English Version
This Site Is Available In English

وقتی انسان با خداوند گره می‌خورد

وقتی انسان با خداوند گره می‌خورد

همسفر فریده به همراه مسافر خود با آنتی‌ایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند. مدت 10 ماه و 1 هفته به روش DST و داروی OT، با راهنمایی راهنما همسفر لیلا و مسافر نورعلی سفر کردند. اکنون حدود 10 سال و 6 ماه است که آزاد و رها هستند. همسفر و مسافر در رشته ورزشی شنا فعالیت دارند.

به مناسبت حضور دستیار اسیستانت لژیون سردار همسفر فریده، در نمایندگی شیخ‌بهایی، بر آن شدیم تا از این فرصت مغتنم بهره‌مند شویم و گفت‌و‌گویی با ایشان ترتیب دادیم. لطفاً با ما همراه باشید.

لطفاً بفرمایید بعد از رهایی، دلیل ماندگاری شما در کنگره۶۰ چه چیزی بود؟

من فکر می‌کنم یک گمشده داشتم که در کنگره۶۰ آن را پیدا کردم. بسیار دوست داشتم درس بخوانم و در کنگره۶۰ به معنای واقعی تمام درس‌هایی که نیاز روح و روانم بود، به من آرامش می‌داد و حس و حال قشنگی داشت، پیدا کردم و سعادت نصیبم شد که اجازه داشته باشم بمانم و خدمت کنم.

لطفاً از تجربیات خود در طول خدمت و همچنین بهترین تجربه‌ای را که در طول این مدت داشتید، بفرمایید؟

وارد هر خدمتی شدم، تجربه خاص خود را داشت؛ تجربه راهنمایی فوق‌العاده بود، دوره مرزبانی تجربیات خاص خود را داشت و خدمت در لژیون استاد سردار بزرگوار برای من بسیار تا بسیار ارزشمند بود که در آن زمان، لژیون مالی بود و در ابتدا دبیر کل شعبه بودم؛ سپس قسمت همسفران و مسافران تفکیک شد و بنده نگهبان لژیون سردار شدم؛ چند دوره خزانه‌دار لژیون بودم که دوره بسیار نابی بود و هم اکنون دستیار اسیستانت لژیون سردار هستم. ان‌شاءالله آن‌طور که خداوند و استاد سردار راضی هستند، بتوانم خدمت کنم؛ همچنین مسئولیت امتحانات و ورزشبانی شنا را به‌عهده داشتم که فوق‌العاده بود. واقعاً هر جایگاه خدمتی، درس‌ خاصی برای من داشت و هرکدام یک نکته‌ای را به صورت شفاف به من آموزش داد و تمام این‌ها برایم سراسر آموزش بود.

لطفاً بفرمایید تا به حال چه دریافت‌ها و اثراتی در این سال‌های خدمتی در کنگره به‌دست آوردید و چه تأثیری در وجود خود یا شخصیت درونی شما داشته است؟

وقتی انسان با خداوند گره می‌خورد، یعنی همه ابعاد وجودی او تغییر می‌کند. آن گره‌ای که با خداوند می‌خوری و آن درس‌های عاشقانه‌ای که آقای مهندس حسین دژاکام آموزش می‌دهند؛ باعث این تحول عظیم می‌شود و به‌ قول ایشان امکان ندارد که فقط یک جنبه از وجود انسان تغییر کند. پس از گره خوردن، هربار که این ریسمان محکم‌تر شد و هر بار یک تار به این تارها اضافه شد، شاید بنده خوبی نبودم؛ اما حس ناب و انرژی خاصی را به من منتقل کرد و همه چیز من متحول شد؛ شاید در ادامه آن حنظل، کم‌کم دارد به میوه‌ای که یک مقدار شیرین‌تر و گواراتر باشد، تبدیل می‌شود.

کلام آخر...

سعادتی نصیب من شد که بتوانم بیایم و در باورم نمی‌گنجید. هفته گذشته اتفاقاتی برایم افتاد که نمی‌دانستم که آیا برای این سفر انتخاب می‌شوم یا نه و با وجود اینکه دوست داشتم عزیز دیگری جایگزین من شود؛ ولی لطف خداوند شامل حالم شد.

همیشه پاداش لژیون استاد سردار برای من و فرزندانم، سلامتی بوده است. خدا را شکر که شرایط بهتر شد و من سعادت پیدا کردم در حضور شما عزیزان باشم، از شما آموزش بگیرم و تصمیم بگیرم کمی از عشق شما را در وجود خود پیاده کنم.

از خداوند بزرگ، اساتید بزرگوار کنگره ۶۰، آقای مهندس دژاکام، خانواده محترم ایشان سپاسگزارم؛ همچنین از همه شما عزیزان، ایجنت، گروه مرزبانی و شما عزیزان که در سایت خدمت می‌کنید، تشکر می‌کنم. ان‌شاءالله بهترین‌ها نصیب شما شود.

از این‌که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید بسیار سپاسگزاریم.

انجام مصاحبه: پهلوان همسفر لیلی
رابط خبری: همسفر مریم مرزبان خبری
ویرایش و ارسال: همسفر پگاه رهجوی راهنما همسفر شهین (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .