سومین جلسه از دوره هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی صبا به استادی مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر ایرج و دبیری مسافر رضا با دستورجلسه «وادی نهم(وقتی نیرویی از کم شروع بشود و بالا و بالاتر برود، نقطه تحمل پیدا میشود) و تاثیر آن روی من» شنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد
سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم، مسافر؛ خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز این لطف شامل حال من شد تا بتوانم در این جایگاه خدمت کنم. از راهنمای عزیزم، آقا کامران، گروه مرزبانی، بهویژه حسین آقای عزیز، ایجنت محترم، نگهبان و دبیر، تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
در خصوص دستورجلسه این را بگویم که اگر بخواهیم نقطه تحمل خود را به سمت تاریکیها ببریم، این اتفاق بسیار سریع رخ میدهد. در مورد تجربه خودم، من مصرف موادم در ابتدا تفننی بود؛ شش ماه یک بار، بعد دو ماه یک بار، سپس ماهی یک بار. آرامآرام نقطه تحملم بالا رفت تا جایی که هیچ نوع ماده مخدری دیگر جوابگوی من نبود، شاید روزی سیوپنج سیسی شربت به همراه شیره مصرف میکردم تا بتوانم سر کار بروم و روی پا بایستم. چند بار تصمیم گرفتم مواد را کنار بگذارم ولی موفق نشدم.
نقطه تحمل بهمرور بالا میرود. این موضوع در همه جنبهها وجود دارد؛ مواد مخدر، سیگار، کاهش وزن و ضد ارزشها؛ مثلاً در اداره، کسی که برای نخستین بار، رشوه دریافت میکند، ممکن است دچار ترس شود ولی وقتی بار اول، رشوه را گرفت، ترسش میریزد و بهمرور این کار برایش عادی میشود و نقطه تحملش در انجام این ضد ارزش بالا میرود. اگر من بخواهم از تاریکی بیرون بیایم، باید همانطور که به تدریج وارد آن شدم، بهتدریج هم بیرون بیایم. وقتی وارد کنگره میشوم و تصمیم میگیرم مواد را کنار بگذارم و درمان شوم، نباید بگویم “میخواهم دو ماهه تمامش کنم”. باید آرامآرام و طبق دستور راهنما پیش بروم و هرچه میگوید را با پذیرش انجام دهم. نقطه تحمل من باید در قبال انتقادها یا تذکرات راهنما، مرزبان و ایجنت بالا رود. اگر اشتباه کنم و راهنما تذکر دهد، باید تحمل داشته باشم. بارها شده راهنما بابت ننوشتن سیدی، به من تذکر داده تا رشد کنم. وقتی توانستم این موارد را تحمل کنم، بزرگتر شدهام و به جایگاه بالاتری رسیدهام. اگر راهنما حرفی بزند، باید تاب بیاورم، چون بعد از مدتی میفهمم آن حرف چقدر درست بوده است اگر آن تذکر نبود شاید دیگر ادامه نمیدادم. پس لازم است نقطه تحمل خود را بالا ببریم و همانطور که در تاریکیها فرو رفتیم، آرامآرام به سمت روشنایی حرکت کنیم.

من کاهش وزنم را حدود یکی، دو ماهی است که جدی گرفتهام. در ابتدای کار، دو دور پیادهروی میرفتم، آنقدر خسته میشدم که باید پاهایم را ماساژ میدادند ولی کمکم نقطه تحملم بالا رفت و حالا پنج، شش دور اطراف پارک راه میروم، حسابی عرق میکنم و نیم ساعت هم نرمش دارم، بعد دوش آب سرد میگیرم. بدون سختی زیاد و طبق فرمایش مهندس دژاکام، بهتدریج وزنم پایین آمده است. پس باید در مسائل مثبت هم نقطه تحمل خود را افزایش دهیم. مخصوصاً سفر اولیها، اگر راهنما از روی دلسوزی تذکر دهد، نباید ناراحت شوند. در کنگره شصت کسی برای اذیتکردن تذکر نمیدهد؛ اگر مرزبان یا راهنما به ما فشار میآورد، برای بالا بردن نقطه تحمل و رشد ماست. از اینکه به حرفهای من گوش دادید از همه شما متشکرم
تهیه: مسافر رضا
ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
110