English Version
This Site Is Available In English

سال‌ها تنها مزه‌ی یک آب‌میوه تلخ را چشیدم

سال‌ها تنها مزه‌ی یک آب‌میوه تلخ را چشیدم

به نام قدرت مطلق الله 
«از طعم تلخ تا شیرینیِ رهایی»

سلام دوستان غلام هستم یک مسافر.

زمانی نه‌چندان دور، من طعم واقعی زندگی را نمی‌دانستم. طعم آب‌میوه‌ها برایم تلخ بود و روزهایم در تاریکی و بی‌هدفی می‌گذشت. شادی و تفریح را در مصرف مواد می‌دیدم؛ انگار تمام خوشی دنیا خلاصه می‌شد روی همان زیراندازی که نشسته بودم و از اطراف زیبایم هیچ نمی‌دیدم. 
افرادی را می‌دیدم که با شور و هیجان ورزش می‌کردند، اما برای من مهم نبود؛ دوستانم هم چون من، غرق در همان تاریکیِ به‌ظاهر شیرین بودند. هیچ‌گاه صبحِ ساعت شش را ندیده بودم، طلوع آفتاب را نمی‌شناختم، و نسیم صبحگاهی را حس نکرده بودم. سال‌ها تنها مزه‌ی یک آب‌میوه تلخ را چشیدم... 

تا روزی رسید که به لطف خداوند، پایم به کنگره ۶۰ باز شد و سفرم آغاز گردید. 
قدم‌به‌قدم با آداب و اصول کنگره آشنا شدم و در میان تجربه‌ها، یکی از زیباترین لحظه‌ها برایم ورزش روزهای جمعه بود. آنجا فهمیدم «طعم واقعی آب‌میوه‌ها» یعنی چه—یعنی طعم زندگی، سلامتی، و بیداری روح. دیدن طلوع خورشید، شنیدن صدای نفس‌های پرشور دوستان، و رقابت سالمِ مسافران در ورزش صبحگاهی، برایم تعبیر تازه‌ای از شادی شد. 

با شکر و سپاس خداوند، پس از رهایی تصمیم گرفتم مرزبان ورزش شوم، تا خود نیز در تقسیم این میوه‌های شیرین سهیم باشم؛ میوه‌هایی که یادآور رهایی، سلامتی و عشق‌اند. هر هفته روزشماری می‌کنم تا جمعه برسد؛ زیرا لذت صبحانه‌ی آن روز، همراه با همدلی و نشاط، در هیچ‌جای دیگر نیست. 

وقتی همه را در کنار هم می‌بینم، با چهره‌هایی آرام و قلب‌هایی شاد، احساس می‌کنم دیگر چیزی از خدا نمی‌خواهم جز «شکرگزاری». 
در پایان، از راهنمایان گران‌قدرم و دوستانی که در سایت کنگره برای رساندن نور دانایی به دل‌ها تلاش می‌کنند، صمیمانه تشکر می‌کنم. 

خدایا، سپاس که مرا از تلخیِ دیروز به شیرینی امروز رساندی.

تایپ: مسافر حامد لژیون نوزدهم
ویرایش: مسافر موعود لژیون نهم
عکس: مسافر سعید لژیون چهاردهم
ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .