نهمین جلسه از دوره دوازدهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان با استادی پهلوان احمد، نگهبانی مسافر زین العابدین و دبیری مسافر فیروز، با دستور جلسه:"dst و ot "، در روز چهارشنبه ۷ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
از آقای مهندس و خانواده محترمایشان، از ایجنت عزیز، آقا محمد، گروه مرزبانی، و تمامی خدمتگزاران خالصاندیش، به ویژه آقا مصطفی عزیز، صمیمانه سپاسگزارم که این فرصت را در اختیارم گذاشتند تا در جمع پربرکت شما حاضر شوم و از تجربه مسیر رهایی خود سخن بگویم.

اگر بخواهم سفر خود را در کنگره ۶۰ روایت کنم،باید از نقطه آغازینی بگویم که با انکار و پریشانی عمیق همراه بود. زمانی که پا به کنگره گذاشتم، در تمامی عرصههای زندگی شخصی، کاری و درونی، گرفتار ترس، اضطراب و آشفتگی بودم، اما منیّت قدرتمند من، این واقعیت را پشت نقاب انکار پنهان میکرد. روز اول، همراه دوستی که او نیز خواهان ترک بود، به کنگره آمدم. با فاصله نشسته و در حالی که توضیحات اولیه درباره سیستم ایکس و روش DST ارائه میشد، گوش میدادم. در پایان جلسه، وقتی به من گفتند: «شما مصرفکننده هستید»، با همان منطق همیشگی پاسخ دادم: «نه، من راه دارم؛ تفریحی میکشم!». اما پرکردن همان فرم ساده، سرآغاز ماندگاری من در کنگره ۶۰ شد. به تدریج فهمیدم که کنگره ۶0 یک «پکیج کامل» است؛ نه فقط برای بهبودی مقطعی، بلکه برای رهایی و در نهایت درمان پایدار. این مسیر به من آموخت که بهبودی، نخستین گام است و رهایی و درمان، میوههای نهایی این درخت پربار هستند.

وقتی به تاثیرروش DST میاندیشم، باید بر این نکته تأکید کنم که این روش، یک تحول علمی و عملی بینظیر بود. در علم پزشکی، پرونده داروهای اوپیوئیدی تقریباً بسته شده بود، اما آقای مهندس با هوشمندی، روش DST را در این چرخه گمشده جای دادند و جان تازهای به آن بخشیدند. اگر امروز داروی O.T اعتبار و آبرویی دارد، به پشتوانه همین روش است؛ وگرنه این دارو نیز در قفسهها خاک میخورد. خدا را شکر میکنم که امروز در کنگره ۶۰، O.T در سایه روش DST، به دارویی درمانگر تبدیل شده و هزاران نفر را به زندگی بازگردانده است.
اما تمام ماجرا،دارو و روش نیست. آنچه کنگره ۶۰ را زنده و پویا نگه میدارد، مفهوم «خدمت» است. پشت صحنه، هزاران خدمتگزار، راهنما و فعالان بخشهایی مانند پرتال، بیادعا تلاش میکنند. اگر به آمار توجه کنیم، میبینیم که حدود ۳۵۰۰ نفر در این مسیر خدمت میکنند. این عدد، تنها یک آمار نیست، بلکه نشاندهنده عشق و احترامی است که به یک «سفر اولی» داده میشود. وقتی کسی پس از رهایی، داوطلبانه میایستد و خدمت میکند، در حقیقت، زنجیره محبت و مسئولیتپذیری را تداوم میبخشد.

ورود من بهلژیون سردار، فصل جدیدی در سفر من گشود. در ابتدا، فردی کاملاً مخالف و مملو از تصورات ذهنی بودم، اما حضور در این لژیون، چشمهایم را به واقعیتهای عمیقتری گشود. اولین باری که با پنج هزار تومان در لژیون شرکت کردم، احساس کردم بار سنگینی از دوشم برداشته شد. اینجا بود که فهمیدم «پهلوانی» به جایگاه یا مبلغ کمک نیست، بلکه به تحول درونی فرد بستگی دارد. همیشه به دوستان تأکید میکنم: اگر میخواهید کمک کنید، حتی اگر مبلغی کوچک است، از صمیم قلب و بدون هیچ اجباری باشد، طوری که بعدها دچار عذاب وجدان نشوید.

امروز میدانم که هزینه درمانی که در کنگره ۶۰ دریافت کردهام،شاید به ارزش صدها میلیون تومان باشد، اما اینجا، همه چیز بر پایه ایثار و خدمت رایگان استوار است. اگر ما به «حال خوش» رسیدهایم و دریچهای جدید به رویمان گشوده شده، باید قدر این فرصت را بدانیم و در توان خود، به دیگران یاری برسانیم. به قول راهنمایم، احمد: «ممکن است دیگر فرصت پیش نیاید؛ هر کاری میخواهی انجام دهی، سریع انجام بده»
در پایان،از استاد عزیزم، آقا محمد، که خود محصول موفق O.T و الگویی از خدمت خالصانه هستند، یکبار دیگر سپاسگزارم. بیاییم تنها به فکر حل مشکل خود نباشیم. نگران دیگران باشیم، دغدغه اطرافیان را داشته باشیم و یکدیگر را در این مسیر پرچالش، همراهی و تشویق کنیم. انشاءالله که همگی در راستای اهداف متعالی کنگره ۶۰، در کنار هم باشیم.
عکس: مسافر رضا لژیون دوم /مسافر محمد لژیون یکم
تایپ:مسافر امیرحسین مرزبان خبری
ارسال خبر: همسفر مسعود نگهبان سایت
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
184