English Version
This Site Is Available In English

تربت نفس با نوشتن سی‌دی

تربت نفس با نوشتن سی‌دی

پنجمین جلسه از دوره چهل و دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی تهرانپارس به استادی راهنمای محترم آقا احسان و نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه "نقش سی دی و نوشتن در آموزش" در روز شنبه  24 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
خدای خودم را هزاران‌بار شاکر هستم؛ از بابت فرصت زندگی که هرچه می‌گذرد، ارزش و بزرگی آن برای من بیشتر و بیشتر می‌شود. همواره سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم و خواهم بود.
امروز به واسطه اولین سال رهایی مرتضی عزیز، این فرصت به من داده شد تا در اینجا حضور داشته باشم و از این خدمت و از این لحظه لذت ببرم. خدا را شکر می‌کنم که گلریزان بسیار خوبی داشتیم.
دنبال یک آیه می‌گشتم که حال و هوایم مناسب گلریزان شود. این آیه آمد: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ…»؛ فوج فوج انسان‌ها قدم می‌گذارند بر مسیر باور، عشق و ایمان. روز گلریزان برای من روز بسیار زیبایی بود.
همیشه دعاگوی آقای مهندس هستم و همچنین برای تمام اعضای کنگره ۶۰ که جانی و مالی خدمت و تلاش کنند تا ایشان به همه اهدافشان برسند دعا می‌کنم، چون قرار است بار بزرگی از دوش انسان‌ها برداشته شود. من و شما که این تجربه را داشته‌ایم، می‌دانیم که این چقدر لذّت‌بخش و شکرپذیر است.
در مورد دستورجلسه امروز "آموزش و نوشتن سی‌دی" خیلی فکر کردم. اینکه چرا آقای مهندس این‌قدر تأکید می‌کنند که ما این عمل را انجام دهیم. با خودم گفتم دلیلش چیست؟ به آیه قرآن رسیدم که می‌فرماید: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ»؛ انسان همیشه در حال ضرر کردن است.
با خودم فکر کردم: خدایا! من چه ضرری می‌دهم؟ من که زندگی‌ام را می‌کنم. اما یک روز دوزاری‌ام افتاد؛ فهمیدم که من دارم از دست می‌دهم… چه چیزی را؟ همان لحظات عمرم را. ثانیه‌ها مثل برق می‌گذرند. من همیشه در حال پرداخت کردن عمرم هستم.
فهمیدم که چرا خداوند می‌فرماید: "انسان همیشه در خسارت است؛ مگر آن‌هایی که ایمان آوردند، یکدیگر را به صبر و حقیقت توصیه کردند." این را کنار سخنان آقای مهندس گذاشتم. چرا باید این ‌همه آموزش دریافت کنم؟ فهمیدم اگر این آموزش‌ها را دریافت نکنم، هیچ‌ وقت نمی‌توانم جزء کسانی باشم که ایمان آورده‌اند، صبورند، در حقیقت‌اند و از خسارت بیرون آمده‌اند. نمی‌توانم انسانی باشم که طمع ندارد، لَکَنود نیست، و مسیر درست را می‌رود.
نفس انسان برای آموزش دیدن به این جهان آمده است. چون ماهیت نفس سرکش است و باید در مسیر هدایت قرار بگیرد؛ حتی اگر شده به اجبار. اگر افسار نفس رها شود، هر کاری بخواهد می‌کند و سقوط می‌کند. حرکت از نفس امّاره به لوّامه کار بسیار دشواری است؛ مخصوصاً برای کسی مثل من. تربیت نفس کار آسانی نیست.
آقای مهندس چرا این‌ قدر تأکید بر نوشتن دارند؟ چون سرانه مطالعه انسان‌هایی که می‌خواهند از خسارت بیرون بیایند، در جهان حداقل باید ده ساعت در هفته باشد. سرانه مطالعه اعضای کنگره، به برکت نوشتن سی‌دی‌ها، هر روز بالاتر می‌رود. ما حداقل 3 سی‌دی در هفته گوش می‌دهیم و حداقل چهار تا پنج ساعت در هفته نوشتن داریم؛ حتی اگر به اجبار باشد. همین ما را در مسیر درست و مستقیم قرار می‌دهد. برای اینکه از ضرر بیرون بیاییم، برای اینکه بتوانیم خودمان را هدایت کنیم، برای اینکه از ظلمت و جهل بیرون بیاییم. هیچ‌چیز به راحتی به دست نمی‌آید.

"مدینه فاضله" از هزاران سال پیش مطرح شده و بسیاری نتوانسته‌اند به آن برسند، کنگره60 تا حدود زیادی به آن نزدیک شده است. این مکان‌های امن، این شعب، باعث شده‌اند که محیطی امن برای رشد و ارتقاء ما فراهم شود.
امروز تولد مرتضی عزیز است. مرتضی هم مثل من و بسیاری از عزیزان، با حال خراب وارد شد. با یک ظاهر خاص؛ موهای دم‌اسبی، قد بلند و خوش‌تیپ. اما ما با ظاهر انسان‌ها کاری نداریم؛ قرار است باطن تربیت شود. با آموزش‌ها و خوراک‌هایی که آقای مهندس در اختیارمان می‌گذارد. اوایل مقاومت می‌کرد، اما کم‌کم در مسیر قرار گرفت و بسیار پرانرژی شد. او بسیار مدیر، مدبّر و توانمند است. همیشه با او یک مشکل داشتم: به خاطر شغلش (شب‌کاری) قول می‌داد هفته بعد درستش کند، اما روز هشتم دوباره به همان کار برمی‌گشت.
با وجود اینکه گاهی شب تا صبح بیدار بود، همیشه آن‌قدر پرانرژی می‌آمد که باورش سخت بود. یک خاطره بگویم: شب‌های عید بود؛ کارشان خیلی شلوغ است. بعد از ماه رمضان بود و ایشان که رها هم شده بود، دیرتر رفته بود سر کار. همکارانش فکر کرده بودند دوباره همان آدم سابق است که بی‌قراری و عصبانیت دارد. اما وقتی رفته بود، دیده بودند یک آدم آرام است؛ حتی مهربان‌تر جوابشان را می‌دهد. تعجب کرده بودند و گفته بودند: (چی شد این‌قدر عوض شدی؟) حتی یک ماه رمضان کامل روزه گرفته بود. این یعنی تغییر واقعی انسان؛ این یعنی اثر ناب آموزش‌های آقای مهندس در کنگره60. به مرتضی عزیز از صمیم قلب تبریک می‌گویم. امیدوارم از زندگی‌اش لذت ببرد؛ در کنار دختر عزیزش و همسفر محترمش.

در ادامه تولد یکسال رهایی مسافر مرتضی را جشن گرفتیم.

حضورم در این مکان مقدس را لطف خدا می‌دانم و باور دارم هیچ‌ چیز بی‌حکمت نیست. تولدم در مسیر پیاده‌روی اربعین رقم خورد؛ روزی که فهمیدم زمانِ تولد را نمی‌توان انتخاب کرد، اما قسمت را چرا. امروز بیشتر از همیشه معنای حکمت را درک می‌کنم؛ حکمت‌هایی که در این مجموعه آموختم.
یادم هست روزهای اول که می‌خواستم وارد شعبه شوم، همه‌چیز داشتم؛ پول، مکان، مواد… اما درونم ویران بود. مواد را با گریه مصرف می‌کردم چون نمی‌خواستم آن زندگی ادامه پیدا کند. قبل از ورود هم یک بار سم‌زدایی کردم که نتیجه‌اش فقط آشفتگی بیشتر بود. تا اینکه با اصرار دل خودم، قدم در این مسیر گذاشتم.
از راهنمای تازه‌واردم، آقا بهروز، بسیار سپاسگزارم. اولین جمله‌ای که به من گفت این بود: پسر، نعشه می‌آیی، نشه می‌روی. آن زمان مفهومش را نفهمیدم، اما بعدها دریافتم که در این مسیر، انسان به سلامت عقل و فهمی تازه می‌رسد.
در سفر اولم آقا احسان و بسیاری دیگر از عزیزان به من کمک کردند. نگاه من به آدم‌ها، طبیعت، دنیا و حتی خودم تغییر کرد. قبلاً صبح را با قضاوت دیگران شروع می‌کردم، اما امروز همه‌چیز را با نگاه عشق می‌بینم.
روزی هنگام خروج از خانه پا روی تکه نانی گذاشتم و ناراحت شدم. وقتی برگشتم، دیدم مورچه‌ها همان تکه نان را با تلاش می‌برند. همان‌جا فهمیدم که حتی این اتفاق کوچک هم حکمت دارد.
می‌گویند: اگر درِ حکمت بسته شود، شاید دری از رحمت گشوده گردد. در پایان، از همه عزیزانی که در این مجموعه بی‌منت خدمت می‌کنند، از مهندس و خانواده محترمشان، و از راهنمایان بزرگوارم تشکر می‌کنم و مهم‌تر از همه از همسر و دخترم سپاسگزارم که در تمام سال‌های سختی کنارم بودند، صبوری کردند و رنج کشیدند. امیدوارم بتوانم جبران گذشته را بکنم و سربلندشان کنم.
سپاسگزارم.
تایپ: مسافر مهیار لژیون دوم
ویرایش: مسافر مسعود لژیون چهارم، مسافر هادی لژیون نهم
بارگذاری خبر: مسافر مسعود لژیون چهارم، مسافر دانیال لژیون دهم، مسافر هادی لژیون نهم
عکاس:مسافر مسعود لژیون چهارم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر احمد
آبان ماه ۱۴۰۴                       شعبه صالحی (تهرانپارس)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .