غم مخور که دنیا ما را زود فراموش میکند، روزگار فوت میکند و چراغ ما را خاموش میکند؛ اگر از درون شعلهای فروزان شدیم؛ شاید همان تک گلیم که در صحرا، گلریزان شدیم. ابتدا خدا را شکر میکنم که من را با این مکان مقدس آشنا کرد و به من اجازه داد که در این مکان بتوانم خدمت کنم و به حال خوش برسم. از ورودم به کنگره هرچه بیشتر میگذرد متوجه میشوم که با آموزشهای کنگره چقدر تغییر کردهام؛ وقتی با آن حال خراب وارد کنگره شدم تا حال خوب الان که در کنگره حضور دارم، همه اینها را مدیون کنگره هستم که زندگی دوباره به من بخشید تا من بتوانم در کنار خانوادهام با حال خوش زندگی کنم.
هرچه از احساسم بگویم کم گفتم؛ چون نمیتوانم آن حس واقعیام را بیان کنم. زمانیکه وارد لژیون سردار شدم، زندگیام رنگ دیگری پیدا کرد و این حال خوشم چند برابر شد. سال اول نتوانستم وارد لژیون سردار شوم و حس و حال خوبی نداشتم؛ ولی سال دوم موفق شدم که در لژیون سردار شرکت کنم و برکات آن را در زندگیام مشاهده کردم؛ اما امسال هم دنوری خودم را اعلام کردم و در این امر خیر شرکت کردهام و از خداوند خواستهام که کمکم کند که بتوانم بخششهای بیشتری را انجام دهم و لذت آن را بچشم.
جشن گلریزان لطفی است که به ما میشود تا با این کار طعم شیرین بخشش را بچشیم. احساس خوبی را تجربه میکنیم و میدانم که اگر هر آنچه را داشته باشم را هم ببخشم باز هم ذرهای از دریای محبت بیکران کنگره را نمیتوانم جبران کنم و تا عمر دارم مدیون کنگره و آقای مهندس و راهنمایم همسفر فاطمه هستم که با تمام وجود به ما آموزش داده و هر چه را که میگویند، انجام دهیم؛ صرفاً برای خودمان است. از خدا میخواهم که تا توان در بدن دارم بتوانم در کنگره بمانم و خدمت کنم و انرژیهای مثبت آن را دریافت نمایم.
نویسنده: همسفر ستاره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویراستار: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر اکرم دبیر سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
93