English Version
This Site Is Available In English

آموزش جاری است؛ فقط کافی‌ست بنویسیم

آموزش جاری است؛ فقط کافی‌ست بنویسیم

جلسه چهارم از دوره یازدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی باغستان کرج به استادی همسفر زهره، نگهبانی همسفر اشرف و دبیر همسفر زهرا با دستور جلسه «نقش سی‌دی و نوشتن آن در آموزش» روز دوشنبه ۲۶ آبان‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

خدارا شکر می‌کنم که این‌جا هستم تا از شما آموزش بگیرم. از خداوند متشکرم که به من فرصت داد یک‌بار دیگر در جمع شما عزیزان باشم، خدمت کنم و آموزش بگیرم. از راهنمای عزیزم خانم مهین تشکر می‌کنم که بار دیگر به من اجازه خدمت در این جایگاه را دادند. از ایجنت محترم، مرزبان‌های عزیز، نگهبان عزیز و دبیر محترم تشکر می‌کنم که به من اجازه خدمت دادند. خداروشکر می‌کنم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا درباره نقشی صحبت کنم که یکی از پایه‌های اصلی آموزش در کنگره ۶۰ است: سی‌دی‌ها و نوشتن آن‌ها.

به نظر من آموزش فقط در جلسه نیست؛ آموزش یک جریان است، یک حرکت مداوم است. یعنی باید همیشه در حرکت باشیم و این آموزش همواره در جریان باشد. یکی از ابزارهای بسیار مهمی که این جریان آموزش را زنده و پایدار نگه می‌دارد، همین سی‌دی‌های آقای مهندس است. من همیشه فکر می‌کنم سی‌دی‌ها مانند چراغی هستند که وقتی در زندگی با مسئله یا چالشی روبه‌رو می‌شوم، ناامیدی، ترس یا حال بد به سراغم می‌آید، این سی‌دی می‌تواند مانند چراغی بخشی از مسیرم را روشن کند. نکته مهم‌تر، نوشتن سی‌دی‌هاست. چرا؟ چون آقای مهندس هم فرمودند: «تنها شنیدن کافی نیست.»

وقتی سی‌دی را می‌نویسم، انگار دارم گفت‌وگویی عمیق با درون خودم انجام می‌دهم. اگر بخواهم تجربه شخصی‌ام را بگویم: ما اکنون تقریباً دو سال و نیم است که رها شده‌ایم. مسافر من سفر اولش را به خوبی به پایان رساند، اما در سفر دوم خیلی کم آمد و اکنون هم مدتی است که اصلاً نمی‌آید. این یعنی چه؟ یعنی جهان‌بینی را کار نکرده و جهان‌بینی‌اش کامل نشده است. بنابراین گاهی در خانه رفتار یا صحبتی می‌کند که واقعاً من را می‌رنجاند و ناراحت می‌شوم؛ اما من در کنگره‌ام و باید آموزش‌هایی که گرفته‌ام را در زندگی کاربردی کنم.

در چنین موقعیت‌هایی چه کار می‌کنم؟ وقتی ناراحت می‌شوم به اتاقم می‌روم و شروع می‌کنم به نوشتن سی‌دی. همین که شروع به نوشتن می‌کنم، آن جمله اول آقای مهندس که می‌فرمایند: «شکر خدا حال من خوب است، امیدوارم حال همه شما خوب باشد» واقعاً حالم را بهتر می‌کند. بعد ادامه می‌دهم، می‌نویسم و می‌نویسم و جلو می‌روم. این کار باعث می‌شود مطالبی که با گوش دادن به سی‌دی در سطح ذهنم بوده، به عمق وجودم منتقل شود. وقتی نوشتن تمام می‌شود، اصلاً یادم نمی‌آید که نیم ساعت پیش مسافرم چه کار یا چه حرفی کرده که ناراحت شده بودم؛ حالم کاملاً خوب می‌شود.

نوشتن سی‌دی به من خیلی کمک کرده است. کمک می‌کند بفهمم دقیقاً در چه نقطه‌ای قرار دارم، من را با خود واقعی‌ام روبه‌رو می‌کند، باعث می‌شود خودم را بهتر بشناسم و متوجه شوم چگونه رفتار کنم و در زندگی چگونه عمل کنم تا حال خودم خوب باشد. گاهی فکر می‌کنم اگر کسی مصرف‌کننده‌ای داشته باشد یا خودش حالش بد باشد و آموزش درست ندیده باشد و سی‌دی گوش نکند و ننویسد، به نظر من اصلاً نمی‌تواند از آن شرایط عبور کند. سی‌دی‌ها راهنمایی هستند که در لحظه حال، حال ما را خوب می‌کنند. نوشتن سی‌دی برای من به‌عنوان همسفر، فرصتی است تا خودم را بهتر بشناسم، آرام‌تر شوم و در مسیری که کنار مسافرم هستم، نگاه درست‌تری داشته باشم.

یک تجربه دیگر هم در رابطه با سی‌دی دارم که دوست دارم بگویم: من اصولاً آدم کینه‌ای نیستم، ولی سال‌هاست که متأسفانه از یکی از افراد خیلی نزدیک خانواده به شدت رنجیده‌ام، خشمگینم و نمی‌توانم او را بپذیرم به خاطر رفتارها و حرف‌هایش. می‌دانم این حس خوبی نیست و بیشتر خودم را آزار می‌دهد. همیشه دعا می‌کردم: «خدایا تو به من کمک کن، تو می‌دانی من نمی‌خواهم این احساس را نسبت به او داشته باشم، این خشم و رنجش را از دلم بگیر و عشق و محبتش را در قلبم قرار بده.»

وقتی وارد کنگره شدم و آموزش دیدم، صادقانه بگویم کمی توانستم او را بپذیرم و خودم را راضی کنم، ولی باز هم حالم کاملاً خوب نبود. یک روز به خودم گفتم: بگذار ببینم آقای مهندس سی‌دی‌ای درباره بخشش دارند؟ رفتم در اپلیکیشن سرچ کردم؛ یک سی‌دی از آقای مهندس و یکی از استاد امین درباره بخشش پیدا کردم. آن‌ها را گوش دادم. یکی از صحبت‌های آقای مهندس خیلی دلم را نرم کرد. فرمودند: «اگر جهان‌بینی ما تغییر کند، نگاهمان به اشتباهات کسی که ما را ناراحت کرده تغییر می‌کند؛ می‌فهمیم او به اندازه دانایی و آگاهی خودش رفتار می‌کند.» با خودم گفتم: واقعاً همین‌طور است؛ او به اندازه دانایی خودش رفتار می‌کند، زهره تو چرا این‌قدر توقع داری و ناراحت می‌شوی؟ این حرف خیلی دلم را نرم کرد.

استاد امین هم جمله خیلی قشنگی گفتند که روی من تأثیر عمیقی گذاشت: «بخشش یعنی اول اجازه بدهیم زخم درونمان ترمیم شود تا بعد عشق بتواند بیاید و در قلبمان جای بگیرد.» با خودم گفتم: پس من الان باید این زخم و این خشم و کینه را از درون خودم بیرون برانم تا بتوانم واقعاً او را ببخشم.همین سی‌دی‌ها و آموزش‌ها باعث شد که اکنون صادقانه بگویم هفتاد، هشتاد درصد توانسته‌ام او را بپذیرم و ببخشم. کمی مانده که ایمان دارم اگر در این مسیر مداوم حرکت کنم و در جریان آموزش بمانم، به مرور کاملاً می‌توانم ببخشم و عشق و محبت در قلبم جاری شود.

اگر امروز در جایگاهی هستم که می‌توانم بهتر زندگی کنم، یکی از مهم‌ترین دلایلش همین سی‌دی‌هاست. واقعاً نعمت بزرگی است. بیایید قدر این نعمت را بدانیم که خداوند ما را در این مسیر قرار داده، آن هم با گوش کردن و به‌خصوص نوشتن سی‌دی‌ها. بیایید هر روز سی‌دی‌هایمان را بنویسیم. من احساس می‌کنم این کار یک پس‌انداز معنوی برای ماست؛ پس‌اندازی که در سخت‌ترین لحظات می‌تواند به دادمان برسد.

متشکرم که به صحبت‌هایم گوش کردید.

در ادامه اهدای شال مرزبانی توسط اسیستانت محترم همسفر شیما انجام شد.

مرزبانان کشیک: همسفر لیلا و مسافر سروش
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باغستان کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .