گاهی فکر میکنم، اگر سیدیها نبودند، شاید هیچوقت یاد نمیگرفتم چگونه فکر کنم، چگونه بفهمم و آرام و پیوسته در مسیر آموزش حرکت کنم. برای من سیدیها فقط وسیلهای برای گوش دادن نبودند، نوری بودند که تاریکی ناآگاهیام را روشن کردند.
در روزهای آغاز سفر، زمانی که ذهنم آشفته بود و دلِ نگرانم آرام نمیگرفت، صدای آقای مهندس حسین دژاکام از دل سیدیها در گوشم میپیچید و کمکم آرامشی عمیق بهدرونم مینشست. یاد گرفتم که آموزش یعنی تکرار، یعنی شنیدن با جان، نه فقط با گوش. آموختم که هر بار گوش دادن، دری تازه از فهم را میگشاید؛ حتی اگر صد بار آن را شنیده باشی.
سیدیها به من نشان دادند که دانایی فقط در کتابها نیست، در زندگی جاریست، در نگاه به اطراف، در رفتار با دیگران و در نوع برخورد با خودم. هر سیدی، درسی بود از عشق، صبر، احترام و ساختن دوباره خویشتن.
گاهی در سفر اول، وقتی از سختیها دلم میگرفت، از خودم میپرسیدم: آیا میشود ادامه داد؟ اما صدای سیدیها به من میگفت: هیچ بنبستی وجود ندارد؛ اگر آموزش را جدی بگیری و به دانایی ایمان داشته باشی.
در کنگره، آموزش نوری است که از دل تاریکی میتابد و سیدیها واسطه این نورند.
در سفر دوم، وقتی آرامش کمکم جای ناامیدی را گرفت، تازه فهمیدم عمق سخنان سیدیها چقدر زیاد است. درک کردم جملههایی که روزی فقط «کلام» بودند، امروز برایم «تجربه» شدهاند. فهمیدم آموزش چیزی نیست که فقط برای دانستن باشد، باید آن را زندگی کرد.
سیدیها به من آموختند که گوش دادن یعنی احترام و فروتنی، یعنی پذیرفتن اینکه هنوز چیزهایی وجود دارد که نمیدانم. هر بار که گوش میدهم در حقیقت با خودم روبهرو میشوم با افکار، باورها و نقاط تاریک وجودم. گاهی حس میکنم، سیدیها برایم مثل آینهاند، آینهای که هر بار بخشی از من را نشان میدهد که پیشتر ندیده بودم. آنها مرا تربیت کردند تا آرامتر فکر کنم، کمتر قضاوت کنم، بیشتر بفهمم و کمتر بگویم میدانم. آنها مرا از دانستن به فهمیدن رساندند.
در سفر دوم، دیگر فقط شنونده نیستم. میدانم هر بار گوش دادن یعنی فرصتی تازه برای بازسازی درون. آموزش؛ فقط برای یاد گرفتن نیست، برای زیستن است. هر سیدی چراغی است که مسیر را برای من و خانوادهام روشنتر میکند.
اگر امروز آرامترم و یاد گرفتهام در سختیها آرام بمانم و با خودم مهربانتر باشم، همه از برکت آموزش و گوش دادن به سیدیهاست. این سیدیها بودند که مرا از تردید به ایمان، از ناامیدی به امید و از ترس به عشق رساندند. در مسیر آموزش فهمیدم دانایی هدیهای نیست که یکباره داده شود؛ باید آن را قطرهقطره جمع کرد و سیدیها همان قطرههایی بودند که دریا شدند و جانم را سیراب کردند.
اکنون که در سفر دوم هستم، هر بار که صدای استاد امین یا آقای مهندس حسین دژاکام را میشنوم، احساس میکنم هنوز در مسیرم، هنوز شاگردم و هنوز باید یاد بگیرم. چه حس زیبایی است، شاگرد بودن وقتی میدانی هر روز در حال رشد هستی. سپاس از کنگره۶۰ که آموزش را با عشق درآمیخت و سپاس از سیدیها که این عشق را به گوش و دل ما رساندند.
نویسنده و رابط خبری: همسفر فروزان، راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
عکاس: همسفر سمیه مرزبان خبری
ویرایش و ارسال: همسفر ندا، راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم) دبیردوم سایت
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
127