اولین جلسه از دوره بیستوچهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار، به استادی همسفر دانیال، نگهبانی همسفر علی و دبیری همسفر مرتضی، با دستور جلسه «وادی نهم و تاثیر آن روی من» پنجشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، دانیال هستم، همسفر.
خوشحالم و شکرگزار خداوند هستم که این فرصت به من داده شد تا در این جایگاه خدمت کنم. همچنین به نگهبان و دبیر ارجمند خدا قوت میگویم.
مبحث دستور جلسه امروز، وادی نهم است که میفرماید: «هر نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا برسد، نقطه تحمل پیدا میکند.»
درک عمیق من از این وادی، در تجربهای عملی شکل گرفت. زمانی که با پسرخالهام، که حدود سه یا چهار سال از من کوچکتر است، به باشگاه ورزشی رفتم. از آنجا که دکتر امین فرمودهاند که حتماً هفتهای سه جلسه ورزش کنیم، باشگاه را بهعنوان نزدیکترین و در دسترسترین گزینه انتخاب کردم.
در نخستین جلسه، پسرخالهام که ۱۵-۱۶ سال دارد، با وزنههای ۲۵ کیلوگرمی کار میکرد. من، بدون توجه به مفهوم «نقطه تحمل» در وادی نهم، دمبل ۲۵ کیلویی را برداشتم و در سه ست پیاپی با آن تمرین کردم. در تمام طول جلسه، با وزنههای سنگین و پا به پای پسرخالهام تمرین را ادامه دادم و با خود میاندیشیدم: «اگر من با وزنههای کوچک و ۵ کیلوگرمی تمرین کنم، نشانه ضعف من است.»
پس از پایان جلسه، با وضعیت بسیار دشواری روبهرو شدم، چنانکه درد و گرفتگی دستهایم تا دو هفته ادامه یافت و برای بهبود، ناچار به مراجعه به استخر و استراحت شدم.
این رویداد، برای من نماد عینی «نقطه تحمل» بود. من در حال مقایسه خود با فردی بودم که سابقهای دو ساله در این مسیر داشت، و انتظار داشتم همسطح او عمل کنم، در حالی که نقطه تحمل خود را نادیده گرفته بودم.
این اتفاق سبب شد برای مدت پنج تا شش ماه، بهکلی باشگاه را کنار بگذارم. پس از این وقفه، دوباره آغاز به کار کردم و اکنون سه ماه است که بهطور منظم ورزش میکنم. هماکنون با وزنه ۷٫۵ کیلویی تمرین میکنم، در حالی که در روز نخست، میخواستم بیدرنگ با ۲۵ کیلو کار کنم. این، همان مفهوم «نقطه تحمل» است: حرکت گامبهگام و تدریجی به سمت جلو.
هرگاه نقطه تحمل را نادیده بگیریم و فراتر از توان خود عمل کنیم، نتیجه معکوس خواهد بود. برای نمونه، اگر بدانم نقطه تحمل من در مطالعه، روزی یک ساعت است، ولی از همان آغاز برنامهای برای پنج ساعت مطالعه روزانه تنظیم کنم، (و به گفته دکتر امین در این زمان بهناچار از انرژی ذخیره خود استفاده کردهام) و چون نقطه تحمل واقعیام یک ساعت است، بهزودی از ادامه راه بازمیمانم و از آن کار زده میشوم.
این قاعده در همه عرصههای زندگی، از محبت و کمک به دیگران تا انجام کارهای درست، جاری است. باید نقطه تحمل را بهتدریج افزایش داد. اگر ناگهان و بیش از اندازه محبت کنیم، پس از مدتی از محبت کردن دلسرد میشوم، چرا که نقطه تحمل واقعی خود را به دست نیاوردهایم و در عوض، انتظار جبران محبتهای خود را داریم.
در خصوص «گلریزان» نیز دقیقاً همین اصل حاکم است. باید نقطه تحمل خود را در نظر بگیرم. نخست باید تأمل کنم که کنگره برای من چه کرده است و من در قبال کنگره چه مسئولیتی دارم.
پیش از پیوستن به کنگره، نقطه تحمل پایینی داشتم، برای مثال: بسیار زود خشمگین میشدم. به یاد دارم که مادرم پیش از عضویتم در کنگره به من گفت: «تو از افرادی که مواد مخدر مصرف میکنند نیز خشمگینتری.» در آخرین مورد، حتی تلفن همراهم را نیز در اثر عصبانیت از دست دادم.
راه اصلاح نقطه تحمل، از طریق «آموزش صحیح» میسر است. راه تشخیص راه درست و آموزش صحیح، وادی هفتم است که میفرماید: «به کسانی که این راه را رفتهاند بنگر و ببین وضعیت آنان چگونه است.»

با آمدن به کنگره، با افرادی آشنا شدم که به آرامش دست یافتهاند. راهنمایانی را دیده ام که با تاریکی اعتیاد مبارزه میکنند؛ تاریکی که گویی همه جهان در برابر آن عاجزند. در مورد بخشش نیز همین روال صادق است. باید بهتدریج و گامبهگام آغاز به بخشش کرد. برای نمونه، من زمانی که قصد مشارکت در گلریزان را دارم، نباید مبلغی بزرگ تعهد دهم که نتوانم به آن عمل کنم. این کار نیز همانند وادی نهم باید به آرامی و با رعایت نقطه تحمل انجام شود.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، بسیار متشکرم.
در ادامه جلسه، ورود همسفر مرتضی از لژیون پنجم به سفر دوم جهانبینی (با نوشتن چهل سیدی) و همچنین رهایی مسافرشان اعلام شد.

همچنین، از مشارکتکنندگان در لژیون سردار نمایندگی تقدیر شد.

تایپ، ویراستاری و بارگذاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
94