English Version
This Site Is Available In English

اجرای آموخته‌ها

اجرای آموخته‌ها

نهمین جلسه از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دلیجان به استادی پهلوان همسفر معصومه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه «وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا می‌شود) و تأثیر آن روی من» روز چهارشنبه ۱۴ آبان‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدارا سپاسگزارم که این فرصت، نصیب و روزی من شد که در جمع شما عزیزان باشم. خیلی خوشحال هستم که امروز همسفر مرجان را از نزدیک می بینم. امیدوارم که بتوانم در مقابل ایشان حق مطلب را ادا کنم. ممنونم از نگهبان و دبیر جلسه و تمام خدمتگزاران این شعبه که این فرصت را به من دادند تا خدمت کنم و خدمت ایجنت، گروه مرزبانی و تمام راهنمایان عزیز خداقوت عرض می‌کنم. جلسه قبل که به این شعبه آمدم، خیلی حس خوبی داشتم و آن حس خوب، در ذهن من باقی مانده بود و وقتی همسفر مرضیه مجدداً من را دعوت کردند، خیلی خوشحال شدم و با کمال میل قبول کردم.

دستور جلسه امروز وادی نهم است. وقتی نیرویی از کم شروع می‌شود و به درجه بالا و بالاتری می‌رسد نقطه تحمل ایجاد می‌شود. در ابتدای این وادی آقای مهندس پیام بسیار زیبایی دارند که من هر دفعه که آن را می‌خوانم، یک برداشت متفاوتی از آن دارم. پیام پرمحتوایی است و هر جایی که با این دستور جلسه استاد هستم دوست دارم که با همین پیام شروع کنم. آقای مهندس می‌فرمایند: این پیام برای کسانی است که به دنیای تازه قدم نهاده‌اند. همه ما وقتی وارد کنگره می‌شویم، از آن تاریکی‌ها کم‌کم خارج می‌‌شویم و مسافران نیز از آن دنیای تاریک اعتیاد خارج می‌شوند.

به خویش خویشتن توجه نمایید و بر شما واجب و ضروری است که از سخن به نقطه عمل حرکت کنید و به زمین و سما توجه داشته باشید. این زمین و سما یک بخش آن همان بعد زمینی است و بخش دیگرش کارهایی است که ما انجام می‌دهیم. این بعد و آن بعد بدون تشابه با گل‌ریزان نیست. به قول آقای مهندس که می فرمایند: یک گوشه چشممان به این دنیا باشد و یک گوشه دیگر چشممان به بعدخودمان باشد و با اندیشه ژرف خود به رحمت ماوراء ایمان راسخ داشته باشید و بدانید پاداش شما دست همیاری شما را خواهد گرفت و آنگاه بذر نیکو بکار. تخم و دانه با ارزش، هم قوت کافی و هم سایبان‌هایتان برافراشته خواهد شد، پس آن کنید که فرمان است.

دقیقاً این بذری که در کنگره کاشته می‌شود، چه در گل‌ریزان و چه در لژیون سردار همین است. در آستانه جشن گل‌ریزان هستیم و چه‌قدر این وادی نهم یعنی نقطه تحمل همخوانی دارد با جشن گل‌ریزان که پیش رو داریم. این را همیشه با خودم می‌گفتم که ما کتاب ۱۴ وادی، از وادی اول تا چهاردهم را می‌خواهیم چه‌کار کنیم؟ هدف این است که به خودمان برسیم و این نکته بسیار مهمی است. آقای مهندس می‌خواهد ما این چهارده وادی را کار کنیم که به خودمان برسیم. همان انسانی که وقتی خداوند انسان را خلق کرد فرمود: فتبارک الله احسن الخالقین، تمام موجودات باید بر این انسان سجده کنند. این انسان ارج دارد و در وجودش توانایی‌های زیادی نهفته شده است که خدا به تمام موجوداتش می‌گوید در مقابل من انسان تعظیم و سجده کنند. خدا در وجود من انسان چه چیزی دیده است که من انسان خودم نمی‌بینم و درکش نمی‌کنم و این موضوع خیلی مهمی است.

هر کاری که ما می‌خواهیم شروع کنیم، مثلا‌ٌ می‌خواهیم تحصیل کنیم، می‌خواهیم ازدواج کنیم، می‌خواهیم بچه‌دار شویم و هر کاری می‌خواهیم شروع کنیم، مشکلاتی سر راه ما قرار می‌گیرد. به قول حضرت حافظ که می‌گوید: الا یا ایها الساقی، ادل کاسا ونا ولها  که عشق، آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها. این مشکلایی که برای ما اتفاق می‌افتد، دقیقاً همان مشکلاتی است که سر راه همه قرار می‌گیرد. مسافری که می‌خواهد سفر کند، همسفری که می‌خواهد، بال پرواز مسافرش شود، کسی که می‌خواهد عضو لژیون سردار شود و هرکاری را که شما شروع کنید، یک سری مشکلات سر راه شما قرار می‌گیرد. اما چطور من می‌توانم از این مشکلات عبور کنم؟ وقتی که من یک دلیل محکمی برای آن کارم داشته باشم. مثلاً دو ساختمان ۲۰ طبقه را در نظر بگیرید با یک پل باریک که بین آن‌ها است.

یک تخته باریک که من می‌خواهم از آن عبور کنم. شاید به من بگویند که اگر از روی این پل عبور کنی، آن طرف پل و درساختمان بعدی، یک جایزه ۱۰ میلیاردی به تو می‌دهند. شاید با خودت بگویی که ارزشش را ندارد که من جانم را به خاطر ۱۰ میلیارد به خطر بیندازم، اما اگر بگویند آن ساختمان آتش گرفته و بچه تو در آن ساختمان است با تمام وجود از روی پل عبور می‌کنی. دیگر زیر پایت را نگاه نمی‌کنی که  ارتفاع چه‌قدر است، پس به این دلیل من باید آن قدر محکم باشم که بتوانم تحمل کنم و  از آن  مسائل بگذرم. برای گلریزان هم، باید فکر کنم، برای چه من باید پول خودم را که پس انداز کرده‌ام  را ببخشم؟ به قول خانم مرجان برای جلسه سردار گفتند: که من ۵ میلیون پول خودم را که پس‌انداز کرده بودم را  یکجا بخشیدم. باید یک دلیل خیلی محکمی باشد. وقتی در یک خانواده‌ای کسی دچار مریضی سرطان می‌شود، همه می‌خواهند به او کمک کنند.این یک دلیل محکمی است.

ما در کنگره می‌بینیم که چه اتفاقات بزرگی می‌افتد. درمان بیماری‌های لاعلاج، مقاله آقای مهندس، که هر روز یک مقاله جدیدی چاپ می‌شود، اعتیادی که هیچ‌کس نمی‌توانست درمان کند اینجا درمان می‌شود و این یک اتفاق خیلی بزرگی است. واقعاً باید خودمان را به خواب نزنیم. بعضی وقت‌ها کسی را که خودش را به خواب زده است را نمی‌توان بیدار کرد. امیدوارم که هیچ‌وقت خودمان را  به خواب نزنیم و واقعاً بدانیم حقیقت کنگره چیست؟ حقیقت کسی که آمده تا رها شود، مادری که می‌آید تا رهایی فرزندش را از نزدیک ببیند و اشک شوق می‌ریزد. خیلی اتفاق‌های بزرگی است که در کنگره می‌افتد.

همیشه می‌گویند یک نیم نگاهی به گذشته داشته باشید. من می‌خواهم بگویم یک نیم نگاهی به آینده خودمان داشته باشیم. اگر یک همسفری که به کنگره می آید و می‌گوید من چرا باید سختی‌های سفر مسافرم را تحمل کنم؟ اگر نیم‌نگاهی به ۵ سال آینده خودش داشته باشد و در مسیر کنگره باشد، چه اتفاقاتی ممکن بود برایش بیافتد و نیفتاد. مثلاٌ تصمیم گرفته بود که از مسافرش جدا شود و اتفاق نیفتاد.

ما در کنگره چرا اعلام سفر می‌کنیم؟ چرا اعلام آزاد مردی می‌کنیم؟ فقط به خاطر این‌که افراد بیایند و الگوها را ببینند و ببینند که اگر ۵ سال دیگر صبر کنید در واقع نقطه تحمل این وادی را عمل کردی، شما هم ۵ سال آینده در جایگاه این همسفر خواهی بود. اگر گوش به فرمان راهنمایت بودی و گوش به فرمان آقای‌مهندس بودی، یک سال بعد رهایی شما است و یک سال بعدش تولد اولین سال رهایی شما است و ۵ سال آینده آزاد مردی شماست. به خاطر همین است که ما اعلام رهایی می‌کنیم.

آقای مهندس در سی‌دی لژیون‌های مالی می‌گویند: ما حتی اگر درختی می‌کاریم، پرندگان و حیوانات در آن درخت سهم دارند. آن میوه گردو یا گیلاس سهم پرنده است، اما بعضی وقت‌ها ما می‌آییم و کلاغ‌ها را می‌کشیم تا درس عبرتی شود برای بقیه کلاغ‌ها. چه اتفاقی می‌افتد؟ سال بعد تمام باغ ما را سرما می‌زند و محصولات آفت می‌گیرد. امیدوارم که واقعاً توجه کنیم تا گل‌ریزان خوبی داشته باشیم و بدانیم در چه جایگاهی قرار گرفتیم تا خدایی نکرده باغ ما را آفت نزند. سهم خیلی از انسان‌ها در مال ما محفوظ شده است و ما باید تا آنجایی که می‌توانیم در گل‌ریزان شرکت کنیم.

مراسم تقدیر از مرزبانان دوره قبل و اهداء شال مرزبانان دوره جدید توسط اسیستانت همسفر مرجان 

مرزبان کشیک: همسفر مینا
تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دلیجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .