جناب مهندس در صحبتهایشان میفرمایند: در کنگرهٔ ۶۰ انسانهایی را پرورش میدهیم که انبوهی از ضدارزشها را درون خود دارند، شاید حتی خودِ واقعیِ خود را فراموش کرده باشند. با آموزشهایی که از کنگره میگیرند، آرامآرام از ضدارزشها فاصله میگیرند. در اینجا متوجه میشویم رابطهٔ زیادی میان یادگیری و معرکهگیری وجود دارد.
ابتدا راهنما باید طبق اصول و قوانین پیش برود و قوانین کنگره را به رهجو آموزش بدهد. رهجو نیز باید از راهنما آموزشدیده باشد که بداند برای چه هدفی به این مکان مقدس پا گذاشته است. هدف من در کنگره این است که برای آموزش گرفتن به این جایگاه امن و مقدس آمدهام، نه برای معرکهگیری.اگر منِ همسفر به کنگره بیایم و وارد معرکهگیری شوم، نمیتوانم از آموزشهای کنگره استفاده کنم و آموزش بگیرم. در این حالت همیشه در حاشیه قرار خواهم گرفت و ذهنم مشغول اینگونه قضاوتها خواهد شد:«چرا فلانی راهنما شده؟»، «چرا به بعضیها خدمت داده شده ولی به من خدمت ندادند؟».
معرکهگیری در اثر کمبود دانش، خودخواهی، منیت، حسادت و شکستخوردن به وجود میآید؛ در سیدی «عناصرمعرکهگیری» آمده است که شروعِ معرکهگیری دلیل میخواهد. به طور مثال، انسان وقتی در موضوعی از دیگران عقب افتاد، کمکم خودش را از بقیه جدا میکند؛ ابتدا پچپچها شروع میشود، سپس یکییکی با افرادی که مساعد هستند شروع به صحبتکردن میکند، و مرحلهٔ بعد تلفنزدن آغاز میشود.
در تمامِ مسائل، حالت حقبهجانب به خود گرفته و خودش را قربانی و مظلوم جلوه میدهد. کسی که معرکهگیری میکند، هم خود و هم دیگران را به مسلخ میبرد. معرکهگیری در تمامِ سیستمها وجود دارد؛ چه در کاخ ریاستجمهوری، چه در دانشگاه و چه در کنگرهٔ ۶۰.
باید سعی کنیم با آموزشهای ناب کنگرهٔ ۶۰ بهدوراز حاشیه باشیم و در صراط مستقیم قدم برداریم.
《منابع》سیدی «رابطهٔ یادگیری با معرکهگیری»
نویسنده:همسفرزهره، رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول)
عکاس: همسفر منیره، رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر مینا، رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
93