English Version
This Site Is Available In English

مصاحبه با دنور محترم همسفر علی امینی به مناسبت هفته گلریزان

مصاحبه با دنور محترم همسفر علی امینی به مناسبت هفته گلریزان

علی آقا امینی، خدمت شما سلام عرض می‌کنم.
بنده رهجوی شما در کنگره ۶۰ هستم. ممنونم که وقت گذاشتید تا این گفتگو را داشته باشیم.
به رسم کنگره ۶۰ لطفاً خودتان را معرفی کنید.

سلام دوستان، علی هستم همسفر مسافرمن با بیش از ۱۰ سال تخریب وارد کنگره شد آخرین آنتی‌ایکس هروئین بوده. مدت ۱۲ ماه و ۲ روز سفر کرده راهنمای مسافرم آقای علیرضا زرکش بودند و راهنمای خودم آقای احسان نورعلی. الان حدود ۸ سال است که به لطف دستان آقای مهندس، رها هستند
سفر سیگار را با راهنمایی آقای ایمان یعقوبی انجام دادم که حدود ۱۰ ماه طول کشید و الان حدود ۳ سال است که از بند سیگار آزاد هستم. ورزشم هم رشته شنا است.

وقتی وارد کنگره شدید و پهلوان‌ها، دنور‌ها و کسانی که خدمت مالی می‌کنند را دیدید، آیا از همان ابتدا می‌دانستید روزی شما هم وارد این مسیر می‌شوید؟ یا این آگاهی به مرور و کم‌کم در شما شکل گرفت؟
در نهایت چه عاملی باعث شد که تصمیم بگیرید خدمت مالی انجام دهید و عضوی از لژیون سردار باشید؟

کنگره یک روش و یک الگو دارد. الگوی همه ما هم آقای مهندس هستند.
من روز اول که وارد کنگره شدم، حالم خیلی خراب بود و مشکلات زیادی داشتم.
پدرم فقط به من گفت: «هر کاری می‌خوای بکن… فقط جمعه‌ها بیا پارک طالقانی.»
من هم آمدم و آنجا آقای اقبال را دیدم؛ کسی که امروز پهلوان شده است.
ایشان به من گفت: «علی، نگران چی هستی؟ من روزی در اسلامشهر راه مردم را می‌بستم و طلاهای خانم‌ها را می‌دزدیدم؛ اما امروز ۶۰۰ میلیون تومان به کنگره پول داده‌ام و راهنمای ۵۰ تا ۶۰ خانواده هستم.» وقتی این الگوها را دیدم، امید در دلم زنده شد… چیزی که کاملاً در من مرده بود.
مسافران و همسفرانی را دیدم که با وجود شرایط سخت توانسته بودند به کمک دانش آقای مهندس، این مسیر را طی کنند. من هم ذره‌ذره، طبق وادی نهم حرکت کردم. به تعادل رسیدم، سیگارم را درمان کردم و برای راهنمایی اقدام کردم.خداوند هم کمک کرد، آگاهیم بیشتر شد و توانستم در لژیون سردار خدمت کنم. ان‌شاءالله امسال هم توفیق خدمت داشته باشم.

 

در کنگره ۶۰ همیشه در مورد حس صحبت می‌شود…حسِ شما قبل و بعد از خدمت مالی تغییر کرده؟ این خدمت چه تأثیری در زندگی شخصی و خانوادگی‌تان داشته؟

۱۰۰٪ تغییر کرده… اگر حس تغییر نکند، انسان هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد. در لژیون سردار ابتدا باید حرکت کرد تا حس به وجود بیاید. باید از ترس عبور کنم، کارت را بکشم، تا حسِ لذت ایجاد شود.
این موضوع در زندگی شخصی هم دقیقاً وجود دارد: وقتی از یک عصبانیت می‌گذرم…
وقتی ناسزا نمی‌گویم… وقتی از منافع خودم می‌گذرم… اینها همان آموزش‌هایی است که از کنگره گرفته‌ام. از طرفی سردار نقش محافظتی دارد. خیلی اتفاق‌ها ممکن بوده برای من بیفتد و نیفتاده…
سلامتی خودم و خانواده‌ام، نبودن بیماری‌های سخت… اینها برکت‌های خدمت است؛ حتی اگر ما ندانیم.

 

ما در کنگره خدمت‌های مختلفی داریم… راهنمایی، مرزبانی، پذیرایی و… از نظر شما خدمت مالی و لژیون سردار چه تفاوتی با سایر خدمت‌ها دارد؟
در کتاب ۶۰ درجه آمده: «نیمی از قدرت اهریمن، ماده و مادیات است.» وقتی از مادیات می‌گذری، نصف قدرت اهریمن را می‌شکنی. پول خیلی زیرکانه عمل می‌کند؛ همیشه می‌گوید: «تو خودت نیاز داری، چرا بدهی؟» اما وقتی از آن می‌گذری، به خداوند نزدیک‌تر می‌شوی.
مثلاً امروز فقط ۲۰۰ هزار تومان در کارتم داشتم. یک نیازمند دیدم و ۵۰ تومان به او دادم…
وقتی به خانه رسیدم، مادرم بدون اینکه بداند پول ندارم، کارت دیگری به من داد که ۵۰۰–۶۰۰ هزار تومان در آن بود… این یعنی: «از هر دست بدهی، از همان دست می‌گیری.»
پس خدمت مالی انسان را در آگاهی، بیداری و عبور از ترس رشد می‌دهد

 

اگر بخواهید لژیون سردار و خدمت مالی را در یک جمله توصیف کنید، چه می‌گویید؟

می‌گویم:
«ایمان»
لژیون سردار مثلث تعقل، عشق و ایمان را کامل می‌کند.

 

اگر سخن پایان دارید بفرمایید.
من همیشه در دعای کنگره از خدا چیزی می‌خواستم… اما امروز فقط گفتم:
«خدایا شکر»

 

مصاحبه : همسفر علیرضا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .