گاهی آدم میان تاریکیها آنقدر گم میشود که فکر میکند راهی برایش نمانده است؛ اما یک جایی، درست وقتی که امید کم رنگ شده است، نوری پیدا میشود و دستت را میگیرد و میگوید: بلند شو... هنوز تمام نشده است.
برای من، به عنوان همسفر، این نور، کنگره۶۰ بود.جایی که فهمیدم رهایی، فقط مخصوص مصرف کننده نیست؛ دل همسفر هم خسته میشود، زخمی میشود و نیاز به مرهم و آرامش دارد.
کنگره به من یاد داد که من هم حق دارم دوباره نفس بکشم، دوباره امید ببینم و دوباره خودم را پیدا کنم. اینجا یاد گرفتم که همسفر بودن یعنی همراه روشنایی بودن، نه همراه درد. یعنی دست کسی را گرفتن؛ اما بدون اینکه دست خودت خالی بماند. یعنی با عشق قدم زدن در مسیری که هر روزش، یک تکه از وجودت را زیباتر و محکمتر میکند. من اینجا فهمیدم هر سقوطی فرصت برخاستن و هر درد، درسی برای ساختن است.
برای من، کنگره۶۰ یعنی جایی که هم مصرف کننده رها میشود و هم همسفر زنده میشود و این معجزهای است که هیچ جای دیگر نمیشود پیدایش کرد.
نویسنده:همسفر اشرف رهجوی راهنما همسفر سلیمه(لژیون اول)
رابط خبری:همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون اول)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رفسنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
216