English Version
This Site Is Available In English

کم کم راه بخشیدن خود و دیگران را یاد گرفتم

کم کم راه بخشیدن خود و دیگران را یاد گرفتم

اولین جلسه از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰ نمایندگی صبا به استادی راهنما مسافر محسن، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر غلامحسین با دستور جلسه «وادی نهم(وقتی نیرویی از کم شروع بشود و بالا و بالاتر برود، نقطه تحمل پیدا می‌شود) و تاثیر آن روی من» دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد

سخنان استاد:

سلام دوستان محسن هستم مسافر؛ امیدوارم حال همگی خوب باشد و جلسه‌ی خوبی را با کمک یکدیگر پشت سر بگذاریم. دستور جلسه‌ هفتگی، مربوط به «نقطه تحمل» است. مدتی است به این فکر می‌کنم که چرا همیشه از استادی جلسات فرار می‌کردم؛ هر زمان که نوبت من می‌شد، این مسئولیت را به شخص دیگری محول می‌کردم. ولی سه دفعه است که زمانی که قرار است خدمتگزار باشیم، یا جلسه‌ای برگزار نمی‌شود یا اتفاقاتی مثل آنچه برای نمایندگی رخ داد، اتفاق می‌افتد.این موضوع به من درسی داد تا دیگر از خدمت استاد‌جلسه بودن، فرار نکنم. دلم برای جلسات تنگ شده بود؛ آرزو می‌کردم که کاش استاد جلسه باشم، با وجود اینکه می‌ترسیدم. ما اینجا آمده‌ایم تا بیاموزیم و در هر زمینه‌ای که کمبود یا کسری داریم، آموزش ببینیم.

در خصوص دستورجلسه، پیام این وادی خطاب به کسانی است که وارد دنیای جدیدی می‌شوند. یعنی ما با تفکر جدیدی وارد کنگره می‌شویم و باید رفتار و کردار ما نیز به مرور متحول و نو شود. من قبل از کنگره، تمام کارهایم، باری به هر جهت بود. با خودم می‌گفتم: «شد، شد؛ نشد، نشد.» به همین دلیل، بسیاری از موقعیت‌ها، به خاطر همین بی‌خیالی کارها را عقب می‌انداختم و فرصت‌ها را از دست می‌دادم.

اولین چیزی که در کنگره آموختم، مربوط به اوایل سفرم بود. یادم است تحمل کوچکترین شوخی و حرفی را نداشتم و زود رنجیده می‌شدم و درگیری پیدا می‌کردم. اولین درسی که گرفتم، جنبه شنیدن شوخی و حرف دیگران بود. بعدا فهمیدم که آدم خشمگین و ناراحتی هستم. در سفر دوم، راهنمای عزیزم با من صحبت کرد و گفت که باید ببخشی؛ فهمیدم که برای رهایی، باید خشم‌ و دلخوری‌هایی که در وجودم هست را ببخشم. این کار زمان برد؛ نه اینکه یک‌باره اتفاق بیفتد، بلکه با جهان‌بینی و آموزش‌هایی که  می‌گرفتیم، متوجه شدم باری بیهوده را بر دوش می‌کشم و خودم را آزار می‌دهم. کم‌‌کم راه بخشیدن خودم و دیگران را یاد گرفتم و از این بابت از راهنمایم تشکر می‌کنم.

وادی نهم به ما می‌گوید خداوند  اختیار کامل، به ما داده است؛ یعنی ما همیشه حداقل دو حق انتخاب داریم. هم می‌توانیم به سمت مسائل منفی برویم که البته باید بهای آن را بپردازیم؛ همانند دوران اعتیاد که تخریب داشتیم.هم می‌توانیم به سمت مسائل مثبت حرکت کنیم، اینجا بیاییم، نظم پیدا کنیم، سی‌دی گوش کنیم که برای طی این مسیر، زمان لازم باید سپری شود. در این وادی تأکید می‌شود که پارامتر "زمان" برای هر کاری مهم است و باید آن را در نظر گرفت. باید وقتمان را برای درمان بگذاریم و درمان اولویت ما باشد. گاهی می‌بینم برخی از دوستان احساس مسئولیت نمی‌کنند؛ مثلاً راهنما باید یادآوری کند که دارو را سر موقع نخورده‌ای. مطمئناً اگر سر موقع دارو خورده نشود، خواب  تنظیم نباشد و تغذیه‌ درست انجام نشود؛ نتیجه‌ای نخواهد گرفت.

همه چیز ذره ذره آغاز می‌شود. من در اوایل سفر اول، نشستن روی صندلی برایم سخت بود و طاقت نمی‌آوردم یکجا بمانم، اصلاً عادت نداشتم ولی با تکرار و نظم در انجام این کار، نقطه تحملم در آن بالا رفت. یادم است در دوران سربازی، در منطقه‌ای گرمسیر در هرمزگان افتادم که بسیار گرم بود. باور کنید، در ابتدا انگار وارد سونا شده بودیم و سختی زیادی کشیدیم. ما چهار، پنج نفر بودیم و پس از سه، چهار روز گفتیم گرما ما را خواهد کشت و می‌خواستیم فرار کنیم ولی فهمیدیم که اگر بدن ما، طاقت بیاورد، پس از یکی، دو ماه سازگار می‌شویم. در آنجا مریض شدیم ولی پس از پایان بیست و یک ماه، بدنمان کاملاً به آن شرایط عادت کرده بود. من دو سال آنجا خدمت کردم و اکنون گرمای آنجا را بیشتر از سرما دوست دارم؛ دمای بدنم کاملاً تغییر کرده است.

این وادی می‌خواهد بگوید که هم باید زمان را در نظر بگیریم و هم کارهایمان را باید مستمر و روزانه انجام بدهیم. یک روز درست باشیم و یک هفته نباشیم، یا یک هفته درست بخوریم و یک هفته نخوریم، نتیجه‌ای نخواهیم گرفت. نکته‌ای هم در رابطه با «گلریزان» بگویم؛ من سه ماه سفر بودم و این را برای تجربه می‌گویم. آن زمان تازه زمینی برای ساخت دانشگاه خریده شده بود و صحبت ساختن دانشگاه مطرح بود. هر کسی می‌گفت من یک آجر کمک می‌کنم. من آن موقع، پس از سه ماه سفر، با پرداخت پانزده میلیون تومان عضو لژیون سردار شدم. آن پانزده میلیون تومان، معادل هزینه مواد من در یک سال بود ولی‌ امروز شنیدم که روز چهارشنبه مهندس از  فعال شدن دانشگاه و ثبت‌نام دانشجو صحبت کردند و هزینه‌ای بالغ بر سیصد تا چهارصد میلیارد تومان برای آن صرف شده است. اکنون به هر کسی بگوییم یک سری مصرف کننده، این پول را جمع کرده‌اند، تا صرف چنین کاری شود باور نمی‌کنند. امیدوارم هفته آینده یک گلریزان خوب داشته باشیم تا دانشگاه و نمایندگی‌های کنگره توسعه پیدا کنند و ان‌شاالله کنگره۶۰ روزی جهانی بشود. از اینکه به حرف‌های من گوش دادید از همه شما سپاسگزارم.

تهیه: مسافر رضا
ویرایش و ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .