همسفر لیلا به همراه مسافر محمد با آنتیایکس حشیش وارد کنگره شدند؛ مدت دوازده ماه و دوازده روز به روش DST و داروی OT با راهنمایی همسفر محبوبه و مسافر علی سفر کردند. همسفر لیلا در رشته ورزشی تنیس روی میز و مسافر ایشان در رشته والیبال و شنا فعالیت دارند.
اینک درباب دستورجلسه «وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا میشود.) و تأثیر آن روی» با ایشان گفتگویی ترتیب دادهایم؛ لطفاً با ما همراه باشید.
.jpg)
به نظر شما چگونه میتوانیم با کمک وادی نهم نگاه خود را نسبت به مشکلات زندگی تغییر دهیم؟
این وادی نماد استقامت و استواری است؛ زیرا ما میتوانیم در زندگی روزمره خود آن را کاربردی کنیم. همانطور که روش مهندس حسین دژاکام در به رهایی رساندن مسافران، روش تدریجی (DST) است؛ این وادی هم روش تدریجی را نوعی دیگر به ما آموزش میدهد. ما میتوانیم هنگامیکه در سختیها قرار میگیریم، مشکلات را با همان روش تدریجی و ذرهذره از بین ببریم و همینطور نقطه تحمل خود را در خیلی از مسائل زیاد کنیم.
قبل از اینکه وارد کنگره شوم، دید الان را نداشتم و مشکلات خیلی برای من بغرنج بود و به نگاه لعنت و سختی به آنها نگاه میکردم؛ ولی زمانی که با این وادیها آشنا شدم و آموزشهای کنگره را دریافت کردم، دید من نسبت به سختیها کاملاً تغییر کرد و توانستم از جان و دل مشکلات را بپذیرم؛ آنگاه بهتر میتوانم در صدد رفع آنها بربیایم؛ ولی زمانی که فقط تکه کلامم این بود که چرا من و چرا این مشکل برای من به وجود آمده است؛ نه تنها هیچ گام مؤثری در رفع آن مشکل بر نداشتم؛ بلکه دچار سردرگمی بیشتری در زندگی میشدم. من میتوانم با نگرش مثبت جلو بروم، مشکلات را تدریجی حل کنم و نقطه تحملم را بالا ببرم.
به نظر شما با توجه به نکاتی که در وادی نهم اشاره شده است چه راههایی برای رهایی از افکار منفی و داشتن آرامش درونی وجود دارد؟
اولین گامی که میتوانم برای رسیدن به آرامش درونی خود بردارم، آموزش گرفتن است. آموزشهای کنگره۶۰ و جهانبینی باعث میشود دیدگاه من نسبت به مسافرم، اطرافیانم، خانوادهام و زندگی تغییر کند و به مسائل و مشکلات زندگی به نوع دیگری نگاه کنم که این باعث به آرامش رسیدنم میشود.
من به آموزشهای کنگره۶۰ و علم جهانبینی که میتواند زندگی من و مسافرم را تغییر بدهد و مسیر ما را هموار کند تا بهترین راه را انتخاب کنیم، ایمان کامل دارم. با آموزشهایی که در کنگره۶۰ دریافت کردم، میتوانم صبر، حوصله و آرامش در زندگی که مهمترین نعمت است را کسب کنم.
لطفاً بفرمایید با توجه به آموزشهایی که از کنگره دریافت کردید، در کجاها توانستید نقطه تحمل خود را بالا ببرید؟
قبل از اینکه وارد کنگره شوم نقطه تحمل پایینی داشتم؛ سریع بههم میریختم و نمیتوانستم درست فکر کنم و زمانی که به مرحله آشوب میرسیدم ترس بر من غلبه میشد؛ در نتیجه این ترس باعث میشد که نتوانم نسبت به اطرافیان و مشکلاتم تفکر درستی داشته باشم.
استاد امین دژاکام فرمودند: «زمانی که ما وارد کنگره میشویم آن نیروی اولیه است که ما داریم و آن نیروی اولیه را میتوانیم با آموزش گرفتن قوت ببخشیم». حتی طاقت اینکه در جلسه کامل بنشینم یا یک سیدی را کامل بنویسم نداشتم و این به خاطر پایین بودن نقطه تحملم بود. در رفتار با مسافرم برافروخته میشدم، خشم سریع به سراغم میآمد و نمیتوانستم آن رفتاری را که شایسته است، انجام بدهم.
با آمدن به کنگره و آموزش گرفتن توانستم نقطه تحمل خود را در این زمینه تغییر دهم؛ مسافرم را به حال خود رها کنم تا او آموزش مربوط به خود را و من هم آموزش مربوط به خودم را دریافت کنم. هر کدام از ما برای هدف خاصی اینجا هستیم تا بتوانیم به آن نقطه و هدف برسیم.
به نظر شما یک همسفر برای بالا بردن نقطه تحمل در کنار یک مصرفکننده، به چه چیزی نیاز دارد؟
اولین چیزی که همسفر نیاز دارد آموزش است؛ اگر برای همسفرها آموزش وجود نداشت مثل یک کلاف سردرگم می شدند و نمیدانستند باید چه کار کنند. یک همسفر در درجه اول باید آموزشها را در رفتار کاربردی و عملیاتی کند. تنها آموزش گرفتن کافی نیست؛ بلکه کاربردی کردن آموزشهاست که میتواند به یک همسفر کمک کند.
.jpg)
لطفاً بفرمایید از زمانی که نقطه تحمل خود را بالا بردید، تا به حال چه حسها و چه کارهای بدی را توانستید کنار بگذارید؟
یکی از مسائل و مشکلاتی که میتوانم بیان کنم رها کردن مسافرم است؛ در اوایل ورود به کنگره نمیتوانستم در کار مسافرم دخالت نکنم و همیشه رصد میکردم، در کارهای ایشان تجسس داشتم و این درحالی بود که مسافر من زودتر از من به کنگره آمده بودند و تا قبل از آمدن من، خیلی مشکل داشتیم؛ زیرا همیشه میخواستم امر و نهی کنم و به ایشان میگفتم دارو بخور، سیدی بنویس و..... که همین باعث مشکلات زیادی شده بود؛ اما بعد از اینکه وارد کنگره شدم، یاد گرفتم باید مسافر را به حال خود رها کرده و فقط هدفم که آموزش است، دنبال کنم. یکی دیگر از صفتها، خشم بود که توانستم کنترل کنم و نقطه تحمل خود را بالا ببرم و دیگری صبرم بود که احساس میکنم صبورتر شدم و آرامش بهتری به دست آوردم.
کلام آخر..
این وادی بیانگر این است که من به عنوان همسفر، اگر مشکلاتی در زندگی دارم یا سختیهایی در مسیر راهم است، آنها برای آبدیده شدن و آزمودن من آمده؛ پس سعی کنم با آموزش، تجربه و تفکر آنها را تبدیل به بهترین موقعیتها برای خود کنم که تنها شرط آن، ایمان قلبی به متد DST مهندس حسین دژاکام است.
در این مسیر نیروهای منفی همیشه سر راهم هستند و میخواهند ترس یا ناامیدی را القا کنند و من را از مسیر اصلی دور کنند؛ پس در مسیر درستی که قرار گرفتهام بدانم، تغییرات یک شبه اتفاق نمیافتد؛ بلکه به آرامی و در طول زمان در درونم شکل میگیرند؛ زیرا برای آن سالهای سال زحمت کشیده شده است.
من این همه تخریب را برای خود به وجود آوردم؛ پس همچنان و به همان اندازه باید آن مسیر آمدن را برگردم تا بتوانم نقطه تحملم را تغییر دهم و تغییرات اساسی را در خود ایجاد کنم و بدانم این وادی نماد استقامت و استواری است. باید در این مسیر پوست کلفت بوده و نازکنارنجی نباشم؛ اگر در کنگره کسی به من حرفی میزند سریع به دل نگیرم تا باعث نشود دلسرد شوم و از ادامه راه باز بمانم؛ زیرا اینها بهانههایی است که به دست نیروهای منفی میدهد.
در ادامه از مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم. آنها زندگی دوباره را به من و مسافرم بخشیدند و تا آخر عمر مدیون ایشان هستیم و از راهنمای خودم همسفر محبوبه تشکر میکنم که اجازه این خدمت را به من دادند و همینطور از مسافرم سپاسگزارم.
انجام مصاحبه و تایپ: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون بیستودوم)
رابط خبری: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون هجدهم)
عکاس: همسفر شقایق رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسر پریسا (لژیون بیستوششم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
157