English Version
This Site Is Available In English

انسان بایستی از معرکه گیری‌ها هم برای آمووزش استفاده نماید

انسان بایستی از معرکه گیری‌ها هم برای آمووزش استفاده نماید

جلسه ششم از دوره چهل و هشتم کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره 60 نمایندگی شهرری به استادی راهنمای محترم همسفر محراب، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکه گیری" شنبه اول آذر 1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام محراب هستم یک همسفر

سپاسگزار خداوند هستم، از آقای مهندس و خانواده محترمشان قدردانم که این بستر را فراهم کردند تا امروز منِ محراب اینجا باشم، خدمت کنم و بتوانم آموزش بگیرم و از ایجنت و مرزبانی گروه همسفران آقا تشکر می‌کنم که این فرصت را به من دادند .

در مورد دستور جلسه، وقتی نگاه می‌کردم، دیدم موضوع برایم زمین تا آسمان تغییر کرده است. سال‌های قبل فکر می‌کردم یادگیری و معرکه‌گیری دو ضلع مخالف هم هستند؛ یعنی کسی که یاد می‌گیرد و آموزش می‌بیند، نباید هیچ‌وقت معرکه‌گیری کند. اما گاهی، مثل خودم، وقتی یک ورزش خوب انجام می‌دادم یا کاری می‌کردم، سریع می‌رفتم برای دیگران تعریف می‌کردم، در صورتی که از کل حروف الفبا فقط «الف» را بلد بودم و از یک ساختمان فقط «در» آن را می‌شناختم.

همیشه فکر می‌کردم آن کسی که بیشتر بلد است، باید افتاده‌تر باشد. این‌طور نیست که من تا یک کلمه یاد می‌گیرم، سریع بخواهم برای بقیه توضیح بدهم که مثلاً «این منیت است» یا «این اتفاق برای ترس توست». در مرحله اول، هیچ‌کس حرف مرا قبول نمی‌کند، چون تا دیروز حالم خراب بودم؛ آدمی بودم که جرأت روبه‌رو شدن با ترس‌هایم را نداشتم، پر از منیت بودم، با جهان‌بینی خراب.

وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم، با چهار تا کلمه یاد گرفتن نمی‌توانستم بروم بیرون و ارائه بدهم. روز چهارشنبه استاد گفتند فرد باید سه مؤلفه داشته باشد:

اول اینکه قبول کند هیچ‌چیز نمی‌داند. منِ محراب باید بپذیرم که از این سیستم، از خلقت، از زندگی، حتی از اعتیاد چیزی نمی‌دانم. اگر بلد بودم که مسافر خودم را درمان می‌کردم، رابطه‌هایم را حفظ می‌کردم، به هم نمی‌زدم. دوم اینکه قبول کنم همیشه کسی هست که بیشتر از من می‌داند. اگر روزی ده دقیقه یا بیست دقیقه کتاب می‌خوانم، قطعاً فردی هست که بیشتر می‌داند. و سوم اینکه تسلیم آن فرد بشوم. در کنگره باید تسلیم راهنما باشم؛ چون راهنما تجربه دارد، از جنس خود من است، این مسیر را رفته است.

می‌گوید ساعت شش صبح پارک باش و ورزش کن، قطعاً صلاح من را می‌خواهد.از معرکه‌گیری بود که اصلاً لژیون‌های کنگره ۶۰ و بعد آکادمی به وجود آمدند. داستانش را همه شنیدید؛ افراد منفی می‌آمدند بچه‌ها را اغفال می‌کردند. فکر قشنگ این بود که به‌جای بیرون کردن نیروهای منفی، یک نیروی قوی‌تر روبه‌رویش قرار گیرد. راهنماها از بیرون نیامدند؛ از جنس رهجو بودند، خودشان این مسیر را رفته‌اند.

نکته اصلی برایم این شد: اگر بخواهم درباره چیزی صحبت کنم یا حتی معرکه‌گیری مثبت داشته باشم، باید تجربه داشته باشم، مثل کسی که بال هواپیما عوض می‌کند؛ اگر درباره هر چیزی حرف می‌زند، تجربه دارد. صرفاً از فضای مجازی چیزی آوردن تجربه نیست، برای همین حرف‌ها به دل نمی‌نشیند؛ اما حرف راهنما می‌نشیند چون حس دارد.

معرکه‌گیری هم در جهت منفی وجود دارد و هم در جهت مثبت. نتیجه معرکه‌گیری مثبت همین است که امروز ۹۰ هزار نفر به درمان رسیده‌اند، هزاران راهنما داریم و از آن نیروهای منفی دیگر خبری نیست

 

مرزبان کشیک: مسافر علی

تنظیم و ویراستار: مسافر رضا از لژیون چهاردهم

تایپ:  مسافر فرشاد از لژیون هشتم

مسافران و همسفران نمایندگی کوروش آذرپور 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .