English Version
This Site Is Available In English

نوشتن سی دی و فواید آن بر انسان

نوشتن سی دی و فواید آن بر انسان

نهمین جلسه از دور سوم از سری کارگاه های آموزش عمومی نمایندگی فیروزآباد فارس، ویژه مسافران و همسفران؛ با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر قدرت و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه « نقش سی دی و نوشتن آن در آموزش » در روز پنج شنبه مورخه  ۱۴۰۴٫۸٫۲۹ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
ممنونم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که اجازه دادند در فیروزآباد کنگره۶۰ داشته باشیم برای درمان اعتیاد. امروز دو تا دستور جلسه داریم: یک دستور جلسه «نقش سی‌دی و نوشتن آن در آموزش» و دستور جلسه دوم «اولین سال رهایی مسافر بهبود» هست. در رابطه با سی‌دی نوشتن؛ خب من دفتر سی‌دی‌ام را هر چند وقت یک بار می‌آورم و در جلسه هماهنگی راهنمایان به راهنماهای عزیز نشان می‌دهم که ببینند من هر هفته یک سی‌دی را می‌نویسم. بعضی مواقع‌ در لژیون؛ دفتر سی‌دی‌ام را به رهجوها نشان می‌دهم که بدانند همه افراد در کنگره سی دی را می‌نویسند. خود آقای مهندس سی‌دی می‌نویسد، بعد می‌آید برای ما صحبت می‌کند و صحبت‌های آقای مهندس تبدیل به فایل صوتی( سی‌دی ) می‌شود و بعد ما شروع می‌کنیم به سی‌دی نوشتن. دیده‌بان های محترم هم سی‌دی می‌نویسند! آقای مهندس می‌فرمایند تمام خانواده من هم سی‌دی می‌نویسند. بنابراین فکر نکنید که راهنماها به شما می‌گویند بنویس؛ و خودشان نمی‌نویسند! راهنماها الگو هستند و الگو باید بدون عیب و نقص باشد. نوشتن سی‌دی‌ها به من آموزش می‌دهد به من یاد می‌دهد زندگی من را تغییر  می‌دهد. بعضی از رهجوها هستند سی‌دی را می‌نویسند و موقع ارائه به راهنما می‌گویند سی‌دی را برایت نوشتم، خب سی‌دی برای من نمی‌نویسی که!!! من نظارت می‌کنم بر سی‌دی نوشتن شما، سی‌دی را می‌نویسی به خاطر اینکه؛ به دانش‌ و آگاهیت اضافه بشود.  علاوه بر این‌ها سی‌دی نوشتن فواید دیگری هم دارد؛ دست خط من دارد خوب می‌شود، تمرکز من دارد خوب می‌شود، چندین حس من درگیر این سی‌دی نوشتن می‌شود، هم باید ببینم، هم باید گوش بدهم، هم باید بنویسم و همزمان که دارم می‌نویسم، هر ۲۰ ثانیه فایل صوتی را استپ کنم تا بتوانیم بنویسم. اما در مورد دستور جلسه دوم «اولین سال رهایی مسافر بهبود». بهبود در شعبه تخت جمشید شیراز در لژیون سوم به درمان رسیده است و راهنمای لژیون سوم هم من بودم و در حال حاضر رهجوی کنگره هستند و در جایگاه دبیری لژیون سردار خدمت می کنند در نمایندگی فیروزآباد. بهبود سختی راه را تحمل کرد از فیروزآباد به شیراز آمد در هفته سه جلسه را به همراه همسفر خودش برای شرکت در کلاس می‌آمد. الان سی‌دی‌هاش را می‌نویسد، خدمت‌گزار مالی هست، سال قبل دنور بوده و امسال هم دنور هست. در مدت سفر اول که می‌آمد شیراز و بر می‌گشت، یه بار ماشینش چپ کرد ولی بهبود همانجا ماشین را رها کرد تا بتواند به موقع به کلینیک برسد و دارو بگیرد و هدفش رهایی بود که به رهایی و درمان رسید.
ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید.



اعلام سفر:
سلام دوستان بهبود هستم یک مسافر
آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک دودی ـ  روش درمان « دی اس تی » داروی  درمان  شربت ot ـ راهنما مسافر علی ـ مدت ده ماه و شانزده روز سفر کردم ـ الان یک سال هشت ماه و سیزده روز هست که با دستان پر از محبت آقای مهندس آزاد و رها هستم ـ ورزش درکنگره فوتبال و والیبال

آرزو مسافر بهبود:
آرزو می‌کنم شعبه جدیدی از خودمان با همت و یاری شما دوستان  داشته باشیم یعنی ملک و ساختمان مال کنگره۶۰ نمایندگی فیروزآباد باشد. چون که ما به هیچ اداره یا ارگانی وابسته نیستیم و مستقل هستیم.



صحبت مسافر بهبود:
خدا قوت می‌گویم به آقای مهندس و خانواده ایشان، انشالله که همیشه صحیح و سالم باشند. ممنونم از راهنمای خوبم علی اقا و راهنمای همسفرم خانم سهیلا؛ چون خیلی زحمت ما را کشیدند و خدا قوت می‌گویم به آن‌ها. تشکر می‌کنم از مرزبانان از تمام کسانی که این شعبه را به وجود آوردند و ممنونم از آنانی که پیش قدم شدند تا این چراغ روشن بماند تا من و خانواده‌ام و دوستانم به حال خوب برسیم. خیلی خوشحالم و ممنونم از همسفرم که واقعا این مدت من را یاری کردند و به من کمک کردند و ممنونم از خواهرم که این مدت بودند و مسیر فیروزآباد به شیراز را با هم طی می‌کردیم. من یادم هست که پارامتر زمان را من فراموش کرده بودم باید می‌رفتم به شیراز برای دریافت دارو و این هم بگویم که علی اقا بارها تذکر داده بوند که منظم باشید و وقت شناس اما آن روز کمی دیر حرکت کردم و در جاده خیلی عجله کردم و تو شهر من با سرعت سی تا یک لحضه فکر کردم که وقتم نمیرسد دارو بگیرم آمدم انحراف به چپ شدم و آمدم تو خط ویژه  تاکسی و اتوبوس و یک لحضه دیدم که چهار چرخ ماشینم رفت بالا!! کیفم را برداشتم رفتم داروم را گرفتم و بعد آمدم سراغ ماشین!! اگر گفته‌های راهنما و آقای مهندس را گوش ندهیم و یا فرمانبردار خوبی نباشیم به درمان رسیدن امکان ندارد. من احتمال داشت که دیگر به کنگره برنگردم بعد از این اتفاق اما برگشتم و به درمان رسیدم چون فرمانبردار بودم. خیلی خوشالم که اینجا هستم و ممنونم از همه دوستانی که در این مسیر من را یاری کردند و ممنونم از همه شما که امروز اینجا هستین و به من انرژی دادین با مشارکت‌های زیباتون!!



صحبت‌های راهنمای همسفر:
سلام دوستان سهیلا هستم راهنمای یک همسفر. خدا را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم منم اولین سالگرد رهایی مسافر بهبود و همسفر نسرین را اول به آقای مهندس به تک تک خدمتگزاران و اعضای نمایندگی فیروزآباد و راهنمای مسافرشان علی آقا تبریک می‌گویم. خانم نسرین همراه مسافرشان وارد شعبه تخت جمشید شیراز شدند، سفر اول را در لژیون هفتم همسفران با راهنمایی خانم راضیه شروع کردند. روز اولی که من در شعبه تخت جمشید خانم نسرین را دیدم مهرشان بر دلم نشست. نسرین خیلی مهربان، خوشرو خوش اخلاق و دوست داشتنی هستند. از وقتی هم که در نمایندگی فیروزآباد قسمت همسفران راه اندازی شد وارد لژیون دوم شدند و من به عنوان راهنما در خدمتشان بودم. نسرین رهجوی فرمانبرداری هست، در آزمون راهنمایی هم شرکت کردند و نمره قبولی را کسب کردند، الان هم مدت یک ماه است که شال راهنمای تازه واردین را از دستان پر از مهر مهندس دریافت کرده‌اند و در این جایگاه خدمت می‌کنند. امیدوارم که در این مسیر مستدام باشند و جایگاه‌های بالاتر خدمتی را تجربه کنند.

صحبت‌های همسفر:
سلام دوستان نسرین هستم همسفر. خدا را شکر می‌کنم که در بین شما خوبان هستم از آقای مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم از علی آقا راهنمای مسافرم خیلی تشکر می‌کنم که به مسافرم آموزش دادند. از راهنمای سفر اولم خانم راضیه تشکر می‌کنم که من را در این مسیر همراهی کردند و آموزش دادند، از راهنمای سفر دومم خانم سهیلا سپاسگزارم که آموزش‌هاشون من را آرام کرد. من خیلی استرس و اضطراب داشتم خیلی ناآرام بودم با صحبت ایشان آرام می‌شدم، واقعاً مثل یک خواهر همیشه کنارم بودند، خیلی دوستشان دارم و هر مشکلی داشتم کمکم کردند. زمان مصرف مسافرم؛ من خیلی اذیت شدم؛ ولی از روزی که وارد کنگره ۶۰ شدیم مسافرم خیلی تغییر کرد. قبل از کنگره مسافرم خیلی عصبی و کم حوصله بود؛ ولی الان خیلی بهتر شده، حتی از خودم هم بهتر آموزش‌ها رو گرفته، خیلی مهربان بود و مهربان‌تر و صبورتر شده است. خدا را شکر می‌کنم که چنین جایی هست که من آموزش بگیریم و به رهایی و حال خوش برسم. از همه شما متشکرم که در جشن رهایی ما شرکت کردید.



خلاصه و تایپ: مسافران کیانوش و سیاوش ( لژیون اول )
ویرایش: مسافر علی ( راهنما )
ارسال: مسافر بهرام ( خدمتگزار سایت )

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .