«به نام قدرت مطلق»
اگر بخواهیم هر سیستمی را اصلاح کنیم، پیش از هر چیز باید آن را بشناسیم. این قاعده درباره انسان نیز صادق است و تا زمانی که انسان را در ابعاد مختلفش نشناسیم نمیتوانیم مشکلات او را برطرف کنیم. بسیاری از افراد هنگامی که صحبت از نفس، روح یا جن میشود آن را غیرعلمی میدانند در حالیکه علمی که نتواند انسان را درمان کند چه ارزشی دارد؟ نمونهاش فروید است. بخشهایی از نظریاتش درست بود اما بسیاری نیز اشتباه. او تا پایان عمر گرفتار کوکائین و سیگار بود و حتی سرطان گرفت. یونگ نیز هنگامی که اندکی به جهانهای ماورایی پرداخت بلافاصله به غیرعلمی بودن متهم شد. اینها نشان میدهد شناخت انسان هنوز علمی کامل ندارد.
ما حتی بخش آشکار وجود انسان را هم بهطور کامل نمیشناسیم. بودجههای تحقیقاتی مربوط به اعتیاد در آمریکا قطع شد زیرا نتوانستند ماهیت واقعی انسان و اعتیاد را بشناسند. حقیقت این است که انسان موجودی بسیار پیچیده است. جسم تنها قفسی است که ما در آن مهمانیم. تنها کتابی که این ابعاد را از یکدیگر تفکیک کرده، قرآن است. قرآنی که میگوید انسان از نفس واحده آفریده شده، خداوند از روح خود در انسان دمیده، و جن موجودی منفی است. قرآن درباره روح، جسم، نفس و جان سخن گفته و حتی آیاتی دارد که هنوز دانش بشر توان فهم کامل آن را ندارد.
نمونهای از نگاه علمی قرآن، آیهای است که میگوید: آیا به شتر نمینگرید که چگونه آفریده شده؟ قرار دادن شتر در کنار آسمان و زمین بیدلیل نیست. شتر موجودی کاملاً متفاوت با سایر حیوانات است. دارای سه پلک که در طوفان نقش عینک دارد. در دمای ۴۸ درجه که ماسه به ۷۰ درجه میرسد تا بیست روز زنده میماند. هنگام رسیدن به آب میتواند بیش از صد لیتر آب بنوشد. بینی او طوری طراحی شده که ۶۰ درصد رطوبت را نگه میدارد. گلوبولهای خونش بیضی است تا در بیآبی از مویرگها عبور کند. دهانش خارهای سفت را میجود. خارهایی که تایر ماشین را سوراخ میکند. این ویژگیهای خارقالعاده را انسان امروز با علم فهمیده است پس چگونه کتابی که هزاران سال پیش نازل شده، آن را مطرح کرده است؟
ما باید همین نگاه دقیق را در زندگی نیز تمرین کنیم: حرکات، تغذیه، دوستان و مسیرمان را با دقت ببینیم. درباره انسانها و مخصوصاً شخص معتاد نیز گفته شده: تو فقط تذکر دهنده هستی. هیچکس نمیتواند انسانی را تغییر دهد مگر اینکه خودش بخواهد. در کنگره ۶۰ نیز موفقیت ما در درمان اعتیاد، نتیجه همین شناخت است.
انسان از سه بخش روح، جسم و جن تشکیل شده است؛ سه شخصیت در یک قفس. یکی ما هستیم، دیگری ما را به خیر دعوت میکند، و سومی به شر. آنچه باقی میماند «جان» است؛ همان که در خواب تجربهاش میکنیم. گفته شده نفس هنگام خواب با بندی نقرهای از جسم جدا میشود و زمان مرگ، فرشتگان مرگ این بند را قطع میکنند. پس جان هرچه هست در این بند نقرهای است.
مسئله امروز ما جسم است؛ اعتیاد، چاقی و مشکلات جسمانی. هرچه جسم در اختیار جان و فرمانهای صحیح باشد، زندگی آسانتر میشود. فرمانها یعنی: غذای منظم، DST کردن مواد، ورزش، خواب درست و نظم در امور روزمره. انسان در رنج آفریده شده و سختی همیشه هست، اما با فرمانبرداری آرامش بهدست میآید.
ساماندادن به امور یعنی سر ساعت مشخص بیدار شدن، خوابیدن، غذا خوردن و مدیریت هزینهها. بهشت و جهنم جاری است؛ در همین دنیا هم هرکس بهشتی یا جهنمی برای خودش میسازد. وقتی بذر نیکو بکاریم، محصولش را برداشت میکنیم؛ چه کسی که راهنمایی میکند و یک نفر را از سیگار نجات میدهد، چه کسی که خدمتی انجام میدهد بدون آنکه بهدنبال دیدهشدن باشد. این سیستم الهی طوری طراحی شده که هیچ ظلمی بدون پاسخ نمیماند.
در مسیر زندگی، مراحل مختلفی مانند ترس، ایهام، جنگ و مرگ وجود دارد که باید از آنها عبور کنیم. تنها کسانی مسیر را ادامه میدهند که اهل تفکر و تعمق باشند. اگر کسی دانا باشد، یک بار گفتن کافی است. اگر نادان باشد گفتن هم لازم نیست.
تمام جهانبینی ما که توانسته اعتیاد را درمان کند، بر پایه کلمات الهی است. اگر قدمی خلاف قوانین برداریم، خودمان زمین میخوریم. اصل ماجرا این است: برای حل مشکلات و نواقص خود، باید ابتدا خود را بشناسیم. و برای شناخت صحیح انسان، راهی جز مراجعه به کلمات الهی وجود ندارد.
تایپ متن: مسافرعلیاصغر
ویرایشوبارگزاری: مسافروحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
1926