English Version
This Site Is Available In English

دنیای تازه به زیبایی تفکری که داریم معنا پیدا می‌کند

دنیای تازه به زیبایی تفکری که داریم معنا پیدا می‌کند

دهمین جلسه از دوره یازدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی کریمان کرمان به استادی اسیستانت همسفر سحر، نگهبانی همسفر سارا و دبیری همسفر سیما با دستور جلسه«وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه‌ بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا می‌شود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۲ آبان‌ماه ۱۴٠۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خیلی خوشحالم که امروز توفیق پیدا کردم در این جلسه حضور داشته باشم و خیلی خوشحالم در جمع شما دوستان با محبت شعبه کریمان هستم و امیدوارم که جلسه امروز برای ما آن نوری که باید، داشته باشد و آن دانشی که باید به ما بدهد و بهره کافی را از این جلسه تک‌تک ما داشته باشیم. خدا را شکر بابت وجود آقای مهندس، خدا را شکر بابت داشتن چنین معلم راستینی، خدا را شکر بابت اینکه وصل به این بند هستیم و اینکه تلاش کنیم بابت چیزهایی که بند ما را به کنگره محکم‌تر می‌کند، نه آن بندهایی که ما را از کنگره جدا می‌کند و در واقع باعث وصل ما می‌شود. ما یک جورایی وصل می‌شویم با یکسری حرکت ها با یکسری تلاش‌ها و سعی کنیم در آن مسیر حرکت کنیم که انشاالله آموزش را هر روز بیشتر از پیش بتوانیم یاد بگیریم. من همیشه می‌گویم خدایا شکرت که در کنگره هستیم تو این بستر که برای ما آماده شده است و همه چیز مهیا، زمینی که برای ما همه چیزش را آماده کردند، شخم زدند، و فقط کافی است که ما حرکت درست را انجام بدهیم کافی است که ما بذر مناسب بکاریم کافی است که ما تلاش کنیم و به این فکر کنیم که اگر من به عنوان یک همسفر با کلی تاریکی، حالا فرقی نمی‌کند ممکن است فقط عمق تاریکی‌های ما با هم فرق کند وگرنه همه ما  در یک مسئله با هم نقطه اشتراک داریم، اینکه همگی مسافر مصرف کننده‌ای داشتیم.

اما مهم‌تر از اینکه مسافر مصرف‌کننده داشتیم چه چیزی بوده، اینکه ما در کنگره حضور داریم در این تاریکی‌های خودم؛ یعنی زیاد به این مسئله فکر نکنم که چرا من در کنار مصرف کننده قرار گرفتم، به این فکر کنم که چرا من در کنگره حضور دارم و چه لطفی بوده است که به من شد تا به واسطه مسافرم  که اعتیاد داشت در مسیر قرار بگیرم؛ پس آموزش و خدمت معنایش اینجا برای من باز می شود که سحر تو اینجا قرار گرفتی تا صفات خود را درست کنی، از تاریکی‌ها بیرون بیایی، تا گره‌هایت را بشناسی. آقای امین همیشه به ما یاد دادند آموزش در لژیون باعث می‌شود که ما گره‌هایمان را بشناسیم؛ ولی خدمت‌کردن به ما یاد می‌دهد گره‌هایمان را باز کنیم؛ پس وقتی زمان لژیون زدنم می‌شود زیاد به این فکر نکنم که نه من هنوز به لژیون احتیاج داشتم شما آن مقدار که باید آموزش گرفتید الان به جایی رسیدید که دیگر باید بروید دنبال گره باز‌کردن اگر من با این نگاه بیایم آن آموزش و خدمت را می‌گیرم؛ ولی اگر با این نگاه بیایم که چرا کنار مصرف کننده‌ام حس قربانی‌بودن داشته باشم این‌طوری دیگر هر روز به عمق ناامیدی فرو می‌روم و هر روز حس قربانی شدن دارم هر روز احساس گناه دارم نسبت به خودم نسبت به بچه‌ام؛ اما نگاه خود را عوض کنیم، خدا را شکر کنیم. من همیشه از این جمله استفاده کردم هر وقت چیزی هم برای شکر نداریم که اصلاً چنین چیزی نیست؛ ولی هر وقت هم نداریم بابت همسفر بودن خود خیلی شاکر باشیم.

ما کنگره آمده‌ایم که یکی‌یکی وادی‌ها را طی کنیم از وادی تفکر تا برسیم به وادی عشق امروز یکی از کلیدی‌ترین کاربردی‌ترین وادی‌ها را قرار است در موردش صحبت کنیم همه وادی ها مهم هستند وادی نهم هم از این قضیه مستثنی نیست و بسیار کاربردی است. اول قضیه، تکلیفم را با خودم روشن می‌کنم من آمدم کنگره به حال خوش برسم، تغییر کنم و زندگیم تغییر کند؛ پس بین رسیدن به حال خوش و یکسری کارهایی که فکر می‌کنم مهم‌تر از کنگره است باید یکی را انتخاب کنم؛ یعنی عزم خود را جزم کنم که اگر می‌خواهم حالم خوش بشود حال خوشم را انتخاب کنم و به خاطرش بیایم بروم وارد این میدان بشوم وادی نهم اینجا به من چه‌ چیزی را یاد می‌دهد؟ می‌گوید اگر می‌خواهی بفهمی چقدر تغییر کرده‌ای و چقدر در این مسیر موفق بوده‌ای نگاه کن ببین که نقطه تحملت چقدر عوض شده است وقتی قبلاً در مقابل ناملایمات قرار می‌گرفتی چه حالی بودی الان که در مقابل ناملایمات هستی در چه حالی هستی. ناملایمات و سختی‌ها چه چیزهایی هستند؟  اول وادی را اگر نگاه کنید یک پیام بسیار روشن و خیلی امیدوارکننده‌ای داریم که می‌گوید پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهادند.

دنیای تازه چیست؟ برای یک نفر شروع خدمت می‌شود، برای یک نفر پایان خدمت می‌شود، برای یک نفر تحویل لژیون می‌شود، برای یک نفر شروع سفرش است، برای یک نفر امروز استارت حضورش در لژیون سرداراست، برای یک نفر این است که مسافرش را رها کند، برای یک نفر شروع یک خدمت مثل میکروفن‌گردان است، دنیای تازه برای هر کدام از ما به زیبایی آن تفکری که داریم معنا می‌شود به آن حرکتی که داریم معنا می‌شود زیاد به چیزای ماورایی فکر  نکنیم به زندگی روزمره ‌خود فکر کنیم و آن مسائلی که باید اینجا من با آن میزانی که تغییر کردم نقطه تحملم در برابر سختی‌ها اگر راهنما رفت از این شعبه، اگر مسافرم خدایی نکرده سفرش خراب شد، اگر به من گفتند از اینجا بلند بشو بشین آنجا، اگر گفتن امروز این خدمت را به شما نمی‌دهیم. اگر این اتفاقات افتاد اگر دستم را بلند کردم من را دیدند؛ ولی مشارکت ندادند من چقدر به هم می‌ریزم، من نقطه تحملم چقدر عوض شده است؟ می‌دانم که خیلی‌ها می‌گویید اوایل خیلی ناراحت می‌شدم؛ ولی الان نه چون نگاه می‌کنیم این یه دنیای تازه است وادی نهم. وقتی نیرویی ازکم شروع بشود چرا باید از کم شروع بشود؟ چون در مقابل یک سختی به ما می‌رسد نیرویی که به ما می‌خورد آن سختی است آن رنج است، آن تاریکی است که تک‌تک ما تجربه می‌کنیم؛ یعنی فکر نکنید ما در مسیری می‌افتیم که دیگر همه چیز تمام گل و بلبل زندگی و ما فقط بیاییم و برویم اتفاقاً بهشت را به بها می‌دهند نه به بهانه.

اتفاقاً وقتی شروع می‌کنی به رشد کردن، تازه امتحان می‌شوی ،محک می‌خوری، سنگ می‌اندازند جلو پایت، نیروهای منفی میان جلو ببینند این همه آموزش گرفتی الان چند مرده حلاجی؟ الان برادری  خود را ثابت می‌کنی؛ پس هر وقت در میدان سختی به شما رسید از آن میدان فرار نکنید، بایستید و انجامش بدهید آن انجام‌ها را. چرا؟ چون وقتی نیرویی از کم شروع بشود، همان رنج و به نقطه بالا و به درجه بالا و بالاتری برسد، نیرو اول شروع می شود تحمل من ممکن است الان شماره اش ده باشد. من از نیروی کم شروع می‌کنم من ظرفیت را از کوچک در خودم می‌سازم. مثلاً چی؟ می‌آیم کنگره یک‌ دفعه نمی‌توانم بیایم میکروفن بگیرم و یک ساعت صحبت کنم، نیم ساعت صحبت کنم، من در نهایت بتوانم دستم را ببرم بالا و بگویم سلام دوستان سحر هستم همسفر خوشحالم که امروز اینجا هستم. این همان نقطه ی تحمل است که من از درجه کم آن را شروع می کنم تا روزی که استاد بشوم و بتوانم صحبت کنم؛ پس این نیروها وقتی شروع می شود از درجه کم چی می‌شود؟ درون من نیروهای مکمل ساخته می‌شود؛ یعنی هر چی که ما فرصت می‌دهیم که نیروها از کم شروع بشود مثل کمک در لژیون سردار، مثل در واقع شرکت در جشن گلریزان من مبلغی که می‌توانم کارت می‌کشم یا انجام می‌دهم یا تعهدش می‌کنم؛ ولی اینجا چه اتفاقی می‌افتد؟ در درون من یک نیروی دیگری ساخته می‌شود؛ پس آن نیرو کم کم به درجه بالاتری می‌رسد تا جایی که آن رشد و ترقی اتفاق می افتد.

چرا می‌گوییم نیرو نباید یک مرتبه از درجه بالا شروع بشود؟ چرا تأکید شده است که از درجه‌ی کم باید شروع بشود؟ برای اینکه آسیب نزند و آسیب نبیند. چقدر از ما یک مرتبه شور برمان داشت یک کاری کردیم بعد توی آن کار ماندیم، چقدر شد که یک مرتبه دست خود را تو شور بدون تفکر بردیم بالا برای جشن گلریزان؛ ولی توی آن قضیه ماندیم، تفکر نکردیم؛ پس نیرویی که از کم شروع بشود به ما تو این قضیه کمک می کند. انشاالله که همه‌ی ما در این مسئله از وادی نهم این نتیجه را بگیریم که چه کار کوچکی قرار است برای خودمان شروع کنیم که هفته آینده انشاالله گلریزان خوبی داشته باشیم. چه دانه‌ای قرار است تو زمین کنگره بکارم؟ از خودم سؤال کنم چه چیزی کاشتم؟ چه چیزی قرار است برداشت کنم امیدوارم که همه ما در این هفته برای خودمان کاری انجام بدهیم. امروز مهمان پهلوان داشتیم در لژیون سردار شعبه، من این را سریع بگویم که خیلی خوب صحبت کردند و همه عزیزان خوب صحبت کردند. از کجا شروع کردند، یک پهلوان که در آن واحد پهلوان نمی‌شود. به وادی نهم می‌رسد. آن تشکیل ظرف، ظرف ساخته می‌شود. از نیروی کم شروع می کند درونش نیروی مکمل ساخته می‌شود. 

اهداء لوح تقدیر به اعضاء لژیون سردار

دریافت نشان پیمان وادی هشتم

مرزبانان کشیک: همسفر طاهره و مسافر حسین (س)
تایپیست: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر طاهره
ویرایش و ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کریمان کرمان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .