جلسه سوم از دوره سیوسوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ملاصدرا به استادی راهنما تازهواردین همسفر الهه، نگهبانی موقت همسفر زهرا و دبیری موقت همسفر طیبه با دستورجلسه «وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجۀ بالا و بالاتری برسد، نقطهتحمل پیدا میشود.)» روز دوشنبه ۱۲ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
دستورجلسه این هفته وادی نهم یا نقطه تحمل است و همانطور که میدانید کلمه تحمل بهمعنا تحملکردن یا پذیرش و نقطه بهمعنا کوچکترین تغییر حتی به میزان کم است؛ بنابراین در این جلسه و کنار یکدیگر میخواهیم چگونگی بالابردن نقطهتحمل را آموزش بگیریم. اگر ما به هستی نگاه کنیم تمامی موجودات و اجسام دارای نقطهتحملهای متفاوت در برابر نیروهای بیرونی هستند؛ بهعنوان مثال اگر فلزات را در نظر بگیریم، هرکدام دارای نقطهتحمل متفاوتی هستند. اگر دما یک فلز از نقطهتحمل یا ظرفیت آن فراتر برود درنهایت ممکن است آن فلز ذوب شود که این مثال برای انسانها نیز صادق است؛ چراکه هرکدام از ما دارای نقطهتحمل و ظرفیتهای متفاوت در برابر رفتارها و مشکلاتی که با آنها برخورد میکنیم داریم.
تکتک شما این موضوع را میدانید که اگر فراتر از تحمل و ظرفیت یک شخص با وی برخورد شود درنهایت وارد آستانه آشوب میشود و در این مرحله هیچ عملی تحت کنترل و اختیار شخص نیست. حال ما نقطهتحمل را میتوانیم در مقابل ارزشها، مسائل ضدارزشی یا نیروهای منفی بالا ببریم و همانطور که میدانید بالارفتن نقطهتحمل در مسائل منفی بسیار راحت است و نیازی به آموزش ندارد و درواقع با لذت نیز همراه است؛ اما بالارفتن نقطهتحمل در مسائل مثبت نیازمند کسب آموزش، تفکر و تجربه است و بهراحتی امکانپذیر نیست، درنتیجه میبایست در جهت مستقیم حرکت کنیم و نقطهتحمل خود را در زمینههای مثبت بالا ببریم؛ همچنین باید نکات ضدارزشی که در درون ما هستند را بهآرامی و به کمک یکدیگر از خودمان دور کنیم؛ برای مثال: بنده صفت دروغگویی، نفرت، کینه و تنفر را درون خود دارم، نمیتوانم بگویم صفت دروغگویی را درون خود حل کرده؛ اما صفت نفرت و کینه همچنان درون من باشند بههیچ عنوان چنین چیزی امکانپذیر نیست و میبایست تمام صفات ضدارزشی را با هم کنار بگذاریم.
در وادی نهم دریافتیم برای اینکه نقطهتحمل خود را بالا ببریم، باید تکرار و زمان را در نظر داشته و رعایت کنیم. بهتر است مثالی در این زمینه بیان کنم، شما شخص دوندهای را در نظر بگیرید که میخواهد عمل دوندگی را انجام دهد، میبایست هر روز تکرار و تمرین داشته باشد و مسافتی را که طی میکند نسبت به روز گذشته افزایش دهد همچنین زمان را در نظر بگیرد تا درنهایت و به مرور زمان بتواند خود را در آن عمل ارتقاء دهد، همچنین اگر بخواهیم در زندگی جایگاههای بالاتر را تجربه کنیم، حتی در مسیر کنگره باید ظرفیت خود را بالا ببریم؛ برایمثال اگر منِ الهه خواستهای دارم میبایست ظرف وجودی خود را آنقدر بزرگ کنم که بتوانم به خواسته بزرگ خود برسم.
بنده فکر میکنم تکتک ما این موضوع را در زندگی شخصی خود تجربه کردهایم که هر زمان با مسائل و مشکلات برخورد میکنیم آن را لعنت خداوند میدانیم، در صورتیکه این وادی به ما میگوید: مشکلات لعنت خداوند نیستند بلکه رحمت خداوند هستند؛ چراکه این مسائل و مشکلات میتوانند نقطهتحمل ما را بالا ببرند و درواقع به یک جایگاه بالاتر دست پیدا کنیم و قطعبهیقین میدانید زمانیکه مشکل ما حل شود از حال خوب نیز برخوردار میشویم.
انشاءالله هفته آینده جشن گلریزان را در پیش داریم و میخواهم کمی در رابطه با دستورجلسه هفته آینده و تأثیری که بر روی من داشته است صحبت کنم. بهخاطر دارم زمانیکه وارد کنگره شدم شخصی بهشدت کینهای و با نفرت بسیار بودم، ساده بگویم چیزهایی در ذهن خود به وجود آورده بودم مانند اینکه اشخاصی که به من بدی کردند را نمیتوانم ببخشم و به ناحق این مسائل را برای خود به وجود آورده بودم. خیلی دست و پا میزدم و تلاش میکردم تا بتوانم ببخشم و از اعماق وجود خواستار این تغییر بودم؛ بنابراین در کنگره حضور داشتم، سیدیهایم را مینوشتم، فرمانبردار راهنما بودم و حالخوبی نسبت به گذشته پیدا کرده بودم؛ اما همیشه سنگینی بار اضافهای را بر دوش خود احساس میکردم.
یک روز روی همین صندلیها نشسته بودم و به مشارکت رهجویی گوش میکردم، وی در صحبت خود گفت: «من توان بخشش افراد را نداشتم تا زمانیکه عضو لژیون سردار شدم و بخشش مالی را انجام دادم؛ زمانیکه از مال خود گذشتم بخشش افراد برایم بسیار راحت شد». این مشارکت باعث شد جرقهای در ذهن من زده شود که الهه! راهت را پیدا کردی و تنها چیزی که میتواند به تو کمک کند تا بارت را زمین بگذاری بخشش در لژیون سردار است.
خداوند شاهد است زمانیکه بنده عضو لژیون سردار شدم احساس سبکی بسیاری پیدا کردم؛ حتی اگر صحبت از افرادی میشد که من از آنها کینه داشتم حالم بد میشد و توان این را نداشتم که بخواهم درمورد آنها صحبت کنم؛ اما خیلی راحت توانستم از همه آنها بگذرم. زمانیکه دنور شدم دیدم نهتنها توان بخششم بیشتر شد بلکه در جایگاهی قرار گرفتم که بههیچعنوان از حرف دیگران ناراحت نمیشوم و اگر کسی صحبت نابهجایی میکند میگویم دست خودش نیست و تغییرات و صبوریم در نظر دیگران نسبت به من ثابت شده است.
امروز به این نتیجه رسیدهام که ما شاید در صور ظاهر تصور کنیم که عضو لژیون سردار شوم که با بخششی که انجام میدهم به چاپ مقالات آقای مهندس و یا به ساخت شعب در سراسر کشور کمک کنم؛ اما در صورپنهان با توجه به بخششی که انجام میدهم نیاز دارم که گرههای وجودی خود را باز کنم. من زمانی گرههای زیادی در وجود خود داشتم که بههیچعنوان نمیتوانستم آنها را حل کنم؛ اما با این بخشش موفق شدم، با صحبتهایم قصد این را ندارم که بگویم عضو لژیون سردار شوید؛ اما میدانم در جمع ما افرادی هستند مانند من که گرههای زیادی در وجودشان هست و نمیدانند راه حل چیست. بنده تنها تجربیات خود را در اختیار شما قرار دادهام و همه ما میدانیم که کنگره به مال و بخشش ما نیازی ندارد و این ما هستیم که به این بخشش برای باز شدن گرههای زندگیمان احتیاج داریم.

مرزبان کشیک: همسفر الهه و مسافر عباس
تایپیست: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ویرایش: مرزبان خبری، همسفر میترا
ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
251