جلسه دهم از دوره ششم کارگاههای آموزشی عمومی نمایندگی پردیس با استادی مسافر عمید، نگهبانی مسافر فرشید و دبیری مسافر هومن با دستور جلسهی «رابطه ی یادگیری و معرکه گیری» شنبه 1 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
در آغاز، از جناب آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان صمیمانه قدردانی میکنم؛ بهخاطر فراهمکردن بستری ارزشمند برای رشد، آموزش و خودسازی.
موضوع دستور جلسه امروز رابطه یادگیری و معرکهگیری است. آنگونه که از جناب دکتر امین دژاکام آموختهام، نخستین اصل در مسیر یادگیری، پذیرش است؛ اینکه بپذیرم نمیدانم، بپذیرم کامل نیستم و بپذیرم دیگران ممکن است دانشی فراتر از من داشته باشند. برای یادگیری، عشق، شجاعت و آمادگیِ دل برای دریافت آموزشهای تازه ضروری است.
در مقابلِ یادگیری معرکهگیری قرار دارد؛ حالتی که فرد برای پنهان کردن حقیقت، به شلوغکاری ذهنی و توجیههای بیپایه متوسل میشود تا خطای خود را نپذیرد. این رفتار ریشه در منیت، خودخواهی و ترس از پذیرش اشتباه دارد. انسانها ذاتاً پاک هستند و خطاها معمولاً از ناآگاهی ناشی میشود، نه از بدخواهی.
یکی از بزرگترین نعمات کنگره ۶۰، ایجاد فرصتی برای شناخت حقیقت و ساختن دوباره خویشتن است. در تعریف عشق میآموزیم که با وجود کمبود، محبت کنیم؛ در تعریف شجاعت میآموزیم که با وجود ترس، حرکت کنیم.
در برخورد با معرکهگیری، سه قدم اصلی وجود دارد: پذیرفتن خطا، عذرخواهی صادقانه و درخواست بخشش.
محبتی که در پاسخ به عذرخواهی گفته میشود: اشکالی ندارد، با هم درستش میکنیم، اوج عشق و انسانیت است.
شاید برخی خطاها بهطور کامل قابل جبران نباشند؛ اما حرکت در مسیر جبران، خود بزرگترین قدم است.
کنگره ۶۰ به ما میآموزد که نخست خود را ببخشیم، سپس دیگران را. بخشش ابزاری برای رشد و تعالی است نه وسیلهای برای تمنا و انتظار. در پیام معروف اگر بنای آباد باشد… به زیبایی بیان میشود که اگر ساکنان ناآگاه باشند، بنا نیز بهتدریج رو به نابودی میرود؛ اما ساکنان آگاه و سازنده میتوانند حتی بنای ویران را نیز احیا کنند. این پیام به ما میآموزد که اگر در درون خراب هستیم، باید بپذیریم؛ اگر خطا کردهایم، اعتراف کنیم؛ اگر چیزی ویران کردهایم، با محبت و دانایی به آبادانی آن برخیزیم.
.jpg)
من روزی ساکنی خراب در بنایی ویران بودم؛ اما امروز، به لطف پروردگار و محبت بیبدیل جناب مهندس، در جایگاه راهنمایی ایستادهام. برخی اتفاقات آنقدر عمیق و واقعیاند که تنها با تجربه قابل درک هستند؛ همچون بوی گل که تنها باید آن را حس کرد.
تمام آموزشهای نظری خود را مدیون جناب مهندس و خانواده گرامی ایشان هستم و بخش بزرگی از آموزشهای درونیام را از فرمایشات سردار آموختهام. چراکه سردار، ستون پنهان بسیاری از تغییرات و ساختوسازهای درونی انسان است. مهم نیست سردار که بود؛ مهم پیام اوست: بخشش، عشق و حرکت، مسیر حقیقی رشد و تعالی انسان هستند.
در ادامه رهایی مسافر دانیال از لژیون ویلیام وایت به راهنمایی مسافر کیان:

و رهایی مسافر مسعود از لژیون جونز به راهنمایی مسافر امیر کیوان:

سایت نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
196