به مهر، از تاریکی به روشنایی، و از نفرت به سمت عشق حرکت کند،

خیر نمی‌تواند چون مسافرانی که با مدت زمان طولانی در کنگره رهایی دارند و خدمتگزار هستند برای این است که بتوانند این موضوعات را آموزش ببینند، در سفر دوم جهان بینی برای هر مسافر مدت زمان خاص خودش را دارد و هیچکس نمی‌تواند زمان مشخصی را برای آن تعیین کند، وادی‌های کنگره شکل خود را دارند و وادی‌ها ترتیب خاص ندارند چون پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است، یعنی موضوع درمان اعتیاد را حل کردم و حالا باید موضوع اضافه وزن خود را حل کنم و باید کارهای ضد ارزش خود را ذره ذره از بین ببرم، در مورد تولد علیرضا عزیز که اولین بار با حال خراب وارد کنگره شد، اوایل ورود به کنگره در یک برزخی وجود داشت آن هم به خاطر این بود که گفته بودن که آن راهنما که من باشم را انتخاب نکن چون خیلی سخت‌گیر می‌باشد، این سوال را از من پرسید و من گفتم که خودت باید این موضوع را انتخاب کنی، ورود به لژیون متاسفانه دوران کرونا آغاز شد، اما شخصی که نور را پیدا کند بدون شک به نتایج خوبی خواهد رسید، علیرضا شخصی بود که این نور را در خود پیدا کرد، از زمانی که سفر خود را در کنگره ۶۰ آغاز کرد تمام تلاش خود را برای تغییر به کار برد تا همین الان هم در حال تغییر کردن می‌باشد که همه مسافران در حال تغییر کردن هستند، به خاطر دارم که سی‌دی‌های آموزشی را دو بار می‌نوشت، از روز اول فرمانبردار بود و هر کاری که کنگره و من می‌خواستم را انجام می‌داد، در دوران کرونا علیرضا تنها شخصی بود که هفته‌ای ۳ سی‌دی آموزشی تحویل می‌داد، این هفته را به علیرضا و همسفران ایشان تبریک می‌گویم، از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید خیلی متشکرم.

سلام دوستان علیرضا هستم مسافر، سپاسگزارم از تمام عزیزانی که در این تولد شرکت کرده اند، تشکر می‌کنم از تمام عزیزانی که از آغاز سفر من را همراهی کردند، دنیای اعتیاد من خیلی زود آغاز شد و خیلی هم دیر تمام شد، بصورت خود جوش در سن پانزده سالگی شروع کردم به مصرف کردن و از خوردن مشروبات الکلی و سیگار شروع شد، شاید از معدود افرادی باشم که در طول مصرف تاثیری روی من نمی‌گذاشت، مصرف کننده دائمی نبودم، من به دلیل فوت پدر و وابستگی که داشتم دچار افسردگی شدید شدم، این موضوع باعث شد تا با مصرف موادهای مختلف بتوانم این غم را فراموش کنم، به این شکل تبدیل به یک شخص ضد ارزش شدم و پا به تاریکی‌ها گذاشتم، این موضوع باعث شد تا آن روحیه شاد قبر را نداشته باشم و تبدیل به یک شخص غمگین شوم، این موضوع باعث شد درگیری‌های بسیاری با خانواده پیدا کنم، نکته اینجا بود هنوز خود را یک بیمار نمی‌دانستم، چندین بار به دنبال ترک رفتم به روش‌های مختلف اما نتیجه‌ای حاصل نشد، تخریب من حتی باعث شد که شغل خود را رها کنم و زندگی تاریکی داشتم، طولانی شدن مصرف مواد من بخاطر دیر آشنا شدنم با کنگره ۶۰ بود، اتفاق خوب اول آشنایی من با کنگره ۶۰ بود و اتفاق دوم هم به دنیا آمدن فرزندم که این یک انگیزه‌ای بسیار قوی در من ایجاد کرد، خدا را شکر می‌کنم چون خدا حرف من را شنید، من با یکی از سی‌دی‌های آموزشی آقای مهندس جذب کنگره ۶۰ شدم، من همیشه در ذهنم می‌گفتم کنگره هم مثل جاهای دیگر می‌باشد من این همه پول خرج کردم برای ترک اما راهی وجود ندارد، ما چند ماه سفر برادر خود در کنگره متوجه تغییرات مشخصی در آن شدم، نشستم و با خود فکر کردم دیدم که کنگره می‌تواند با روش‌هایی که قبلاً امتحان کردم متفاوت باشد، قبل از ورود به کنگره فکر می‌کردم می‌توانم خودم مسیر درمان را طی کنم اما اینگونه نبود و مصرف شربت من بسیار بالا رفت، پس از ورود به کنگره و گذراندن سه جلسه مشاوره تازه واردین راهنمای خود را انتخاب کردم، خیلی خوشحالم که امروز آزادمردی خود را در کنار راهنما خود و دوستان جشن می‌گیرم، زمانی که به شعبه جدید منتقل شدیم حس و حال عجیبی داشتم، با ورود به کنگره به مدت دو سه ماه متوجه خیلی مسائل نبودم و بعد از چند ماه سفر در کنگره شروع کردم به پیدا کردن آدم‌های موفق در کنگره که حال خوش دارند و تحقیق می‌کردم که این افراد چگونه به این حال خوش رسیده‌اند، متوجه شدم این افراد ا فرمانبرداری توانسته‌اند به این حال خوش برسند، بعد از آن خود را در جایگاه‌های خدمتی بسیاری تصور می‌کردم، اگر این خواسته در درون انسان باشد می‌تواند به آن دست پیدا کند و به حال خوش برسد، من این حال خوش را بعد از ۲۴ سال دوباره به دست آورده‌ام تلاش می‌کنم ارزش آن را بدانم، از راهنمای فر اول و سیگار خود هم در همین جا تشکر ویژه می‌کنم که ا راهنمایی‌های خود من را آگاه کردند، ی سیگار خود آقای علی حجازی تشکر می‌کنم، از آقای مهندس و خانواده ایشان هم بسیار سپاسگزارم که این شرایط را فراهم نموده‌اند تا افرادی مثل من بتوانند به درمان و رهایی برسند، از همسفر خود تشکر می‌کنم که تازه وارد کنگره شده اما همیشه برای من یک همسفر بوده و هست و همیشه بال پرواز من بوده، از راهنمای همسفرم هم تشکر می‌کنم و در نهایت از پسرم تشکر می‌کنم، امیدوارم که بتوانم در ادامه خدمتگزار خوبی باشم، از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید خیلی متشکرم.

سلام دوستان آزاده هستم یک همسفر، داشتم به این فکر می‌کردم چقدر سخته که انسان جلوی پسر خود از تخریب‌هایش صحبت کند، اما با دیدن این صحبت‌ها می‌توان برای فرزند خود یک قهرمان بود، چون از تاریکی به سمت روشنایی‌ها حرکت کرده‌اید و در خود تغییری ایجاد کردید، الان پاک و مطهر با قدرت تمام می‌توان برای فرزند خود پدری کرد و الگو بود، در ادامه خانم میترا عزیز مدت یک ماه می‌باشد که وارد لژیون شده‌اند، ایشان در منزل سی‌دی‌ها را گوش کرده بودند و آموزش‌ها را گرفته بودند، این موضوع بسیار مهم است که مسافر و همسفر مکمل یکدیگر هستند و به رشد هم کمک می‌کنند، این مواردی است که یک همسفر باید داشته باشد، به ایشان تبریک می‌گویم که به این آگاهی رسیده‌اند، از شما سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش کردید.

سلام دوستان میترا هستم یک همسفر، من هم تشکر میکنم از شما و راهنمای خودم، امیدوارم رهجوی خوبی باشم و بتوانم در ادامه خدمتگزار خوبی باشم، تشکر می‌کنم از افرادی که مشارکت کردند و تبریک گفتند، من یک ماه هست که به کنگره آمده‌ام، از من سوال می‌شود که چرا بعد از شش سال به کنگره آمده‌ای، چون زندگی من تغییری نکرده همان طور هست اما من کنگره را با حس و حال خاصی می‌بینم، همسر من رهجوی خیلی خوبی هست، تشکر می‌کنم از راهنمای مسافر خود امیدوارم این زحماتی که برای مسافر من کشیدند انرژی آن به زندگی ایشان برگردد، ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.

تایپ : مسافر بهمن، مسافر میثم، مسافر احسان، مسافر حمید

عکس : مسافر حمید

ویرایش و بارگذاری : مسافر بهمن

مرزبان کشیک : مسافر حمیدرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .