English Version
This Site Is Available In English

پهلوانی درون

پهلوانی درون

«بخشیدن، هنر انسان‌های بزرگ است؛ آن‌که می‌بخشد، پیش از هر چیز خود را آزاد می‌کند.»

بسیار خوشحالیم که در آستانه‌ی برگزاری مراسم باشکوه گلریزان، فرصتی فراهم شد تا گفت‌وگویی داشتیم با دو عضو ارزشمند، پرتلاش و پرانرژی کنگره ۶۰ که علاوه بر اینکه در مسیر درمان و آموزش در کنار یکدیگر حرکت کرده‌اند، هر دو در جایگاه‌های پرافتخار پهلوانی و راهنمایی نیز خدمت می‌کنند و با حضورشان معنا و گرمای خاصی به نمایندگی ارتش بخشیده‌اند.

همسفر آتنا و مسافرشان مهدی با بیش از ۱۵ سال تخریب وارد کنگره شدند. آخرین آنتی‌ایکس مصرفی مسافرشان قرص، شیشه و متادون بود. ۱۰ ماه و ۱۰ روز سفر کردند به روش DST با داروی OT با راهنمایی آقای سعید نمکی و راهنمایی خانم فریبا و اکنون هم ۵ سال و ۴ ماه است که آزاد و رها هستند.

لطفاً از شروع مسیر خود در کنگره ۶۰ بفرمایید. چه شد که هر دو با هم وارد این مسیر شدید و چه نقشی در رشد و پیشرفت یکدیگر داشتید؟

پهلوان همسفر آتنا: من و مسافرم با سال‌ها تخریب وارد کنگره شدیم و خودم بسیار درمانده، خسته و ناامید بودم تا اینکه با کنگره ۶۰ آشنا شدم. تنها با خودم فکر کردم که این آخرین امید را از خودت نگیر و شاید همه‌چیز درست شد. با همسرم صحبت کردم و ایشان هم قبول کردند که یک‌بار بروند و ببینند چه می‌گویند. بعد از جلسه‌ی اول وارد کنگره شد و شروع به سفر کردن کرد.

پهلوان مسافر مهدی: ابتدا همسفر من وارد کنگره شد و زمانی که برایم توضیح داد، هیچ باوری نداشتم. ایشان گفتند فقط یک‌بار برو و ببین چه می‌گویند. وقتی وارد شعبه شدم با راهنمای تازه‌واردین، آقا محمدحسین، روبه‌رو شدم و برایم جالب بود که با یک مصرف‌کننده بسیار محترمانه برخورد می‌کردند. همین شد که جلسات دیگر هم شرکت کردم و درمان شدم و خدا را شکر می‌کنم که آمدم و گوش دادم.

دستور جلسه‌ی این هفته «گلریزان» است. شما گلریزان را چگونه معنا می‌کنید و چه پیامی در دل این مراسم برای اعضا نهفته می‌بینید؟

پهلوان همسفر آتنا: گلریزان یعنی یک حرکت کاملاً درونی و بیرونی. شاید در بیرون پولی پرداخت شود، ولی قبل از آن باید در درون خودم رخ دهد که آیا من می‌توانم به هم‌نوع خودم کمک کنم؟ آیا می‌توانم بخشش داشته باشم؟ و آیا زکات رهایی و حال خوب خود و خانواده‌ام را پرداخت کرده‌ام؟ گلریزان یعنی یک جهش بزرگ درونی از ترس، از کینه و از ناامیدی.

پهلوان مسافر مهدی: به نظر من، لژیون سردار مانند خط ویژه در تونل‌های سطح شهر است؛ یک مسیر خاص برای حرکت سریع‌تر. وقتی وارد لژیون سردار شدم، احساس کردم در مسیر ویژه قرار گرفته‌ام و با سرعت زیاد و بدون معطلی در مسیر رشد و تکامل حرکت می‌کنم.


اگر بخواهید از تجربه‌ی شخصی خود در شرکت در گلریزان‌ها بگویید، چه لحظات یا خاطراتی برایتان ماندگارتر بوده است؟

پهلوان همسفر آتنا: جشن گلریزان برای من همیشه یک جشن بزرگ بوده و هست و همیشه بزرگ‌ترین درس‌ها را از این جشن گرفته‌ام. به‌جرأت می‌گویم بیشتر درس‌هایم را در گلریزان و شرکت در این جشن آموخته‌ام.

پهلوان مسافر مهدی: وقتی در سفر اول بودم، فقط ۴ ماه از سفرم گذشته بود و جشن گلریزان برگزار شد. تنها دارایی من ۲۰۰ هزار تومان بود که با همان مبلغ مشارکت کردم. برایم جالب بود که بقیه میلیونی مشارکت می‌کردند. از همان زمان آرزو کردم که وارد لژیون سردار شوم. در سفر دوم با همسفرم با پس‌اندازی که داشتیم، هر کدام با ۱ میلیون تومان وارد لژیون سردار شدیم. قبل از موعد تعهد، چندین برابر مادی و معنوی به ما بازگشت و مهم‌تر از همه آرامش و آسایشی بود که نصیبمان شد.

به عنوان یک زوج که هر دو در مسیر آموزش و خدمت هستید، چه آرزویی برای آینده‌ی خود و کنگره ۶۰ دارید؟

پهلوان همسفر آتنا: آرزوی من جهانی‌شدن کنگره ۶۰ و رسیدن همه‌ی مصرف‌کنندگان به درمان و حال خوب برای خانواده‌هایشان است.

پهلوان مسافر مهدی: آرزو دارم خدمتگزار مفیدی در کنگره باشم و بتوانم در جایگاهی که هستم، دردی را از دردمندی کم کنم.

جایگاه پهلوانی معمولاً با قدرت و غیرت شناخته می‌شود، اما در کنگره ۶۰ این قدرت رنگ دیگری دارد. از نگاه شما، «پهلوانی در کنگره» یعنی چه و چطور این جایگاه نگاهتان را به قدرت و خدمت تغییر داده است؟

پهلوان همسفر آتنا: در کنگره ۶۰، قدرت به معنای درونی است. این جایگاه که آقای مهندس لطف کردند و به ما دادند، نشانه‌ی قدرت درونی است؛ یعنی از درون اجازه داده می‌شود مشکلاتت را حل کنی و بزرگ‌تر و قوی‌تر از قبل شوی. جایگاه پهلوانی انسان را متواضع‌تر می‌کند و او را بیشتر به دنیای درون خود می‌برد.

پهلوان مسافر مهدی: به قول آقای مهندس، پهلوان بودن به زور بازو نیست. اینکه بتوانی از آنچه داری با تفکر سالم ببخشی، دستی را بگیری و دردی را کم کنی، یعنی پهلوان بودن. امیدوارم خداوند خدمت من و همسفرم را قبول کند.

بسیاری تصور می‌کنند خدمت در جایگاه پهلوانی فقط به توان مالی یا جسمی مربوط است. شما چطور میان بخشیدن از دل و بخشیدن از مال تعادل ایجاد کرده‌اید؟

پهلوان همسفر آتنا: بله، توان پرداخت مهم است، ولی خیلی از آدم‌ها توان مالی دارند اما توفیق خدمت ندارند. از نظر من باید به انسان اجازه داده شود تا خدمت کند و این اجازه بستگی دارد به خواست درونی او. بخشش مالی وقتی معنا دارد که از دل، جوشش پیدا کرده باشد.

پهلوان مسافر مهدی: درست است که بخشش مالی باید باشد، اما من بخشش جسمی را هم از سفر اول یاد گرفتم. یاد گرفتم یک‌پنجم داروی خود را ببخشم و در عوض یک‌پنجم حال خوب دریافت کنم. شاید خودم متوجه نشدم، اما این تغییرات در صور پنهانم به‌صورت بی‌سیم اتفاق افتاد و توانستم در جایگاه‌های دیگر خدمت کنم. این‌ها را مدیون آقای مهندس، خانواده‌ی ایشان و استاد عزیزم آقای سعید نمکی هستم و امیدوارم خدمتگزار بمانم و رهجوی خوبی برای کنگره باشم.


در مسیر خدمت، لحظاتی وجود دارد که انسان با خودش، ترس‌ها یا ضعف‌هایش روبه‌رو می‌شود. آیا در جایگاه پهلوانی چنین تجربه‌ای داشتید؟ چطور از آن عبور کردید؟

پهلوان همسفر آتنا: بله، زمانی که برای اجازه‌ی پهلوانی خدمت جناب مهندس رفتم، به ایشان گفتم که ترس دارم نتوانم کسانی را که به من آسیب زدند، ببخشم و این برای من خیلی بزرگ بود.

پهلوان مسافر مهدی: گذشتن از مال سخت است. خداوند بندگانش را به بخشش تشویق می‌کند. در قرآن کریم، سوره‌ی بقره آیه‌ی ۲۶۷ آمده: «شیطان در زمان بخشش وارد می‌شود و انسان‌ها را از تهی‌دستی می‌ترساند» و در ادامه می‌گوید: «خداوند بی‌نیاز و ستوده است». وقتی با تفکر با ترس مقابله کنیم، راه برایمان باز می‌شود. به قول آقای مهندس، وعده‌ی خداوند دروغ نیست و من با تمام وجود به آن ایمان دارم.

اگر بخواهید به اعضایی که هنوز در مسیر شک یا تردید نسبت به خدمت در جایگاه پهلوانی هستند پیامی بدهید، چه می‌گویید؟

پهلوان همسفر آتنا: جایگاهی که جناب مهندس من را لایق دانستند تا داشته باشم، بسیار بزرگ و باارزش است. به‌جرأت می‌گویم که قبل از پهلوانی، از نظر درونی بسیار متفاوت بودم. اگر کسی جویای تغییرات بزرگ است، حتماً این جایگاه را تجربه کند.

پهلوان مسافر مهدی: زمانی که می‌خواستم در این جایگاه مشارکت کنم، ابتدا می‌خواستم همسفرم پهلوان شوند، اما ایشان اصرار کردند من این جایگاه را بگیرم. ترس داشتم تا اینکه با همسفرم خدمت آقای مهندس در پارک طالقانی رسیدیم. هنوز ترس در دلم بود تا اینکه آقای مهندس بعد از چند سؤال گفتند «مبارک باشد». از همان لحظه ترسم از بین رفت و تصمیم گرفتم سال بعد همسفرم این مشارکت را انجام دهند و خدا را شکر که انجام شد.

به عنوان زوجی که در کنار هم رشد کرده‌اید، اگر بخواهید از ثمره‌ی واقعی خدمت بگویید — نه در ظاهر، بلکه در عمق وجودتان — امروز چه چیزی را در خود پیدا کرده‌اید که پیش از کنگره نداشتید؟

پهلوان همسفر آتنا: شاید نه به‌طور صددرصد، اما گوهر وجودی خودم را که بسیار باارزش است و دنیای درونی‌ام را بیشتر پیدا کرده‌ام.

پهلوان مسافر مهدی: آرامش و آسایش دوباره به زندگی‌ام بازگشت. خودم بزرگ‌تر شدم و راه‌هایی برای تفکر سالم‌تر و آگاهانه‌تر پیدا کردم تا در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرم و آنچه را خداوند می‌خواهد، انجام دهم و خدمتگزار خوبی در کنگره و بیرون از آن باشم.

در پایان این گفت‌وگو، از مسافر مهدی و همسفر آتنا، دو عضو ارزشمند نمایندگی ارتش، سپاسگزاریم که با عشق و معرفت، معنای واقعی «پهلوانی درون» را به نمایش گذاشتند. حضور این زوج گران‌قدر یادآور آن است که خدمت، نه از سر وظیفه، بلکه از سر عشق آغاز می‌شود؛ و هر دستی که می‌بخشد، پیش از هر چیز، خود را غنی‌تر می‌سازد.

 

طراح سؤال، مصاحبه کننده و تایپیست: همسفر شیرین رهجوی راهنما همسفر آتنا(لژیون یازدهم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر هانیه
ویرایش و ارسال: همسفر هنگامه رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .