به نام قدرت مطلق الله
کلید واژه: دانایی، یادگیری، معرکهگیری، حاشیه
سه مؤلفه یادگیری و دانایی عبارتند: از تفکر، تجربه و آموزش
یادگیری یعنی فراگرفتن، دریافت و آموزش اطلاعات مثبت و مفید. معرکهگیری چند عنصر اساسی دارد: حسادت، منیت، حقارت و احساس شکست.
در سیدی ( رابطه یادگیری و معرکهگیری ) آموختیم که یادگیری فقط درس و مدرسه نیست؛ بلکه آموزش در تمام سطوح گسترده میباشد. همیشه باید ساخته شویم و برای ساخته شدن باید آموزش ببینیم تا به درجهای که ممکن است. اگر هر انسانی به آن مرحله درک و آگاهی ناب و دانایی که همراه با آموزش و تجربه باشد برسد امکان ندارد که نخواهد راه صراط مستقیم را برود، صراط مستقیم ما را به جایگاه اصلی خودمان هدایت میکند اما اگر در بین راه با وسوسههای شیطانی برخورد کنیم که حق را از باطل تشخیص ندهیم این دیگر از ناقص بودن قدرت عقل و تفکر ماست.
طبق فرموده استاد امین: معرکهگیری فقط برای یک سفر اولی اتفاق نمیافتد اگر یک راهنما هم حواسش نباشد دچار معرکهگیری میشود. در لژیون وقتی رهجو سیدی نمینویسد و فرمانبردار هم نیست به جای اینکه انرژی و وقت خود را صرف آموزش کند دائم در حاشیه است، در کار دیگران تجسس میکند، سفر خود را با دیگران مقایسه میکند و انگشت اشارهاش سمت دیگران است قطعاً نمیتواند بهرهای از آموزش و انرژیها داشته باشد و همیشه حالش خراب است و در معرض القائات منفی قرار میگیرد اما فردی که ذرهذره همراه با آموزشها جلو میرود و آنها را کاربردی و عملی میکند، فرمانبردار میشود از منیت، معرکهگیری و حاشیه فاصله میگیرد و میتواند یادگیری را در خود تقویت کند. چنین شخصی در خانواده، جامعه، محل کار و حتی رانندگی کردن و........ هم معرکه نمیگیرد و ارتباط خوبی با همه برقرار میکند.
معرکهگیری هم در صور پنهان و هم در صور آشکار میتواند اتفاق بیفتد مثلاً وقتی یک همسفر به ظاهر در مقابل مسافرش سکوت میکند، اما در ذهن خود با او درگیری دارد، او را قضاوت و سرزنش میکند، تجسس میکند و دائماً در ذهن با او میجنگد، در مرحله معرکهگیری قرار میگیرد چه بسا معرکهگیری ذهنی میتواند مخربتر باشد. معرکهگیری یعنی دور شدن از مرکز و به حاشیه رفتن، معرکهگیری به این معناست که فردی بساطی پهن میکند، تعدادی از افراد را گرد خود جمع میکند و معرکه میگیرد مثلاً زنجیر پاره میکند، شعبدهبازی و رمالی میکند، به این کارها معرکهگیری میگویند و در قدیم با این کار مردم را سرگرم میکردند و به واسطه این وسیله پولی از مردم دریافت میکردند.
افراد در کنگره به دو دسته تقسیم میشوند یا بازیگرند یا تماشاچی؛ تماشاچیها کسانی هستند که مثل یک مهمان میآیند مینشینند، دست به سیاهوسفید نمیزنند، کوچکترین کاری انجام نمیدهند و مثل یک مهمان میروند، خدمت نمیگیرند، مشارکت نمیکنند. در سیدی(بازیگر باشیم یا تماشاچی) آمده است این دسته یعنی تماشاچیان بعد از گذشت مدتی خسته میشوند البته خودشان نمیدانند که چرا خسته شدهاند، اینها بعد از مدتی شروع میکنند به نقزدن، وارد حاشیه شدن و از همه چیز ایراد گرفتن میدانید چرا؟ چون بازیگر نیستند مثلاً اگر یک سفر اولی را دیدید که دائم از همه چیز ایراد میگیرد، نظریهپردازی میکند، نق میزند، وارد حاشیه میشود قطعاً تماشاچی و معرکهگیر است. یقیناً کسانی که در کنگره۶۰ خدمت میکنند خیلی کمتر وارد معرکهگیری میشوند.
رابطهای که بین یادگیری و معرکهگیری میتوانیم برقرار کنیم این است که هر زمان از آموزش و خدمت فاصله بگیریم به سمت مسائلی از جمله معرکهگیری کشیده میشویم، این دو کنار هم وجود ندارند، شهر وجودی، تفکرات و ذهن ما فقط جای یکی از اینهاست یا یادگیری، آموزش و خدمت، یا معرکهگیری، نقزدن و حاشیه.
نقزدن، حاشیه، همه و همه تجلی نادانی است. برای همین در تمام جلسات کنگره۶۰ در بدو شروع جلسه، نگهبان میخواند که برای رهایی از دست بزرگترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان است ۱۴ثانیه سکوت نماییم و به خدا پناه ببریم، ما دشمن بیرونی نداریم، دشمن ما در درون ماست، تنها کسی که میتواند جایگاه ما را متزلزل کند و باعث سقوط ما شود فقط خودمان هستیم، جهل و نادانی ماست که ممکن است در درون هر انسانی باشد و برای همین باید بیاموزیم، یاد بگیریم، آموزش ببینیم و عمل کنیم.
نویسنده: مرزبان همسفر پروانه
رابطخبری: همسفر ساحره رهجوی راهنما همسفر لیلا( لژیون اول)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا ( لژیون اول)
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا( لژیون اول)
همسفران نمایندگی دماوند
- تعداد بازدید از این مطلب :
786