English Version
This Site Is Available In English

اگر فقط می‌نوشتم و عمل نمی‌کردم، حسی در من شکل نمی‌گرفت

اگر فقط می‌نوشتم و عمل نمی‌کردم، حسی در من شکل نمی‌گرفت

دومین جلسه از دوره بیست‌و‌چهارم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار، به استادی همسفر محمدامین، نگهبانی همسفر محسن و دبیری موقت همسفر محمود، با دستور جلسه «نقش سی‌دی‌ها و نوشتن آن در آموزش» پنج‌شنبه بیست‌ونهم آبان  ۱۴۰۴، ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، محمدامین هستم، یک همسفر. 
خداوند را سپاسگزارم که در این جایگاه خدمت می‌کنم و از مرزبان محترم کنگره ۶۰ و نگهبان عزیز قدردانی می‌کنم که مرا برای این جایگاه انتخاب کردند تا امروز شاگردی کنم. امیدوارم بتوانم این مسئولیت را به‌خوبی انجام دهم. 
اگر بخواهم کمی از حس و حال خود بگویم، باید به تجربیاتی اشاره کنم که به دست آوردم. در ابتدا کمی سخت بود که نوشتن را شروع کنم. بر اساس گفت‌وگوهایی که با پدرم در خانه داشتم و تجربیاتی که به اشتراک می‌گذاشت، پدرم می‌گفت ما فقط به سی‌دی گوش می‌دادیم و اصلا نمی‌نوشتیم. با خودم فکر کردم که من هم می‌توانم به سی‌دی گوش دهم و مطالب زیادی دریافت کنم و دیگر نیازی به نوشتن نیست. اما پس از آن، شروع به نوشتن کردم و متوجه شدم مطالب زیادی در ذهنم نمی‌ماند. با نوشتن، این مطالب به خوبی در ذهنم ثبت می‌شد و می‌توانستم از آن‌ها در بخش‌هایی از زندگی‌ام استفاده کنم که حتی قبلاً به آن‌ها فکر نکرده بودم. این نوشتن و ثبت مطالب، کمک زیادی به من کرد. 
همان‌طور که آقای مهندس در یکی از وادی‌ها اشاره می‌کنند و به قلم سوگند یاد می‌کنند، این موضوع برای من بسیار جالب بود و پاسخ سوال خود را دریافت کردم، اگرچه مدت زیادی طول کشید تا بفهمم که این مسئله چقدر مهم است. اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که وقتی با قلم می‌نویسم و مطالب را ثبت می‌کنم، گویی در صور  پنهان خودم هم ثبت می‌شوند و می‌توانم از آن استفاده کنم. به تدریج، نقطه تحمل خود را نیز پیدا کردم. 
نوشتن به من نشان داد که چه آدمی بودم. قبلاً وقتی معلم در مدرسه مطلبی می‌گفت که سریع بنویسید و نکته‌برداری کنید، سریع ناراحت می‌شدم، حوصله نداشتم حتی برگه‌ای از کیفم دربیاورم و آن مطالب را بنویسم. در حالی که دانش‌آموزانی که می‌نوشتند، نتایج بهتری از من می‌گرفتند و حتی از من بهتر بودند. من، محمدامین، تازه به این نتیجه رسیدم و بسیار خوشحالم که نوشتن سی‌دی به من کمک کرد. 
نوشتن سی‌دی به من کمک کرد تا نکات ارزشمندی را که مربیان و معلمانم در زمینه‌های مختلف خارج از کنگره بیان می‌کنند، ثبت کنم و سپس روی آن‌ها فکر و تحلیل کنم. اکنون وقتی صحبتی می‌شنوم، بررسی می‌کنم که آیا با آموزش‌هایی که در کنگره ۶۰ دریافت می‌کنم، مطابقت دارد یا نه. اینجا بود که فهمیدم نوشتن سی‌دی به من کمک می‌کند تا اطلاعاتم را مقایسه کنم و به نتیجه مطلوب که حقیقت به آن نزدیک‌تر است برسم.

با نوشتن سی‌دی و آموزش‌هایی که در ادامه دریافت کردم، توانستم حس و حال خود را در آن لحظات درک کنم. متوجه شدم که آیا در حالت خوب و متعادلی هستم یا خیر. چگونه متوجه می‌شدم؟ وقتی به سی‌دی گوش می‌دادم، اگر چند خط را جا می‌انداختم یا اگر آقای مهندس صحبتی را دوبار تکرار می‌کرد و من فقط یک بار می‌نوشتم، می‌فهمیدم که صبرم در آن لحظه کم شده است. من، محمدامین، نقطه تحملم دچار تداخل شده بود. حتی دست‌خطم وقتی حال خوبی نداشتم، تغییر می‌کرد و طوری می‌نوشتم که بعداً خودم هم نمی‌توانستم آن را بخوانم. این مسئله بسیار به من کمک کرد. 
همچنین نوشتن در درس خواندن نیز به من کمک کرد. وقتی کتاب را باز می‌کنم و مطالب نوشته شده در آن را می‌خوانم، به راحتی از آن نمی‌گذرم. درست است که وقتی به صحبت‌های استاد گوش می‌دهم، در آن لحظه مطالب را درک می‌کنم، اما اگر بعداً به مشکل برخوردم و بخواهم پاسخ سوالی را پیدا کنم، نوشتن سی‌دی و باز کردن دفتری که مطالب در آن ثبت شده، بسیار به من کمک می‌کند و پاسخ سوالاتم را سریع‌تر پیدا می‌کنم. 
اگر بخواهم از تجربیاتم درباره نوشتن بگویم، باید بگویم که زمانی حال خوبی داشتم و انرژی‌ام بالا بود. دوست داشتم دو سی‌دی در هفته بنویسم. اما پس از آن، متوجه می‌شدم که در هفته بعد، آن انرژی لازم را ندارم و حتی نوشتن یک سی‌دی هم برایم سخت می‌شد. چرا؟ چون وقتی انرژی‌ام بالا بود و حال خوبی داشتم، فکر می‌کردم با نوشتن دو سی‌دی، اطلاعات بیشتری دریافت می‌کنم. در حالی که قانون، نوشتن تنها یک سی‌دی در هفته را لازم می‌داند تا من، محمدامین، اطلاعاتی را که دریافت می‌کنم، عملی کنم. اگر فقط می‌نوشتم و عمل نمی‌کردم، آن حس در من شکل نمی‌گرفت و نمی‌توانستم از سی‌دی بعدی اطلاعات جدیدی دریافت کنم. 
این موضوع نیز برای من جالب بود که گاهی وقتی سی‌دی نمی‌نوشتم، احساس خماری به من دست می‌داد. یعنی گاهی از زیاد نوشتن حال بدی پیدا می‌کردم و گاهی از ننوشتن حالم گرفته می‌شد. این مسئله بسیار برایم جالب بود و دیگر جرات نمی‌کنم نوشتن سی‌دی را حتی یک یا دو روز به تعویق بیندازم. با خودم می‌گویم که این سی‌دی مثلاً ۵۰ دقیقه است و من باید در هفته، با توجه به شرایط زندگی‌ام، روزی ۱۰ دقیقه برای نوشتن آن وقت بگذارم. اگر برنامه‌ریزی نکنم، می‌بینم که فشار زیادی به خودم وارد می‌کنم و نمی‌توانم از عهده آن برآیم. همین برنامه‌ریزی در نوشتن سی‌دی بسیار به من کمک کرد و استقامت مرا افزایش داد. تداوم در نوشتن باعث شد نقطه تحملم بالا برود. 
بیش از این صحبت نمی‌کنم. سپاسگزارم که به صحبت‌هایم گوش دادید.
 
تایپ، ویراستاری و بارگذاری: خدمت‌گزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .