۱- به رسم کنگره خودتان را معرفی نمایید.
سلام دوستان مهرداد هستم یک مسافر.
آخرین آنتیایکس مصرفی: شیره
مدت تخریب: ۱۲ سال
مدت سفر ۱۰ ماه و ۵ روز
سفر کردم در لژیون ۱۰ سلمان فارسی با کمک راهنمای محترم آقا مهدی آقاخانی
و در سفر دوم به کمک راهنمای محترم اصغر آقا جمالی (لژیون ۲۳).
الان هم به لطف خدا و دستان پُرمهر و محبت آقای مهندس، ۱ سال و ۱۱ ماه است که آزاد و رها هستم.
ورزش در کنگره: فوتبال
۲- نظرتان را راجب دستور جلسه وادی نهم عرض نمایید.
وادی نهم میگوید: «وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالاتر برسد، نقطهی تحمل پیدا میشود.»
من خودم قبل از ورود به کنگره ۶۰ چیزی که نداشتم، نقطهی تحمل بود. کمکم در سفرم به این نتیجه رسیدم که باید نقطهی تحمّلم را بالا ببرم.
قبل از ورود به کنگره ۶۰ اصلاً نمیدانستم نقطهی تحمل یعنی چه.
مثلاً در رانندگی، اگر ماشینی پشت سرم بوق میزد یا چراغ میزد، حتماً باید جبران میکردم! در واقع دست خودم نبود، باید خودم را به آن ماشین میرساندم و بوقی را که برایم زده بود، جبران میکردم. پس نقطهی تحمل نداشتم.
یا در منزل، با همسفرم یا بچهها نمیتوانستم درست رفتار کنم و با کوچکترین اتفاقی به نقطهی جوشش میرسیدم و کار به داد و بیداد میکشید.
با اینکه بچهی کوچک داشتم، نمیدانستم چطور رفتار کنم؛ حتی گاهی دست بزن هم داشتم.
اما خدا را صد هزار بار شکر، حالا که به کنگره ۶۰ آمدهام، نقطهی تحمّلم بالا رفته است و واقعاً وادی نهم را از میان چهارده وادی خیلی دوست دارم، چون روی من تأثیر زیادی گذاشته است.
۳- یک خاطره از دوران حضورتان در کنگره بیان نمایید.
خاطره که زیاد دارم…
من تازه وارد کنگره ۶۰ شده بودم، حدود دو هفته از آمدنم گذشته بود. مرزبانی اشاره میکرد که هر کسی میخواهد به پارک بیاید، باید دو ماه از سفرش گذشته باشد.
راهنمای من از همان هفتهی اول که آمده بودم، به من گفت: «بیا پارک!»
من پرسیدم: «چرا؟ هنوز دو هفته بیشتر نیست که آمدم!»
وقتی به پارک رفتم، پیش مرزبان رفتم و گفتم: «راهنمای من گفته بیا پارک، ولی من فقط دو هفته است که به کنگره میآیم.»
مرزبان خیلی زیبا جواب من را داد. گفت:
«راهنمایت چیزی در تو دیده. او میداند تو از آن آدمهایی نیستی که بخواهی هرج و مرج درست کنی یا مثلاً وسط پارک سیگار بکشی. چیزی در وجودت دیده که بهت گفته بیا پارک.»
من از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدم.
همین باعث شد که از همان موقع تا الان، همیشه به پارک بیایم و حتی یک جلسه هم غیبت نکنم.
در سفر اول، وقتی پارک تمام میشد، لحظهشماری میکردم برای جمعهی بعدی تا دوباره به پارک بروم.
۴-تاثیر پارک و ورزش بر روند درمان بیان کنید.
وقتی سیدیهای آقای مهندس دژاکام را گوش میکنیم، میبینیم که پارک لازمهی سفر است.
یکی پارک و دیگری استخر، که هر دو خیلی مهم هستند.
این دو مورد واقعاً در سفر اول کمک بزرگی میکنند، چون ورزش مکمل درمان است و جهانبینیِ ورزشی هم لازم است.
در پارک وقتی دقت کنید، شاید همین حالا حدود دو هزار نفر حضور دارند. من در این سه سالی که در کنگره هستم، حتی یکبار هم ندیدم که بحث، دعوا یا درگیری پیش بیاید.
این خودش نشاندهندهی رشد جهانبینی اعضا در کنار ورزش است.
استاد امین میگویند:
«وقتی یکپنجم از دارو را کم میکنیم، باید یکپنجم داناییمان بالا برود تا بتوانیم دارو را کم کنیم.»
بنابراین، جهانبینی نقش بسیار مؤثری دارد و ورزش و پارک هم در بالا رفتن این سطحِ دانایی تأثیر زیادی دارند.
۵- یک پیام برای سفر اولیها.
نوشتن سیدیها خیلی لازمهی سفر است و باید فرمانبردار خوبی باشید.
راهنما هر چیزی که میگوید، خیر و صلاح شما را میخواهد.
هر چه راهنما گفت، باید چشم بگویی و فرمانبردار باشی تا در آینده فرماندهی خوبی شوی.
در سفر دوم هم خدمت کردن حال ما را خیلی خوب میکند و باعث تداوم آرامش و رشد ما میشود.
تایپ : مسافر محمد
ارسال مسافر امیرحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
117