سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
در دستور جلسه این هفته دو کلمه کلیدی یادگیری و معرکهگیری به کار رفته است. ما انسانها برای دو هدف مهم، آموزش گرفتن و خدمت کردن پا به هستی گذاشتهایم. یادگیری هیچگاه متوقف نمیشود، ما در تمام عمر باید آموزش ببینیم و همانطور که میدانیم زکات علم به انتشار دادن آن است؛ پس اگر بساط کنگره برای ما مهیا شده است و ما هر هفته یک سیدی را مینویسیم، علم و آگاهی خود را به روز میکنیم و بهتر است این علم را به دیگران هم منتقل کنیم؛ اگر من خود را با آموزشهای کنگره همسو و همجهت نکنم در تاریکی فرو میروم، به حاشیهها کشیده میشوم و شروع به معرکه گرفتن میکنم. معرکهگیری زمانی شروع میشود که آموزشها متوقف میشود و بهانهگیری را شروع میکنم. در کنگره کسانی که در حاشیه هستند به بیرون پرتاب میشوند.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
همه انسانها در زندگی خود به نوعی وارد معرکهگیری شدهاند، معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری است و ریشه در جهل و نادانی ما دارد. در معرکهگیری سه صفت ترس، منیت و ناامیدی وجود دارد. کسی که معرکهگیر است به خاطر منیت بالا نمیتواند اشتباهات خود را بپذیرد، همیشه دنبال حاشیه است، ایراد میگیرد و نق میزند؛ مثلاً من در امتحان نمره خوبی نگرفتهام تقصیر را بر گردن طراح سوال میاندازم و یا بگویم فلان سؤال غلط طرح شده بود و غیره.. اینجا است که من وارد معرکهگیری شدهام و با بهانههای بیمورد فرصت آموزش را از دست میدهم؛ پس باید آگاه باشم که این زندگی برای من است و خود باید آن را بسازم و حفظ نمایم، نباید از دیگران انتظار داشته باشیم مشکلات ما را حل کنند. در یادگیری لازم است دانایی خود را بالا ببریم و برای این کار سه مؤلفه تفکر، تجربه و آموزش باید به تعادل برسد. سعی کنیم آموزشها را یاد بگیریم و در زندگی کاربردی کنیم و با دوری از ضدارزشها و قرارگرفتن در صراطمستقیم به آرامش برسیم، بدانیم و ایمان داشته باشیم که وعده خداوند دروغ نیست.
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
آفرینشِ انسانها برپایه یادگیری بنا شده و در کنگره۶۰ مفهوم واژه یادگیری به مسئله آموزش و به دنبال آن به آگاهی برمیگردد و انسان در تمام مراحل زندگی باید به دنبال کسب آگاهی باشد. نقطه مقابل یادگیری مسئله معرکهگیری است و ریشه آن به جهل و ناآگاهی انسانها برمیگردد. زمانیکه انسان اشتباهات خود را در نظر نگرفته و دیگران را مقصر قلمداد میکند، وارد معرکهگیری میشود و در واقع شروع به تغییر یک موضوع و تبدیل آن به مسئله دیگر میکند. معرکهگیری یک اعتراف ناخودآگاه به نابسامانی درونی است. معرکهگیری یک فرد معتاد، ترکیبی از درد، تمسخر، فقدان حمایت خانوادگی و اجتماعی، ناتوانی در کسب و کار، کمبود اعتماد بهنفس، فروپاشی درونی و بیرونی و تلاش برای زنده ماندن است. یک همسفر موضوع معرکهگیری را با عمق وجودش هزاران هزار بار تجربه کرده است؛ وقتی از وضعیت اعتیاد مسافر شِکوه و شکایت میکند و دیگران با معرکهگیری میکوشند تا مسئولیت اخلاقی یا خانوادگی اعتیاد مسافر را از خود دور کنند و تقصیر برگردن همسفر گذاشته میشود، وقتی برای رفتارهایی مثل دروغ گفتن، بیکاری، بیپولی یا خرج کردن پول خانواده برای مواد، اعتراض میکند و هیچ جوابی جز معرکهگیری نمیبیند، زمانیکه از سرد شدن روابط میگوید و باز هم مسبب این وضعیت همسفر است نه اعتیاد مسافر، البته ناگفته نماند همسفر نیز گاهی اوقات، برای فرار از بعضی مسئولیتها و رفتارهای نادرست با معرکهگیری بار مسئولیت را برگردن اعتیاد مسافر میاندازد. درمان و اصلاح چنین افرادی تنها با رها شدن از بند اعتیاد ممکن نیست؛ بلکه نیازمند آموزش، آگاهی و یادگیری است. زمانیکه در کنگره۶۰ مسافر از بند اعتیاد رها میشود، با یادگیری و آموزشی که مسافر و همسفر همزمان به دست میآورند، چقدر زیبا و منصفانه هر کدام مسئولیت اشتباهات خود را میپذیرند و دیگر با معرکهگیری از زیر بار مسئولیت فرار نمیکنند. هنگامی که فرد اشتباهات خود را میپذیرد باعث ترمیم آسیبها، ایجاد اعتماد، بهبود در روابط، کسب تجربه، رشد و آگاهی میشود. به طور خلاصه گردن گرفتن اشتباهات، نه نشانه ضعف؛ بلکه اوج قدرت، بلوغ و تعهد به پیشرفت است.
سلام دوستان جمیله هستم یک همسفر
یادگیری و معرکهگیری، این دو موضوع با هم در تضاد هستند، یادگیری از آموزش گرفتن میآید. خلقت انسان برپایه و اصول یادگیری بنا شده است. ما هر هفته یک سیدی مینویسیم، علم و آگاهی ما زیاد میشود؛ اگر من از آموزش عقب بمانم در زندگی دچار منیت، حسادت و غیره میشوم. همین امر باعث میشود دچار ضعف و معرکهگیری در زندگی شوم. معرکهگیری یعنی سه صفت ترس، منیت و ناامیدی در انسان رشد کرده است. در زندگی ما موضوع معرکهگیری زیاد اتفاق افتاده است، به خاطر چیزهای ساده که میتوانستیم آنها را حل کنیم؛ اما با بیتوجهی و ناآگاهی زندگی را برای خود و دیگران سخت کردیم و با بیمسئولیتی معرکهگیری راه انداختیم. معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری بوده و ریشه در جهل و ناآگاهی انسانها دارد. زمانیکه انسان اشتباه خودش را در نظر نگرفته و دیگران را مقصر میداند وارد معرکهگیری میشود. یادگیری و معرکهگیری همانند دو کفه ترازو هستند؛ هر چه سطح یادگیری، دانش و معرفت من بالاتر باشد کفه دیگر ترازو که همان معرکهگیری است پایینتر میرود. در کنگره۶۰ اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد از مسیر خارج و در مسائل حاشیه وارد معرکهگیری میشود؛ اگر فردی همیشه در حال آموزش باشد صفت دانایی در او بالا میرود و از معرکه گرفتن، نق زدن و حاشیه درست کردن فاصله میگیرد.
نویسندگان: همسفر زهرا، همسفر زهرا، همسفر فاطمه و همسفر جمیله رهجویان راهنما همسفر مریم (لژیون شانزدهم)
رابط خبری: همسفر عالیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون شانزدهم)
ارسال مطلب: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی فردوسی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
126