English Version
This Site Is Available In English

نقطه تحمل، دروازه‌ای جدید در علم اعتیاد

نقطه تحمل، دروازه‌ای جدید در علم اعتیاد

هفتمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم کارگاه‌های آموزشی عمومی صبحگاهی کنگره ۶۰ ،نمایندگی پارک لاله به استادی راهنمای محترم مسافر امیر، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر کاظم با دستور جلسه«وادی نهم: وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا می‌شود» در روز سه‌شنبه 13 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۶:۰۰ صبح آغاز به کرد کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان، امیر هستم، مسافر. خدا را شکر که در خدمت شما هستم. پارک لاله، به قول استاد امین، یک گنجینه نهفته است در ساختار کنگره ۶۰. من هیچ‌وقت یادم نمی‌رود؛ از زمانی که وارد کنگره شدم، به واسطه‌ی این‌که راهنمایم اجبار کرده بود، هر هفته یک‌بار باید به پارک لاله می‌آمدیم و یکی از ساختارهایی بود که من را در کنگره نگه داشت. تشکر می‌کنم از نگهبان، ایجنت، مرزبانان و همه دوستانی که به نوعی خدمت می‌کنند.

وادی نهم (نقطه تحمل) یک دروازه‌ی جدید را در علم اعتیاد در جهان باز کرد؛ آن هم روش تدریجی بود که ابتدا یواش‌یواش اتفاق می‌افتد و همه چیز اگر بخواهد به تکامل برسد، باید تدریجی طی شود. روش DST را مهندس به واسطه‌ی نقطه تحمل انجام دادند. ما زمانی که وارد کنگره می‌شویم، ابتدا پر از آشوب هستیم، ولی آرام‌آرام آشوب کم می‌شود و به آرامش و صلح می‌رسیم.

ساختار کنگره اتفاقی را برای انسان رقم می‌زند که تغییر بنیادینی در جسم، روان و جهان‌بینی او ایجاد می‌شود. یک فرد کنگره‌ای برایش مهم نیست که مواد مخدر باشد یا نباشد، الکل باشد یا نباشد، چون نقطه تحملش به درجه‌ی بالایی رسیده و سیستم شبه‌افیونی بدنش کامل کار می‌کند.

دیشب داشتم سی‌دی «سیگار و جایگزینی» را مجدد گوش می‌کردم. آقای مهندس فرمودند: تا موقعی که جهان‌بینی تغییر نکند، نمی‌توانی سیگار نکشی و مواد مصرف نکنی. نیکوتین در سیگار وجود دارد و از سد خونیِ مغز عبور می‌کند و یک چالش بسیار بزرگ است. به همین دلیل است که یک فرد سیگاری وقتی سیگار مصرف نکند، دائماً مغزش صدا می‌زند: «سیگار، سیگار»، «نیکوتین، نیکوتین»، و باعث اختلال می‌شود؛ روانش به‌هم می‌ریزد، عصبی می‌شود، دعوا می‌کند و ساختار نوروترنسمیترها به‌هم می‌ریزد.

اگر جهان‌بینی وجود نداشته باشد که نداند برای چه می‌خواهد سیگار مصرف نکند و به جایش از آدامس نیکوتین استفاده کند، کار بسیار سختی است. آگاهی که در کنگره وجود دارد، به‌صورت تدریجی اتفاق می‌افتد. روزی که رهایی‌ات را از آقای مهندس می‌گیری، نقطه‌ی تازه‌ای باز می‌شود و می‌بینی که در نقطه‌ی صفر هستی و هنوز خیلی کار داری. آن‌کسی که به آگاهی و معرفت کنگره ۶۰ می‌رسد، اصلاً نمی‌تواند کنگره را رها کند، چون خیلی کار دارد.

دانایی می‌آید سراغت که درمان اعتیاد کرده‌ای و به نقطه‌ی صفر رسیده‌ای؛ چه بدبختی‌هایی کشیده‌ای، چه جهنمی را پشت سر گذاشته‌ای، و حالا نقطه تحملت به جایی رسیده که حالت بدون مواد و سیگار خوب است. من هیچ‌وقت یادم نمی‌رود که بدون مواد، سیگار و الکل نمی‌توانستم زندگی کنم. چه کسی و چه چیزی این اتفاق را برای من رقم زد؟ کنگره ۶۰، مهندس دژاکام، راهنمایم و زحمت‌هایی که برای من کشیده شد.

هفته‌ی دیگر دستور جلسه‌ی گلریزان است و من به واسطه‌ی جایگاه خدمتی‌ام در لژیون سردار دعوت شدم به پارک لاله تا پیام لژیون سردار را بدهم. روز اولی که آقای مهندس دستور دادند لژیون مالی تشکیل شود، آن موقع برای اولین بار مبلغ پنج میلیون تومان را پیشنهاد دادند که من پرداخت کردم. بعد که جایگاه دنوری آمد، نیروهای منفی آمدند که چرا باید پنجاه میلیون بدهم؟ خودم هزار تا مشکل دارم، نیاز دارم، و جلوی بخشیدن و خدمتم را گرفتند.

در ادامه، دانایی و آگاهی‌ای که کسب کردم، اجازه‌ی خدمت را به من داد و دنور شدم. سه سال پشت سر هم دنور بودم و باختم! اگر دانایی و آگاهیِ الان را داشتم، بدون بروبرگرد باید در جایگاه پهلوانی قرار می‌گرفتم. من سال بعد از دنوری، از لطف کنگره، می‌توانستم پهلوان بشوم و همیشه غبطه می‌خورم که سال بعد باید پهلوان می‌شدم. خدا را شکر می‌کنم که به تدریج نقطه تحملم بالا رفت و به جایگاهی رسیدم که توانستم به آرامش برسم، و همه‌ی این‌ها سرنوشت خوبی را برای من رقم زد. آرامش درونیِ خاصی را احساس می‌کنم که این فقط به واسطه‌ی آموزش‌های کنگره در این سال‌ها اتفاق افتاده است.

تهیه و تنظیم: مرزبان خبری پارک لاله مسافر محمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .