اولین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی عمومی گلریزان کنگره 60؛ نمایندگی حر؛با استادی پهلوان محترم همسفر مریم، نگهبانی پهلوان محترم مسافر عیسی و دبیری پهلوان محترم مسافر احمد با دستور جلسه " گلریزان " روز شنبه هفدهم آبان ماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوندا دریا و آسمان و دشت پوشیده از رقصندههای آسمانیست و روح ناآرام من خواستار رهاییست، نه از خلاصی بلکه دیدار معشوق است، خداوندا تنها تو را میستایم و تنها تو را ستایش میکنم برای انجام این عمل عظیم، شکر شکر شکر
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر، خدا را هزاران مرتبه شکر میکنم که توفیقش شامل حالم شد که در این جایگاه قرار بگیرم، خدمت کنم و آموزش بگیرم. از آقای مهندس تشکر میکنم که اگر دانش ایشان نبود من مریم مشخص نبود الان در چه وضعیتی بودم، نهایت تشکر را از ایشان و خانواده محترمشان دارم. از ایجنت گروه خانواده خانم ظریفه و همچنین از ایجنت گروه مسافران آقای اقبال امامی کمال تشکر را دارم. از مرزبانهای محترم، نگهبانان لژیون سردار هم تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم. مرکز تمام هستی بر مبنای عشق بنا شده است و در انسان هم یک مرکزی وجود دارد به نام قلب که جایگاه عشق است. وقتی که ما غمگین و یا خوشحال میشویم ناخودآگاه دستمان را بر روی قلبمان میگذاریم. گویی که عقل و ایمان ما در اختیار و به فرمان قلب است و امواج عشق در همه جا موج میزند. کافیست که فقط من دستم را دراز کنم، اگر درون من خالی از نفرت و کینه باشد عشق در دستان من قرار میگیرد و اگر قرار است که این کشتی که آقای مهندس ناخدای آن است به ثمر بنشیند باید من با عشق در این کشتی بنشینم و اگر بخواهم زکات حال خوشم را بدهم شدیداً نیاز دارم که خدمت مالی انجام بدهم. وقتی که ما در گلریزان شرکت میکنیم یعنی در واقع تشکر عملی از خداوند انجام میدهیم. وقتی که درد دندان داریم ناخواسته تمام اعضای بدن آرام قرار ندارد، در جوامع بشری هم بدین صورت است. وقتی عدهای از انسانها درون رنج هستند من نباید بیتفاوت باشم.
.jpg)
در کنگره ما به این باور قلبی رسیدهایم که نه تنها اعتیاد قابل درمان است، بلکه بسیاری از بیماریهای خاص و حتی لاعلاج ریشه یابی شده است و تحقیقات بسیاری روی آنها انجام شده است. وقتی که مشاهده میکنم علم کنگره با این عظمت در اختیار من قرار داده شده این سئوال برای من ایجاد میشود که مریم به گذشته برگرد و به روزی فکر کن که وارد شعبه شدی، حال آن روز خودت را به خاطر بیاور، مثل داستان ایاز که آقای مهندس تعریف میکند، به یاد بیاور که در چه حالی بودی و الان در چه حالی هستی، کجا بودی و الان کجا هستی. من در این هفته باید این مسائل را به یاد بیاورم تا به وادی چهاردهم یعنی همان بخشش برسم.
وقتی که در تاریکیها بودیم و آمدیم به کنگره و پیمان بستیم برای ما الان تداعی میشود و امروز باید به خاطر بیاورم آن موقعی که مسافرم مصرف کننده بود و بارها با خداوند قول و قرار می گذاشتم که اگر مسافرم ترک کند و حالش خوب باشد، من همیشه با خودم میگفتم به زندگی من آرامشی بده و حتی من راضی هستم در خانهای کوچک و بدون فرش زندگی کنم ولی بتوانم یک شب در آرامش زندگی کنم. انسان فراموش کار است و باید آن لحظات را به خاطر بیاورد تا بتواند قدرت بخشش را که در وجود همه ما هست پرورش بدهد چون ما ذرهای از نور خداوند هستیم و باید صفات خداوند را هم داشته باشیم. ما باید این ظرف وجودی را آنقدر پر کنیم تا به آن قدرت برسیم و اینکه در حد توان صد خودمان را بگذاریم. من همیشه این صحبت استاد امین در نظرم میآید که میگوید آن وقتی که میخواهی پولی را بدهی باید دردت بیاید ولی این درد خیلی لذت بخش است.
روزی که من به همراه مسافرم اعلام پهلوانی کردیم در آن زمان شاید از خیلی از امکانات گذشتیم تا این جایگاه را کسب کنیم. مسافرم گاهی من را امتحان میکرد که اگر نخواهی امسال هم پهلوان بشوی من فلان چیز را برایت میخرم ولی من هیچ موقع راضی نمیشدم چون این مکان مقدس خانواده من را از تاریکیها نجات داد. من این مطلب را همیشه برای خودم تکرار میکنم کنگره به زندگی من جان دوباره بخشید پس من همیشه بدهکار کنگره هستم. امروز میگوییم دیگران کاشتند ما برداشت کردیم، نوبت من است که بکارم تا آیندگان بهره ببرند، چون معلوم نیست، شاید اطرافیان من فردا به اعتیاد گرفتار شوند پس من امروز این بذر محبت را میکارم تا آیندگانی که در درد و رنج هستند استفاده کنند، از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه شما تشکر میکنم.


رهایی راهنمای محترم مسافر سیاوش رهجوی راهنمای محترم مسافر مهدی( تغذیه سالم )

رهایی مسافر کیومرث رهجوی راهنمای محترم مسافر علی( اعتیاد )


تایپ / ویراستاری : مسافر مهدی
عکس / بارگذاری : مسافر سعید
مرزبان کشیک : مسافر اسماعیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
727