جلسه هفتم از دوره چهل و پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی مسافر راهنمای محترم علیرضا، نگهبانی مسافر بیت الله و دبیری مسافر مجید، با دستور جلسه «وادی نهم و تاثیر آن روی من» در روز دوشنبه 12 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که این فرصت داده شد تا در این جایگاه خدمت کنم واز شما عزیزان آموزش بگیرم.
در مورد دستور جلسه و وادی نهم، برداشت من از این وادی بسیار مهم است؛ زمانی که وارد کنگره شدم، به من گفته شد کنگره رایگان است ولی مجانی نیست اما من معنی آن را نفهمیدم، در ادامه متوجه شدم چه بهایی را پرداخت می کنم و در قبال آن چه چیزی دریافت می کنم.
بهایی که پرداخت می کنم این است که یک ربع قبل از شروع جلسه حضور داشته باشم، از وقت و انرژی خود هزینه کنم و از مواد مصرفی خود بگذرم، حضور در جلسه، لژیون و نوشتن سی دی هزینه ای است که من برای دریافت حس و حال خوب، باید پرداخت نمایم.
در کنگره به من آموزش دادند که هر چیزی دارای صور آشکار و صور پنهان است؛ وادی نهم درخصوص این موضوعات، بسیار کلیدی است. در کنگره مهندسی معکوس رخ می دهد و نقطه تحمل جسم من را در مقابل مصرف نکردن مواد قوی تر می کند بدون آنکه سختی غیر قابل تحملی داشته باشد و نکته کلیدی درمان واقعی همین است.
در گذشته من برای ترک و خلاصی از مواد بسیار تلاش کردم، ولی چون آن رنج و سختی قابل تحمل نبود، دوباره مصرف مواد را شروع می کردم و تاریکی های درون من پر رنگ تر می شد تا جایی که نزدیکان بگویند زمانی که مصرف نمی کنی ما آرامش نداریم.
در سفر اول نقطه تحمل، مختص درمان جسم من است و در سفر دوم، ماندن در مسیر صراط مستقیم و فراگیری درست جهان بینی است.
من تصور می کردم تمام مشکلات من با درمان و مصرف نکردن مواد از بین خواهد رفت، اما در سفر دوم متوجه شدم تا وقتی که نتوانم به خشم خود غلبه کنم، حالم به مراتب خراب تر از زمان مصرف می شود، همچنین غلبه به شهوت،ثروت، قدرت و جاه و مقام.
در کنگره برای همه این مسائل و مقابله با آن راهکار وجود دارد تا در بیرون از کنگره به کار آید و قابل اجرا باشد.
داشتن خشم و کینه نسبت به شخص دیگر، بسیار از من انرژی می گرفت و اغلب حالم خراب بود ولی امروز بر این باور هستم که شاید آن شخصی که نسبت به او حس کینه داشتم باید من را مورد بخشش قرار بدهد و شاید رفتار نادرست من باعث آن برخورد شده باشد و زمانی که به این سطح از آگاهی رسیدم، دیگر توقعی از کسی ندارم و از این بابت خدا را شاکرم.
تایپ: مسافر محسن
ویرایش و ارسال: مسافر فرهاد از لژیون چهارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
85