به نام قدرت مطلق الله
دستور جلسه: نقش سیدی و نوشتن آن در آموزش
همان طور که میدانیم در کنگره 60 برای رسیدن به درمان اعتیاد، مثلث درمان مطرح شده است که سه مولفه جسم، روان و جهانبینی را در بر می گیرد. طبق تجربه و آموزشی که در کنگره گرفتهایم، زمانی که این سه مولفه در ما به مرحله تعادل نزدیک شود، آنگاه می توانیم حال خوبی را تجربه کنیم. در متد و روش درمان DST جسم فرد مصرف کننده پس از ده الی یازده ماه و با استفاده از داروی OT به حالت تعادل طبیعی خود می رسد. اما این به تنهایی کافی نیست زیرا اعتیاد بیماری جسم، روان و جهانبینی است. این سه مولفه به صورت زنجیره وار به هم متصل هستند و بر یکدیگر اثر می گذارند. جناب مهندس به زیبایی روان را برای ما تعریف کردند. طبق تعریف ایشان، روان، خلق و خوی انسان است که از برایند جسم و جهانبینی روان پدیدار می شود. یعنی شرایط جسمی من، اینکه آیا سیستم ایکس من در تعادل است یا خیر، اینکه جسم من در بیماری است یا خیر، اینکه جسم من در سلامتی است یا خیر، همه اینها در شرایط روانی من اثر به سزایی دارد. این مسئله با ذکر یک مثال کاملا روشن می شود. برای مثال فردی که درد جسمی زیادی را متحمل است، مثل سر درد یا دندان درد، خلق و خوی او تحت تاثیر شرایط جسمی اوست. با این فرد نمیتوان شوخی کرد، نقطه تحمل او در این شرایط پایین است و ممکن است رفتار پرخاشگرانه یا خشم در او بروز نماید.
فرد مصرف کننده مواد مخدر نیز همین شرایط را دارد. فردی که خمار یا نشئه است، به علت شرایط جسمی نامتعادلی که دارد، روان او هم در بی تعادلی است. در سوی دیگر جهانبینی هم مانند جسم بر روان انسان اثر می گذارد. جهانبینی من شامل تفکرات و باورهای من است که تعیین کننده مسیر و سبک زندگی من می باشد. برای مثال سبک زندگی یک فرد امیدوار با یک فرد ناامید کاملا متفاوت است. مسیر زندگی فردی که ترس بر او غالب است با فردی که با شجاعت زندگی می کند متفاوت است. یا انسان با ایمان و انسان بی ایمان که هر کدام خط فکری و مسیر متفاوتی در زندگی دارند. پس حسهای منفی، تفکرات و باورهای نادرست در زندگی، تعیین کننده نوع نگاه من به زندگی و اعمالی است که در زندگی انجام می دهم. پس در نتیجه من در زندگی هر فعل یا عملی که انجام می دهم، ریشه آن در جهانبینی و خط فکری من است. دزدی، دروغ، غیبت، قضاوت، خودنمایی، تظاهر، کینه توزی، نفرت پراکنی، مصرف مواد مخدر و الکل، مصرف دخانیات و هر فعل ضدارزشی که ممکن است من درگیر آن باشم، نتیجه تفکرات و جهانبینی من است. نکته جالب توجه در اینجاست همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد، جسم، روان و جهانبینی هر سه زنجیره وار برهم اثر گذارند. طبق آموزشهای دکتر امین، سیستم ایکس به صورت با سیم و بی سیم کار می کند.
پس هر عملی که من در زندگی انجام می دهم، بر جسم و در ادامه بر روان من اثر می گذارد. در سیدی مثال جناب مهندس به زیبایی این مطلب را باز می کنند اینکه اعمال ما بر کارکرد سیستم ایکس و در نتیجه بیان ژن اثرگذار است. برای مثال فردی که دروغ می گوید سطح ترشح کورتیزول در بدن او افزایش می یابد و بالانس شیمیایی بدن او از تعادل خارج می شود. این وضعیت اگر ادامه دار باشد بیماریهای مختلفی مثل دیابت، فشار خون و افسردگی ممکن است بروز پیدا کند. پس در نتیجه ریشه اکثر بیماریها در اعمال و خواسته های نفسانی انسان نهفته است. اما خبر خوب برای من این است که در نقطه مقابل، همانطور که اعمال ضد ارزشی در جسم و روان اثر منفی می گذارد، انجام اعمال ارزشی، تزکیه و پالایش و حرکت در صراط مستقیم نیز بر جسم و روان من می تواند اثر مثبت داشته باشد. برای مثال عشق ورزیدن یا خدمت در کنگره 60 که با انجام آن بلافاصله نهر خمر در بدن فعال می شود و حس خوبی در من ایجاد می شود که گویی همان پاداش خدمت و آن فعل مثبتی است که انجام دادهام. حال نکته حائز اهمیت این است که من جزو کدام دسته هستم؟ جسم من سالم است یا ناسالم جهانبینی من چطور؟ از اعمالی که در زندگی انجام می دهم می توانم متوجه شوم که در صراط مستقیم یا مسیر تزکیه و پالایش هستم یا خیر. جهانبینی در اینجا نقش بسیار مهمی را ایفا می کند.
اگر جهانبینی من نادرست باشد، اعمال من نیز در مسیر ضدارزشها است و نتیجه آن روان و خلق و خوی نامتعادل است که من را گرفتار انواع و اقسام بیماری ها می کند. معجزهای که در کنگره 60 رخ می دهد دقیقا همین جا است که در پرتو آموزش های راستین کنگره، تفکرات، باورها و جهانبینی من تغییر می کند و این تغییر باعث می شود که در مسیر ارزش ها قرار بگیرم. در ابتدا باید این را بدانم که اگر در زندگی درگیر اعتیاد هستم یا حال خوب و آرامش ندارم، ریشه آن در جهانبینی من است که باعث شده این سبک زندگی و این خط را دنبال کنم. حال اگر جسم من به تعادل برسد اما جهانبینی تغییر نکند، بازهم جهانبینی و تفکرات غلط، مسیر زندگی من را به ناکجا آباد می کشاند. به همین دلیل جناب مهندس با آموزشهایی که از طریق سیدیها به من مسافر یا همسفر می دهند، شرایطی را برای من فراهم می کند که بتوانم جهانبینی خود را تغییر دهم. بارِ آموزشی هر سیدی همانند یک کتاب آموزشی است. کافی است من یک پیام و یا یک جمله از سیدی را برداشت کنم و در زندگی به کار برده باشم. بعد از گذشت مدتی خواهم دید که چگونه تبدیل و به طرف روشناییها هدایت خواهم شد. گوش دادن، خلاصه نویسی و نوشتن کامل سیدی هر کدام یک اثر دارد. گوش دادن سیدی باعث می شود که اطلاعات وارد سطحی ترین بخش آگاهی انسان شود. اما زمانی که سیدی را کامل می نویسم، حس های بیشتری در من درگیر می شود و با توجه به تمرکزی که دارم، آموزشها و اطلاعات وارد بخش عمیق آگاهی انسان می شود گویی اطلاعات در نفس انسان حک میشود. اگر سیدی را کامل بنویسم و روی آن کار کنم، در ادامه خواهم دید که بخش زیادی از این آموزشها تبدیل شده به آگاهی نفس من شده و ناخوداگاه آنها در زندگیام جاری میکنم. این معجزهای است که در سیدی نوشتن رخ می دهد. در پرتو سیدی نوشتن است که می توانم از ظلمت به طرف نور حرکت کنم و تاریکیها رها شوم.
نویسنده مقاله: راهنمای کلینیک شفای سبز، مسافر احمد
گروه سایت نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
341