English Version
This Site Is Available In English

نقطه تحمل در افراد، متفاوت است

نقطه تحمل در افراد، متفاوت است

پنجمین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی خیام نیشابوری در روزهای پنجشنبه به استادی مسافر دنور محمود و نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر محمدرضا با دستورجلسه «وادی نهم و تاثر آن روی من» پنج‌شنبه 15 آبان ماه 1404  ساعت  17 آغاز به کارکرد.

 

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمود هستم یک مسافر:
از روزی که دنیا را نهادند به هر کس هر چه لایق بوده دادند
به بابل ناله مستانه داده به جغد هم خانه ویرانه داده
خداوند را شاکرم این جایگاه نصیب من شد از راهنمای خودم هم ممنونم که این جایگاه رو در اختیار من گذاشتند. خوب این جایگاه یه خورده استرس داره چون مشارکت نکردم و چراغ خاموش سفر کردم دستور جلسه وادی نهم نیروی که از کم شروع شود و به بالا و بالاتر برسد خوب ما هم باید آموزش بگیریم و تجربه کنیم این جایگاه ها را و در کنگره یاد بگیریم چگونه زندگی کنیم چطوری با خانواده رفتار کنیم جای که من آرامش می‌گیرم خودم را می‌گویم کنگره است.

ما زمانی که شروع کردیم به مصرف از کم شروع کردیم و کم کم مصرف ما زیاد شد فکر می کردیم همین خوب است و با خانواده رفتار خوبی نداشتیم. خداوند را شاکرم کنگره را سر راه من قرار داد داداش من تو شعبه عطار بود گفت بیا برویم به عنوان مهمان بنشین گفتم خیرجای مصرف کننده ها برای چی برویم امروز و فردا بلاخره آمدیم نشستیم در جلسه، به عنوان مهمان آمدم خلاصه رفتیم نشستیم و جلسه بعدی قرعه کشی می کردند و اسم ما در آمد و وارد کنگره شدیم و راه برای ما نمایان شد.

می‌گوید آنچه نصیب است نه کم می‌دهند... گر نستانی به ستم می‌دهند حالا این جایگاه و ما خیلی هم نخواستیم ولی به ستم دادند ولی خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم، و بعد اینکه گلریزان در پیش داریم و حالمان خوش است و بهای این حال خوش چی هست که بدهیم همین گلریزان شرکت کنیم و هر کس دستش می‌رسد هر چقدر در توانش هست بدهند یه مثال بزنم ما به یک عروسی می‌رویم یکی چلو گوشت می‌دهد یکی کباب می‌دهد حالا ما می‌گوییم بهایش چقدر است مثلاً پانصد تومان وقتی می‌رویم چلو گوشت را می‌خوریم، می‌گوییم نه بابا می‌ارزد یک تومان بدهیم حالا این کنگره هم از چلو گوشت و اینها بالاتر است انشاالله هفته خوبی در پیش داریم و بیایم شرکت کنیم در گلریزان خوشحالم که این چراغ روشن است و با بخشش کردن است که این چراغ روشن است و حال ما هم خوب است یه روزی احمد آقا راهنمای عزیزم گفت بیا در لژیون سردار شرکت کن گفتم لژیون سردار چی است گفت سه شنبه بیا خلاصه آمدم و هم روشن شدم و آگاه شدم دست راهنما را هم می‌بوسم و قدر دان هستم. ممنون که به صحبت های من گوش کردید.

 

 

ضبط صدا: مسافر رضا (لژیون پنجم)

دیتا پرژکتور: مسافر امیر (لژیون هشتم)

عکاس: مسافر هادی (لژیون چهارم)

تایپ: مسافر مسلم (لژیون نهم)مسافرابوطالب(لژیون هفتم)

بارگذاری: گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .