English Version
This Site Is Available In English

نوبت باران محفوظ است

نوبت باران محفوظ است

گاهی خدا می‌خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد؛ وقتی دستی را به یاری می‌فشاری، بدان که دست دیگرت در دست خداست. نمی‌دانم این منبع نور از کجا در زندگی‌ام طلوع کرد؛ به واسطه‌ مسئله اعتیاد مسافرم، اذن ورودم به کنگره صادر شد. در ابتدا پذیرفتن این مشکل برایم سخت بود. همیشه در لژیون راهنمایم از بخشش صحبت می‌کردند؛ اما برایم قابل درک نبود و در برابر این موضوع سرسختی می‌کردم، نمی‌دانستم که حال خوش من به بخشش گره خورده است.

ورود به لژیون سردار نقطه عطفی در مسیر زندگی‌ام بود که باعث گردید حس‌هایم ذره‌ذره باز و اطرافم را بهتر ببینم، تفکر کنم و قدردان باشم. اگر آموزش‌های کنگره را دریافت نمی‌کردیم، قطعاً همین اندک دارایی باقی‌مانده در زندگیمان را هم از دست می‌دادیم. ‌کنگره به من آموخت که این دنیا فانی است و آنچه باقی می‌ماند حقیقت است و حقیقت چیزی جز عشق، محبت، بخشش و مهربانی نیست.

نیروی بخشش قدرتی است که از سمت خداوند به ما داده می‌شود. بخشندگی یک صفت درونی در انسان است و به میزان مال و ثروت شخص بستگی ندارد؛ صفتی است که باید در انسان پرورش یابد. قبل از ورود به لژیون سردار فکر می‌کردم هرگز صفات خداوند را تجربه نخواهم کرد؛ اما در کنگره، به من درس ایمان داده شد. همیشه این جمله توسط اعضاء تکرار می‌شود؛ نوبت باران محفوظ است و نیز گفته می‌شود، تو می‌توانی قطره‌ای از اقیانوس خداوند باشی؛ قدرت آن را دارید که همانند خداوند بی‌دریغ ببخشید و مهربان باشید. اکنون که می‌نویسم، این شعر زیبا از مولانا برایم تداعی می‌شود:

عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درمانده‌ای درمان کنی
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش

اکنون گل‌ریزان است؛ گل‌ریزان برایم مفهومی فراتر از یک مراسم دارد:مفهوم گذشت، سخاوت، عشق به مخلوق، گذشتن از خود و امیدواری.کنگره برای من تنها یک مکان نیست؛ خانه‌ عشق است. از خالق عشق می‌خواهم به من توانی بدهد که بتوانم خودم را قدرتمند نمایم و طعم شیرین دنوری و پهلوانی را احساس کنم.

کنگره بهترین هدیه‌اش را به من عطا کرد؛ بهترین چیزی که سال‌ها به دنبال آن بودم. انسان شاید از تمام امکانات برخوردار باشد؛ اما اگر آرامش نداشته باشد نمی‌تواند از آن لذت ببرد. اکنون وظیفه‌ خود می‌دانم که در برابر این حال خوش هزینه‌ای به اندازه‌ توانم برای آبادانی این خانه‌ عشق پرداخت نمایم. امید است که در این مسیر معنوی و نورانی، رسالت خود را به نیکی انجام دهم.

نویسنده: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر آیسان (لژیون نهم)
عکاس: همسفر مائده رهجوی راهنما همسفر آیسان (لژیون نهم)
ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .