English Version
This Site Is Available In English

کنگره ۶۰؛ جایی که انسانِ بیمار، انسانی بیدار می‌شود

کنگره ۶۰؛ جایی که انسانِ بیمار، انسانی بیدار می‌شود

سومین جلسه از دوره بیست و ششم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی پهلوان محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر فرزین با دستور جلسه (نقس CD و نوشتن آن در آموزش) پنج‌شنبه ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر؛
خدا را شکر می‌کنم؛ روزی در ساحل غم، با حالی خراب و سرشار از نفرت و کینه و خشم، یخ زده بودم. اما با کشتی نجاتی به نام کنگره ۶۰ آشنا شدم؛ کشتی‌ای که مرا وارد دریای عشق کرد. در این کشتی خدمت‌گزاران و انسان‌های بزرگی حضور دارند، از جمله آقای رضا بهرامی و حمید آذرنیا، که راهنمایان من هستند. افتخار بزرگی است که در کنار این عزیزان باشم، آموزش بگیرم، حال خود را خوب کنم و اعتیادم را درمان نمایم.

کنگره، از یک انسانِ بیمار، انسانی بیدار می‌سازد. من باور دارم اتفاقی که در این‌جا می‌افتد، نه در جایی دیگر رخ داده و نه خواهد داد؛ آن هم با این وسعت و عظمت.

بعضی‌ها برای درک یک تعریف کوچک، کتاب‌های چهارصدصفحه‌ای می‌خوانند؛ در حالی که مهندس دژاکام همان مفاهیم را در سی‌دی‌ها، با زبانی ساده و کاربردی به ما می‌آموزند. بسیاری از انسان‌هایی که بیرون از این‌جا هستند ــ که من هم روزی جزو آن‌ها بودم و حالشان را خوب می‌دانم ــ در گمراهی به‌سر می‌برند.

بزرگ‌ترین نعمت برای انسان، داشتن راهنماست؛ کسی که به تو بگوید چه باید بکنی. شاید اگر از همان ابتدا می‌دانستیم چه باید بکنیم، هیچ‌گاه به اعتیاد کشیده نمی‌شدیم و آن همه خشم و نفرت و کینه را درون خود جای نمی‌دادیم.

خدا را شکر و سپاس‌گزاریم از ناخدای این کشتی، جناب مهندس حسین دژاکام عزیز؛ کسی که با قلبِ پرنور خود، روشنایی و عشق را به ما هدیه داد. اگر مهندس نبود، محمد کجا و روشنایی و عشق و حال خوش کجا؟ امروز من می‌توانم برای دیگران صحبت کنم و از نیکی بگویم، در حالی که زمانی سراپا تاریکی و شرارت بودم.

من خودم نمادی از شر بودم، مانند تک‌تک مسافرانی که امروز در این‌جا حضور دارند؛ و خدا را شکر می‌کنم برای وجود جناب مهندس عزیز، بنیان و ریشهٔ کنگره ۶۰. ما باید تلاش کنیم تفکر خود را به تفکر ایشان نزدیک کنیم و حس ایشان را درک نماییم؛ زیرا ایشان نگهبان زمانهٔ ما هستند.

کار نگهبان، محافظت است. زمانی که من در تاریکی‌ها بودم، به حریم من تجاوز شده بود و تحت تأثیر نیروهایی بودم که نمی‌دانستم چه می‌کنم. اما وقتی وارد محیطی شدم که نگهبان داشت، از من محافظت شد. اگر به کنگره ۶۰ ایمان داشته باشیم و در مسیر آن حرکت کنیم، قطعاً به امنیت خواهیم رسید، قطعاً به حال خوش خواهیم رسید.

توان و ظرفیت جناب مهندس بسیار فراتر از آن چیزی است که ما امروز می‌بینیم. باید تا می‌توانیم در شناخت ایشان بکوشیم؛ در سی‌دی‌ها، مقالات و آموزش‌هایشان کاوش کنیم و با حس ایشان، هم‌حس شویم. و چه کسی سزاوارتر از ایشان برای هم‌حسی؟ کسی که تمام وقت خود را صرف نجات انسان‌ها می‌کند.
سپاس‌گزارم از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.

رهایی مسافر نادر از لژیون یازدهم

رهایی مسافر حمید لژیون یازدهم

 

تایپ : مسافر رضا لژیون پنجم
عکس : مسافر سیامک لژیون پنجم
ویرایش و ارسال: مسافر حسین لژیون پنجم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .