English Version
This Site Is Available In English

نوشتن پلی میان دانستن و فهمیدن

نوشتن پلی میان دانستن و فهمیدن

 

جلسه هشتم از دوره چهلم سری کارگاه‌های آموزشی، خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی شیخ‌‌بهایی اصفهان با استادی راهنمای محترم مسافر حسین و نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر حمزه با دستور جلسه «نقش سی‌دی و نوشتن آن در آموزش» در روز یکشنبه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، حسین هستم یک مسافر

خدای متعال را شاکرم که ما را در بستری قرار داده است که در پهنه‌ گیتی شاید نظیر آن یافت نشود؛ بستری که در ابتدای مسیر، درک اهمیت و عمق آن برایم میسر نبود. صمیمانه‌ترین سپاس‌ها را تقدیم می‌کنم به آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان که چنین بستری را برای فهم حقیقت، شناخت اشتباهات گذشته و رسیدن به درک صحیح از خود فراهم نمودند. امیدوارم همیشه قدردان این نعمت بزرگ باشیم.

یکی از کلیدی‌ترین آموخته‌های من که از راهنمای محترم خود فرا گرفته‌ام این است که اگر با وجود حضور در کنگره۶۰ همچنان با مشکلی دست‌وپنجه نرم می‌کنم، ریشه‌ آن درون خود من است. راهنمایم با تکرار این نکته، همیشه تلنگری به من می‌زد. اگر امروز در بستر آموزش‌های کنگره۶۰ حضور دارم و دردی باقی مانده است، باید بگردم و راه‌ حل آن را در درون خود بیابم و اصلاحش کنم.

همان‌طور که دبیر محترم اشاره کردند، دستور جلسه بر نقش حیاتی «سی‌دی» و نوشتن آن تأکید دارد. نوشتن سی‌دی در کنگره۶۰ صرفاً یک تکلیف نیست؛ بلکه ابزار اصلی و پایه‌ای سفر است. زمانی که سی‌دی را گوش می‌دهم و می‌نویسم در حقیقت در حال تمرین تفکر، نظم و تبدیل اطلاعات به دانایی مؤثر هستم. نوشتن پلی است میان دانستن و فهمیدن. اگر صرفاً گوش دهم و ننویسم، مطالب از ذهن عبور می‌کند؛ اما وقتی می‌نویسم در جهان‌بینی من تثبیت شده و به حرکت تبدیل می‌گردد. هر رهجویی که نوشتن را جدی بگیرد زودتر به فرمان‌برداری و سپس به فرماندهی نفس دست می‌یابد.

آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌ها این پیام را مطرح می‌فرمایند: «هرگاه یادی جز یاد خداوند در تو جاری گردد، خداوند همه آنچه را که از یاد برده‌ای، روزی به یادت خواهد آورد؛ با عشق و محبت، از هر نوعی که باشد. من همه آنچه را که به تو دادم، روزی به فرمان باز خواهم گرفت. من چگونه تو را می‌بینم؟ همان‌گونه که تو مرا می‌بینی». من ده سال در تاریکی ریشه دواندم تا به بستری برسم که قابلیت رشد داشته باشد؛ آن بستر، کنگره ۶۰ است. قدر خود را بدانید، هیچ‌کس اتفاقی به این مکان نیامده است. ما با انتخاب خود قدم در این مسیر گذاشته‌ایم. مسیر ده‌ ساله باشد یا کمتر یا بیشتر مهم این است که آمده‌ایم.

رشد نیازمند علم، منابع سالم، محبت و هرس کردن است. بهترین ابزار رشد برای من، آموزش سالم و حقیقی است؛ آموزشی که وقتی القاء می‌شود، درونم جاری می‌گردد و مرا متوجه عظمت خلقت انسان و هستی می‌کند. آن‌گاه در می‌یابم چقدر خودم را دست‌کم گرفته‌ام. اغلب توجهی به خود واقعی‌ام ندارم و درگیر امیال منفی و خواسته‌های نفسانی هستم. در فکر اینکه چه بودم و به چه رسیدم، در حالی که آن دویدن‌ها جز خستگی و ناتوانی نتیجه‌ای نداشت.

شروع یادگیری من سال ۱۳۹۹ بود که وارد کنگره۶۰ شدم. به دلیل کم‌رویی، ابتدا لژیونی خلوت را انتخاب کردم؛ اما خیلی زود فهمیدم که اینجا با اقیانوسی از آموزش‌های عمیق روبه‌رو هستم؛ اقیانوسی که به من نشان داد چقدر ناآگاه بوده‌ام و امروز نیز که اینجا نشسته‌ام، همچنان به ضعف‌های خود پی می‌برم. انسان تنها دو راه پیش رو دارد؛ بازگشت به نیروهای تاریکی یا پیوستن به نیروهای راستی. زندگی سخت است و انسان در رنج آفریده شده است؛ اما این سختی‌ها هم آموزش و هم راه‌حل دارد. برای کسی که تازه وارد شده و درمان را ناممکن می‌بیند، مسیر دشوار است؛ اما تغییر ذره‌ذره اتفاق می‌افتد تا انسان به مرحله‌ تبدیل و نهایتاً ترخیص برسد.

آموزش و سی‌دی نوشتن به ما یاد می‌دهد چگونه زندگی کنیم، حقوق خود و دیگران را بشناسیم و بدانیم تمام انسان‌ها حق حیات دارند. این آموختنی‌ها بسیارند؛ مانند دیدن زباله‌های کنار جاده که نشانه‌ ناآگاهی در نحوه‌ تعامل با زندگی و محیط است. زندگی سخت نیست؛ تنها علم و هنر می‌خواهد. نوشتن سی‌دی، تمرین تفکر و ایجاد یک الگوی ذهنی است. علم حقیقی آن است که انسان را به آرامش و ثروت برساند و او را از مسیر درست به خواسته‌های معقولش هدایت کند؛ نه اینکه با وعده‌های واهی مانند درمان یک‌ شبه با یک آمپول، صرفاً برای لحظه‌ای آرامش ظاهری ایجاد نماید.

مهندس دژاکام در سی‌دی مثال می‌فرمایند: «جسم مانند ماشینی است در اختیار ما؛ باید آن را خوب بشناسیم». بنابراین باید جسم را شناخت، فیزیولوژی را فهمید و روابط را آموخت. سخنانم را با این سه بیت زیبا به پایان می‌رسانم:

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران

به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

ترازو گر نداری پس تو را زو ره زند هرکس

یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد

 

تایپ: مسافر رسول (لژیون۱)، مسافر مهدی (لژیون۲۵)، مسافر سعید (لژیون۱۴)، مسافر محمدحسین (لژیون۲۳)، مسافر مهدی (لژیون۱۶)

ویراستار: مسافر مهدی (لژیون۱۶)

دیتاشو: مسافر حسن (لژیون۱۹)

سیستم صوتی: مسافر دانیال (لژیون۱۴)

تنظیم: مسافر رضا (لژیون۱۶) دبیر سایت

مرزبان خبری: مسافر محسن

تهیه و ارسال: مسافر حمزه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .