شاگرد: من نمیتوانم افکارم را متمرکز کنم، گاهی اوقات تصور میکنم برای بهترشدن افکارم و کارهایم باید دست به اقداماتی بزنم، برای مثال: اگر چلهنشینی کنم، روزها را روزهداری و شبها عبادت بیاموزم موفق خواهم شد؟ نظر شما چیست؟ آیا لازم به انجام این کارها است؟ استاد میفرمایند: «برای پایین یا بالابودن افکار باید بگویم که اینها گاهی در اثر مسائلی پیش میآید که خود مسبب آن هستید و گاهی از طرف قوه دیگری است که تحت کنترل شما نیست». اگر احساس میکنید که خللی در تمرکز شما به وجود میآورد؛ باید از اندیشهورانی به جهت بررسی با خود طبق آن قراری که قبلاً هم عرض شده بود رفتار کنید.
آیا پاسخ قانعکننده بود؟ انسان گاهی اوقات در مخمصه میافتد و برای همه ما این اتفاقات افتاده است. در شرایطی قرار میگیریم که همهجا درها بسته و مشکلات متعدد و همه چیز بههمریخته است به دنبال یک گریزگاه میگردیم. خوب یکی از این کارها این است که میگوییم؛ چلهنشینی کنیم یا روزه سکوت بگیریم، پیش دعانویس برویم و خیلی کارهای دیگر که انجام میدهیم و متأسفانه هیچکدام جواب نمیدهد. در واقع باید مشکل را حل کرد، هیچ راه میانبر وجود ندارد؛ چون با میانبر هم مسئله حل نمیشود و خود ما مسبب آن هستیم. صراط مستقیم کوتاهترین و بهترین راه در حل این مسائل است. برای بیشتر مشخصشدن مسئله، مثال دیگر میزنم.
اگر شما ۱۰۰ تومان بدهی دارید به زیارتگاه بروید آیا جواب آن ۱۰۰ تومان بدهی شما را میدهد؟ یا با روزه سکوت گرفتن بدهکاری شما داده خواهد شد؟ برای حل آن باید کار کنید و بدهی مردم را بدهید. یکی دیگر از مشکلات این هست که میگوید: (عنان مال خویش از دست مده که در بازستاندن کم از گدایی نیست). شما نباید وکالت مال و اموالتان را به کسی بدهید؛ حتی به برادر یا همسرتان، شما نمیتوانید تمام هستی و نیستی خودتان را به نام یک نفر کنید؛ ممکن است هزار اتفاق بیفتد و ممکن است نیفتد. افرادی بودند که تمام اموال خود را به نام همسرشان کردند یکی دو سال خوب بوده؛ بعد یکی رفته خارج از کشور و تمام اموال را فروخته و تقاضای طلاق کرده است.
یا اگر چند تا بچه دارید تمام اموالتان را به نام یکی از بچهها نکنید؛ چون ممکن است بعد از مرگتان به هیچکس ندهد و بگوید مال خودم است به کسی نمیدهم. مشکل بعدی این هست که روی رفتار و کردار خودمان بیشتر توجه کنیم و برای انسانها در حد ظرفیت کار کنیم؛ باید دید آیا او ظرفیت دارد یا نه؟ حتی برای محبتکردن هم همینطور است باید ببینیم که آیا آن فرد ظرفیت محبت و دوستداشتن را دارد یا نه؟ آیا از محبت استفاده درست میکند یا سوءاستفاده میکند؟ حالا با این مشکلات میروید پیش دعانویس و میخواهید از راه دعا مشکلتان را حل کنید، خیلیها این کارها را انجام میدهند و این امر بین خانمها بیشتر رایج است .
بین انسانها و دیگر موجودات که از قدیم گفتهاند «از ما بهترین» حجاب و پردهای وجود دارد که ما نمیتوانیم از آن عبور کنیم و آنها هم اجازه عبور به حجاب ما را ندارند؛ ولی زمانی که شما پیش دعانویس میروید و به آنها پول میدهید، اجازه دادهاید که وارد حریم شما شوند و زندگی شما را به نابودی بکشانند؛ چون آن موجودات، دشمن و رقیب انسانها هستند و در جهان هستی هیچچیزی را مجانی به کسی نمیدهند. مسئله بعدی «تقدیر» است. کسانی هستند که یکسره کابوس میبینند آنها باید مرحله کابوس را رد کنند؛ مثلاً شب که میخواهند بخوابند قرآن زیر سرشان میگذارند یا دعا میخوانند؛ ولی فایدهای ندارد. این کابوسها به وجود آمده زاییده رفتار و کردار ما هستند.
شما بههرحال باید از دروازه کابوسها بگذرید و ذرهذره در صراط مستقیم قرار بگیرید تا این کابوسها از بین بروند. کابوسها پیشپرده جهنم هستند کسی که کابوس میبیند اگر از دنیا برود در آن دنیا هم یکسری مشکلات و مکافات برایش به وجود میآید مگر به فکر حل آن باشد.
نویسنده: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون اول)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
116