English Version
This Site Is Available In English

لبخندی همراه با اشک، آغاز راه روشنایی

لبخندی همراه با اشک، آغاز راه روشنایی

وقتی به روزهای اول ورودم به کنگره فکر می‌کنم، لبخندی همراه با اشک روی لب‌هایم می‌نشیند. آن روزها پر از ترس، نگرانی و بی‌قراری بود. نمی‌دانستم چه باید بکنم، چگونه رفتار کنم یا حتی از کجا باید شروع کنم. فقط می‌دانستم باید یاد بگیرم و ایمان داشته باشم که در کنگره ۶۰ هیچ چیز بی‌دلیل نیست.

در همان روزهای اول، راهنمایم گفت: همسفر باید سی‌دی بنویسد تا جهان‌بینی‌اش رشد کند. راستش آن زمان تصور می‌کردم این کار فقط یک وظیفه است؛ اما امروز که در سفر دوم هستم و خدمت می‌کنم، می‌دانم سی‌دی نوشتن برای من مانند نفس کشیدن، ضرورتی برای زنده ماندن در مسیر دانایی است.

هر بار که دفترم را باز می‌کنم و شروع به نوشتن می‌کنم، گویی درهای تازه‌ای از شناخت به رویم گشوده می‌شود. کلمات مهندس مانند نوری لطیف در ذهنم جاری می‌شود و به من می‌آموزد چگونه آرام باشم، درست فکر کنم و عشق را در زندگی‌ام جاری کنم. سی‌دی نوشتن به من فهماند که هر رفتاری ریشه در تفکر دارد.

تا تفکر تغییر نکند، هیچ چیز در بیرون تغییر نخواهد کرد. حالا نوشتن برای من تبدیل شده به نوعی مراقبه، گفت‌وگویی آرام با خدا و خودم است. وقتی می‌نویسم، ذهنم از آشفتگی دور می‌شود و قلبم سبک‌تر می‌گردد. یاد گرفته‌ام که آرامش از سکوت و نظم درونی می‌آید و این سکوت را از دل آرامش می‌سازم.

گاهی با خواندن و نوشتن یک سی‌دی، می‌فهمم چه‌قدر از باورهای اشتباه گذشته فاصله گرفته‌ام. دیگر به‌جای ترس، تفکر می‌کنم، به‌جای قضاوت، درک و به‌جای نگرانی، سپاس‌گزاری می‌کنم. هر صفحه از دفتر سی‌دی‌هایم نشانه‌ای از رشد و سندی برای عبورم از تاریکی‌ها به سمت روشنایی است.

وقتی صفحات قدیمی را ورق می‌زنم، می‌بینم چه‌قدر گفتار، نگاه، احساس و ایمانم به زندگی تغییر کرده است. هر بار که می‌نویسم، حس می‌کنم قطره‌ای از عشق و دانایی وارد وجودم می‌شود و مرا به آرامش واقعی نزدیک‌تر می‌کند. اکنون می‌دانم هنوز باید بنویسم؛ چون راه یادگیری پایان ندارد.

می‌نویسم تا یادم نرود که دانایی بی‌پایان است. می‌نویسم تا در مسیر عشق، سپاس‌گزاری و خدمت بمانم. می‌نویسم تا هر روز کمی بیش‌تر خودم را بشناسم، بیش‌تر ببخشم و بیش‌تر دوست بدارم. سی‌دی نوشتن برای من پلی است میان من دیروز و امروز، پلی از تاریکی به روشنایی و از ترس به عشق.

در پایان سپاس‌گزارم از جناب مهندس و خانواده محترمشان که این بستر نورانی را برای ما فراهم کردند.

نویسنده: راهنما همسفر صفیه (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجو راهنما همسفر صفیه (لژیون یکم) دبیر سایت 
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .